گزارش باکس آفیس: چرا عملکرد «جان ویک 3» دستاورد معجزهآسایی حساب میشود؟
در گزارش باکس آفیس این هفته درباره افتتاحیهی ضعیف Men in Black International و دستاورد منحصربهفرد مارول با دنبالههایش صحبت میکنیم. همراه ما باشید.
گزارش باکس آفیس این هفته را با «مردان سیاهپوش: بینالمللی» (Men in Black International) شروع میکنیم که اکرانش را با کسب ۲۸ و نیم میلیون دلار در آمریکای شمالی و ۱۰۲ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در دنیا شروع کرد تا حداقل از یک آبروریزی تمامعیار قسر در برود. این فیلم که نقشِ ریبوتِ مجموعهی «مردان سیاهپوش» را بدون بهره بردن از ویل اسمیت یا تامی لی جونز، ستارگانِ قبلی مجموعه دارد، افتتاحیهای حتی کمتر از بدبینانهترین پیشبینیها داشته است. افتتاحیهی این فیلم در جریانِ آخرهفتهی افتتاحیهاش کماکان کمتر از درآمد اولین فیلم «مردان سیاهپوش» (۳۳ میلیون دلار) در جریانِ آخرهفتهی چهارشنبه تا یکشنبهاش در سال ۱۹۹۷ است. فیلم جدید به کارگردانی اف. گری گِری اگرچه جای ویل اسمیت و تامی لی جونز را با تِسا تامپسون و کریس همسوورث عوض کرده است، ولی حقیقت این است که قدرتِ سوپراستارها نسبت به زمانِ اکرانِ اولین فیلم «مردان سیاهپوش» زمین تا آسمان تغییر کرده است. فقط به خاطر اینکه مردم همسوورث و تامپسون را در نقش ثور و والکری در «ثور: رگناروک» دوست داشتند، به این معنی نیست که آنها به دیدن آنها در قالبِ افرادِ سیاهپوشِ جدید هم علاقه خواهند داشت. همسوورث در طول هشت سال گذشته تلاش کرده تا از محبوبیتش در قالب ثور استفاده کند و آن را گسترش بدهند، اما اکثرا شکست خورده است؛ او یا بهطور اتفاقی سر از فیلمهای خوبی مثل «شتاب» (Rush) یا فیلمهای بدی مثل «شکارچی: جنگِ زمستان» (The Huntsman: Winter's War) سر در آورده است. یکی از دلایلش به شرایط بیرحمانهی جدید سینمای مُدرن و تعریفی که از سوپراستارهای مُدرن ارائه میکند برمیگردد؛ در شرایط جدید کاراکترهای شناختهشده مهمتر از بازیگرانِ شناختهشده هستند. کریس همسوورثی که در نقش ثور بازی نمیکند خیلی بیارزشتر از کریس همسوورثی است که در قالب ثور ظاهر میشود. درست همانطور که ارزشِ تام کروز در نقش ایتن هانت یا آنجلینا جولی در نقش مالیفیسنت خیلی بیشتر از ظاهر شدنِ آنها در قالبِ کاراکترهای ناشناخته در فیلمهای ستارهمحورِ اولد اسکول است. چاقوی تام هاردی در نقشِ شخصیتی تازهکار ماست را هم نمیبُرد، ولی تام هاردی در نقش ونوم، گیشهها را سلاخی میکند. قدرتِ سوپراستارها تا وقتی روی جذبِ سینماروها تأثیرگذار است که آنها در نقشهایی که خود آنها سوپراستار حساب شوند قرار بگیرند.
مقالات مرتبطمحاسبه سود و زیان خالص بلاکباسترهای سال ۲۰۱۸گزارش باکس آفیس هفته گذشته: تمام دلایل شکست «دارک فینیکس»
سونی این موضوع را میداند و بیش از هر استودیوی دیگری از مرگِ مفهومِ سوپراستارهای قدیمی آسیب دیده است. بنابراین آنها امیدوار بودند که «مردان سیاهپوش: بینالمللی» که با ۱۱۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده (نصفِ بودجهی «مردان سیاهپوش ۳» و در حد و اندازهی «جومانجی»، «ونوم» و «به درون دنیای عنکبوتی»)، عملکردی شبیه به «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» داشته باشد و مورد توجهی سینماروهایی قرار بگیرد که گرچه هیچ علاقهای به این آیپی ندارند، ولی به خاطر ظاهر سرگرمکنندهاش هم شده، به تماشای آن میروند. اما درحالیکه «جومانجی ۲»، ایدهی کنجکاویبرانگیزی در قالب گرفتار شدن دار و دستهی دواین جانسون و جک بلک درون یک بازی ویدیویی داشت، «مردان سیاهپوش: بینالمللی» چیز تازهای برای عرضه نداشت؛ درواقع تمام تریلرهایش به وعده دادنِ همان چیزهایی که در مجموعهی قدیمی دیدید اما اینبار با بازیگران جدید خلاصه شده بود. همچنین فیلم با نقدهای اکثرا منفیاش مهر تاییدی روی احساسِ بد و عدم علاقهی مخاطبان زد تا حتی از قدرتِ انگیزهی مردم برای دیدنِ همسوورث و تامپسون هم بکاهد. بالاخره مردم از خودشان میپرسند چرا باید بیش از ۱۵ دلار خرج دیدن یک فیلم بد از «مردان سیاهپوش» یا دنبالهی بدی از «شفت» (Shaft) کنند، درحالیکه با ۵ دلار میتوانند هر سه فیلم قبلی «مردان سیاهپوش» یا هر چهار فیلم قبلی «شفت» را در خانه تماشا کنند. در حال حاضر سونی باید امیدوار باشد که «بینالمللی» برای آن دسته از بازارهای خارجی که هیچگونه علاقهای به مجموعهی اصلی ندارند، حکم یک فیلم کاملا جدید را داشته باشد. از همین رو، اگر فیلم بتواند حداقل کمی دوام بیاورد و ۲/۷ برابرِ افتتاحیهی ۱۰۲/۲ میلیون دلاریاش بفروشد، میتواند با درآمدی ۲/۵ برابرِ بودجهاش به پایان کارش برسد. در این صورت، «بینالمللی» مطمئنا به آغازگر یک مجموعه جدید تبدیل نمیشود، اما شاید ضرر بزرگی هم روی دستِ تهیهکنندگانش نگذارد.
اما دومین تازهاکران این هفته که آن هم مثل «بینالمللی»، حکم ریبوت دیگری از یک مجموعهی دنبالهدار قدیمی را داشت «شفت» است که شکستِ «بینالمللی» را تکرار کرد. محصولِ نیولاین و نتفلیکس که نقشِ دنبالهی غیروفادارانهای برای فیلم «شفت» در سال ۲۰۰۰ که خود آن هم بازسازی حساب میشد را دارد، واکنشهای فوقالعاده افتضاحی از سوی منتقدان دریافت کرده است. برادران وارنر و نیولاین در حالی این فیلم را در آمریکای شمالی پخش کردند که نتفلیکس هم بیش از نیمی از بودجهی ۳۰ میلیون دلاری این فیلم را فراهم کرده تا حقِ استریمینگ آن در کشورهای خارجی را به دست بیاورد. نتفلیکس دو هفته بعد آن را در کشورهای خارجی پخش خواهد کرد تا به این ترتیب، یک خریدِ بیخاصیت و بهدردنخور دیگر به فهرستِ خریدهای بیخاصیت و بهدردنخور این پلتفرم اضافه شود. «شفت» که ساموئل اِل. جکسون را در گروه بازیگرانش دارد به افتتاحیهی بسیارِ ضعیفِ ۸ میلیون و ۳۱۵ هزار دلار بهعنوان افتتاحیه دست یافت و احتمال دارد که این فیلم قادر نباشد تا در طول دورانِ اکرانش، درآمدِ افتتاحیهی فیلم قبلی «شفت» (۲۱/۷ میلیون دلار) را تکرار کند. سومینِ تازهاکران این هفته «آخر شب» (Late Night) است که استودیوی آمازون، پخش گستردهی آن را با نتایجِ ضد و نقیضی آغاز کرد. این کمدی بسیار تحسینشده که آمازون آن را با پرداختِ ۱۳ میلیون دلار از جشنوارهی ساندنس امسال خریده بود، کارش را با کسب ۱/۷ میلیون دلار در روز جمعه و ۵ میلیون و ۱۵۰ هزار دلار بهعنوان افتتاحیه از اکران در ۲ هزار و ۲۱۸ سالن به دست آورد. «آخر شب» باید منتظر آغاز زندگی واقعیاش روی پلتفرم استریمینگِ آمازون باشد. بالاخره مخاطبانی که زمانی برای دیدنِ چیزهایی به غیر از «اونجرز» و «علاالدین» به سینما میرفتند، حالا خانه میمانند و سرگرمیهای بزرگسالانهشان را از نتفلیکس و هولو و دیگران به دست میآورند. نتیجه به یک تراژدی قابلپیشبینی تبدیل شده است که هر یکی-دو هفته یک بار شاهد یک نمونه از آن هستیم. همچنین استودیوی فوکس فیچرز هم «مردگان نمیمیرند» (Dead Don’t Die)، جدیدترین فیلم جیم جارموش را در ۶۱۳ سینما روی پرده فرستاد. از آنجایی که با فیلمی از جیم جارموش طرفیم که خب، به سینمای غیرمعمول و ضدجریان اصلیاش معروف است، پس حتی افتتاحیهی ۲ میلیون و ۳۲۵ هزار دلاریاش نسبتا موفقیتآمیز حساب میشود. این فیلم که بیل موری، کلویی سونی، آدام درایور، تیلدا سوئینتن، دنی گلاور، سلنا گومز و استیو بوشمی را در گروه بازیگرانش دارد تا حالا بهلطف یونیورسال که پخش خارجیاش را برعهده دارد، ۵ و نیم میلیون دلار از سراسر دنیا کسب کرده است. این فیلم فقط باید ۳ میلیون و ۳۱۰ هزار دلار دیگر در خانه و ۹ میلیون و ۳۹۰ هزار دلار دیگر در دنیا بفروشد تا از «گوست داگ: سلوک سامورایی» (۱۳/۷ میلیون دلار) عبور کند و پشت سر «گلهای شکسته» (۴۹ میلیون دلار) در جایگاه دوم پُرفروشترین فیلمهای کارنامهی جیم جارموش قرار بگیرد.
اما از تازهاکرانها که بگذریم، در زمینهی فیلمهای قدیمی جدول بگذارید از «دارک فینیکس» (Dark Phoenix) شروع کنیم که همانطور که انتظار میرفت نقدهای افتضاحش، سروصدای رسانهای و مردمی بیتفاوتش و افتتاحیهی بسیار پایینش (۳۳ میلیون دلار در خانه و ۱۴۰ میلیون دلار دنیا)، دست به دست هم دادند تا هیچگونه دوامی را در آخرهفتهی پسا-افتتاحیهاش تجربه نکند؛ بهحدی که درآمدِ روزانهی فیلم که از یکشنبهی هفتهِ قبل پشتِ «علاالدین» قرار گرفته بود تا آخر هفته به کمتر از درآمد روزانهی «راکتمن» رسیده بود. ساختهی سایمون کینبرگ که دومین فیلمی است که بعد از «افراد ایکس: آخرین ایستادگی» در سال ۲۰۰۶ سعی میکند تا خط داستانی «دارک فینیکس» را روایت کند، ۹ میلیون دلار دیگر در دومین آخرهفتهاش کسب کرد و با افت فروشِ شدید ۷۲/۹ درصد روبهرو شد. این افت فروش، «دارک فینیکس» را در جایگاه سوم بدترین افتِ فروش هفتهی دوم تاریخِ فیلمهای کامیکبوکی قرار میدهد. باتوجهبه اینکه دو فیلم کامیکبوکی دیگری که افت فروشِ شدیدتری داشتهاند «استیل» (۷۷ درصد افت بعد از ۱/۹ میلیون افتتاحیه) و « دیلن داگ: مرگ شب» (۸۷ درصد افت بعد از ۷۵۴ هزار دلار افتتاحیه) بودند، پس میتوان گفت که «دارک فینیکس» لقبِ بدترین افت فروشِ آخرهفتهی دوم بلاکباسترهای کامیکبوکی را به دست میآورد. افت فروشِ «دارک فینیکس» همچنین، در جایگاه پنجاه و هشتم بدترین افت فروشهای تمام فیلمهای تاریخ و جایگاه نوزدهم تمام فیلمهایی که در بیش از ۲ هزار سینما اکران شدهاند قرار میگیرد. همچنین افت فروشِ «دارک فینیکس» در بین فیلمهایی که با بیش از ۳ هزار سینما اکران شدهاند، پشت سر «جمعه سیزدهم» (۸۰ درصد افت بعد از ۴۰ میلیون افتتاحیه)، «موتورهای فانی» (۷۷ درصد افت بعد از ۷/۵۵ میلیون افتتاحیه) و «پنجاه طیف گِری» (۷۳/۹ درصد افت بعد از ۸۵ میلیون افتتاحیه)، در جایگاه چهارم جای میگیرد. این فیلم بعد از ۱۰ روزی که از اکرانش گذشته، فقط ۵۱ میلیون دلار در مجموع فروخته است که کمتر ازِ درآمد افتتاحیهی «وولورین» (۵۳ میلیون دلار)، قسمت اول «افراد ایکس» (۵۴ میلیون دلار) و «افراد ایکس: فرست کلس» (۵۵ میلیون دلار) است. این فیلم که با ۲۰۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده باید واقعا شانس بیاورد تا به مجموعِ ۷۵ میلیون دلار در پایان دورهی اکرانش دست پیدا کند. در مقایسه، «افراد ایکس: آخرین ایستادگی» در جریانِ دو روز اولِ اکرانش، ۷۷ میلیون دلار فروخته بود.
«دارک فینیکس» در حالی تاکنون ۲۰۴ میلیون دلار در دنیا فروخته است که «افراد ایکس: روزهای گذشتهی آینده» در پایان آخرهفتهی دومش، ۵۰۰ میلیون دلار از سراسر دنیا کسب کرده بود. از همین رو چیزی که شاید هیچوقت انتظارش را نداشتیم اتفاق خواهد افتاد: شکستی بزرگتر از ریبوتِ «فنتستیک فور». از آنجایی که «دارک فینیکس» در مقایسه با «فنتستیک فور»، خرجِ بیشتری برای ساختش روی دست فاکس گذاشته است، پس شکستِ بزرگتری در مقایسه با آن خواهد بود؛ فیلمی که به ۵۶ میلیون دلار در خانه و ۱۶۷ میلیون دلار در دنیا از ۱۲۰ میلیون دلار بودجه دست یافته بود. اگر تصور کنیم که «دارک فینیکس»، ۲۵ درصد از درآمدِ نهاییاش را در خانه و ۷۵ درصدش را از کشورهای خارجی به دست خواهد آورد، آن وقت درآمدِ جهانی ۲۹۰ میلیون دلاریاش پیشبینی میشود که کمتر از درآمدِ جهانی ۲۹۹ میلیون دلاری قسمت اول «افراد ایکس» در سال ۲۰۰۰ است. اینکه حالا فاکس متعلق به دیزنی است و در نتیجه «دارک فینیکس»، محصولِ دیزنی حساب میشود هم کنایهآمیز است. شکستِ «دارک فینیکس»، الگوی هر سالهی والت دیزنی در زمینهی داشتن بزرگترین موفقیتهای سال («بلک پنتر»، «شگفتانگیزان ۲» و غیره) و بزرگترین شکستهای سال («چینخوردگی در زمان»، «فندقشکن و چهار قلمرو») را تکرار میکند. در مقایسه «فنتستیک فور» به ۱۶۷ میلیون دلار در دنیا دست پیدا کرد که ۱/۴ برابرِ بودجهی ۱۲۰ میلیون دلاریاش بود. «دارک فینیکس» قرار است چیزی حدود ۲۹۰ میلیون دلار در دنیا به دست بیاورد که ۱/۴۵ برابر بودجهی ۲۰۰ میلیونیاش حساب میشود. پس در حال حاضر همین که «دارک فینیکس» بتواند با کسب درآمدی بهتر از ۲۸۰ میلیون دلار، درصدِ یکسانی از بودجهاش را در مقایسه با «فنتستیک فور» بازگرداند، بزرگترین چیزی است که میتواند به آن امیدوار باشد. به عبارت دیگر، «دارک فینیکس» هماکنون در حال رقابت کردن با «فنتستیک فور» است و معلوم نیست که از آن سربلند بیرون خواهد آمد یا نه. سایمون کینبرگ که تهیهکنندهی ریبوت «فنتستیک فور» و «افراد ایکس: آپوکالیپس» بود خیلی خوب موفق شد از شکستِ مفتضحانهی آن دو جاخالی بدهد تا جاش ترنک و برایان سینگر به تنها کسانی که تمام کاسهکوزهها روی سرشان خراب میشوند تبدیل شوند. ولی ظاهرا یک بار جستی ملخک، دوبار جستی ملخک، سومین بار تو مشتی ملخک! حالا که سایمون کینبرگ، نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی «دارک فینیکس» را برعهده دارد، بالاخره خودش را در کانونِ توجه پیدا کرده است.
اگرچه سایمون کینبرگ، فیلم بدی تحویل داده است، ولی خودِ فاکس هم بیگناه نیست؛ گناهی که البته قابلدرک به نظر میرسد. چه گناهی؟ خب، همانطور که در گزارشِ باکس آفیس هفتهی گذشته صحبت کردیم، «دارک فینیکس» تمام اشتباهاتِ ممکنی که یک فیلم نباید مرتکب شود را مرتکب شده است، ولی شاید یکی از مهمترینهایش که بیشترین تاثیر را روی وضعیتِ فعلیاش دارد تغییرِ تاریخ اکرانش بود. تاریخ اکرانِ «دارک فینیکس» در ابتدا از دوم نوامبر ۲۰۱۸ به چهاردهم فوریه ۲۰۱۹ تغییر کرد و در عوض «بوهمین رپسدی» در نوامبر ۲۰۱۸ جایگزینش شد و حکم مهمترین فیلمِ فاکس در فصلِ تعطیلات را پیدا کرد. در اتفاقی کنایهآمیز فیلمِ زندگینامهای فِردی مرکوری که توسط کارگردانِ سابقِ «افراد ایکس» ساخته شده بود علاوهبر بُردن چهار اسکار، با کسب ۹۰۰ میلیون دلار از ۵۲ میلیون دلار بودجه در دنیا، به یک موفقیتِ هیولاوار تبدیل شد. اما دومینِ تاریخِ اکرانِ «دارک فینیکس» که میزبانِ «دردویل»، «گوست رایدر»، «ددپول» و «بلک پنتر» بوده هم زمانِ نهایی اکران این فیلم باقی نماند. همانطور که از همان موقع پیشبینی میشد و هالیوود ریپورتر هفتهی گذشته آن را تایید کرد، دیزنی و فاکس، تاریخ نمایش «دارک فینیکس» را دوباره از فوریه ۲۰۱۹ به اوایل ژوئن تغییر دادند تا «آلیتا: فرشته جنگ» (Alita: Battle Angel)، ساختهی رابرت رودریگز به تهیهکنندگی جیمز کامرون را از فصلِ شلوغ و بیرحم کریسمس نجات بدهند و بهجای آن اکران کنند. اگر «آلیتا» در فصل کریسمس اکران میشد، بدونشک توسط «آکوآمن» و «بامبلبی» بلعیده میشد، اما این فیلم شانسِ بهتری برای شکوفا شدن در ماه فوریه داشت. احتمال اینکه این تصمیم با هدفِ خشنودسازی جیمز کامرون صورت گرفته باشد هم وجود دارد؛ بالاخره او سازندهی همان دنبالههای ارزشمندِ «آواتار» است که دیزنی امیدوار است درکنار دنیای سینمایی مارول و «جنگ ستارگان»، به سومین مجموعه بزرگشان تبدیل شود. راستش وقتی آدم مجبور شود بین خشنود نگه داشتن جیمز کامرون و خشنود نگه داشتن سایمون کینبرگی که مجموعهاش قرار است فارغ از نتیجهی «دارک فینیکس»، ریبوت شود، یکی را انتخاب کند، با انتخاب راحتی طرف خواهیم بود. انتخاب بین «آلیتا» و «دارک فینیکس» فقط دربارهی خشنود کردن کامرون یا کینبرگ نبود، بلکه دربارهی سرمایهگذاری کردن روی یک مجموعهِ پتانسیلدارِ احتمالا جدید و مجموعهِ بیآیندهای که به آخرینِ قسمتِ نه چندان موردانتظارش رسیده است، بود.«دارک فینیکس» در حالی تاکنون ۲۰۴ میلیون دلار در دنیا فروخته است که «افراد ایکس: روزهای گذشتهی آینده» در پایان آخرهفتهی دومش، ۵۰۰ میلیون دلار از سراسر دنیا کسب کرده بود
نمونهی مشابهی وضعیتی که با «آلیتا» و «دارک فینیکس» داریم، زمانی بود که استودیوی لاینزگیت در سال ۲۰۱۷ مجبور به انتخاب بین یک مجموعهی در حال مرگ و یک مجموعهی پتانسیلدارِ جدید شد. آن موقع، لاینزگیت تاریخِ نمایشِ «واگرا: صعودی» (Divergent Series: Ascendant) را از اواخر مارس (زمانیکه هر سه فیلم قبلی «واگرا» در سالهای ۲۰۱۴، ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ اکران شده بودند) به نهم ژوئنِ ۲۰۱۷ عوض کرد و تصمیم گرفت تا فیلم آیندهدار و پُرخرجِ جدیدشان «پاور رنجرز» (Power Rangers) که لاینزیگت و شرکایش امیدوار بودند که به آغازگرِ یک مجموعه جدید در مایههای «ترنسفورمرها»، «افراد ایکس» یا «لاکپشتهای نینجا» برای آنها تبدیل شود، اکران کنند. پس لاینزگیت فرانچایزی که در حال مرگ بود را به زمان دیگری فرستاد تا مجموعه جدیدشان بتواند با خیال راحت شکوفا شود. و در هر دو نمونه، نتیجه چندان دلگرمکننده نبود. «واگرا: همپیمان» آنقدر عملکرد ضعیفی داشت (۱۷۹ میلیون دلار در مقایسه با درآمد ۲۹۷ میلیونی و ۲۸۹ میلیونی دو فیلم قبلی) که چهارمین فیلم هیچوقت ساخته نشد. ریبوتِ «پاور رنجرز» هم که نقدهای بدی دریافت کرد، اگرچه عملکرد قابلقبولی در آمریکای شمالی داشت (۴۰ میلیون دلار افتتاحیه با ۸۵ میلیون دلار درآمد نهایی)، اما در کشورهای خارجی مورد استقبال قرار نگرفت و کارش درنهایت به ۱۴۳ میلیون دلار درآمدِ جهانی از ۱۰۰ میلیون دلار بودجه کشیده شد. با این وجود، لاینزگیت مجبور بود به امید احتمالِ موفق از آب در آمدنِ «پاور رنجرز»، جای نمایش چهارمین فیلم «واگرا» را به آن بدهد. چنین چیزی دربارهی «آلیتا: فرشته جنگ» هم صدق میکند. آن فیلم هم با عملکردی بهتر از انتظارات، به ۸۵ میلیون دلار فروش خانگی و ۴۰۵ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۷۰ میلیون دلار بودجه دست یافت؛ رقمی که اگرچه در حدِ تضمین کردنِ ساختِ دنبالهاش عالی نیست، اما خیلی بهتر از فیلمهای همردیفش مثل «والرین و شهر هزار سیاره» (۲۱۷ میلیون دلار)، «صعود ژوپیتر» (۱۸۵ میلیون دلار) و «موتورهای فانی» (۸۶ میلیون دلار) است. در عوض «دارک فینیکس» با چنان شدتی شکست خورده است که حالا به احتمالا زیاد «میوتنتهای جدید» (New Mutants) از شبکههای استریمینگِ دیزنی پلاس یا هولو سر در خواهد آورد. از آنجایی که دیزنی، فاکس را خرید و برای آیپی «افراد ایکس» برنامههای منحصربهفردِ خودش را داشت، به نفعِ آنها بود که «دارک فینیکس» طوری شکست بخورد که دیگر دلیلی برای ادامه دادن این مجموعه با این گروه بازیگران وجود نداشته باشد. تغییر زمانِ نمایش «دارک فینیکس» از نوامبر به فوریه و بعد از فوریه به ژوئن باعث شد که این فیلم مدتی بعد از «کاپیتان مارول» اکران شود؛ همان فیلمی که بسیاری از منتقدان، متوجهی تشابهاتِ زیادی بین آن و «دارک فینیکس» شدهاند. درنهایت حتی اگر مسئلهی خرید فاکس به دست دیزنی را هم از معادله حذف کنیم، به نفعِ فاکس بود که مجموعهی جدیدی که جیمز کامرون در تولید آن نقش داشته است را به دنبالهی نه چندان موردانتظارِ مجموعهای به سرانجام رسیده ترجیح بدهند. هر طوری حساب کنیم «آلیتا» مهمتر از «دارک فینیکس» بود.
اما در جایگاه هشتم جدول به «جان ویک ۳: پارابلوم» (John Wick: Chapter 3 - Parabellum) برمیخوریم که ۶ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار دیگر در آمریکای شمالی فروخت و با تجربهی فقط ۱۸ درصد افت فروش در پنجمین آخرهفتهی نمایشش، مجموعِ درآمدِ ۳۱ روزهاش را به ۱۴۸ میلیون و ۶۲۰ هزار دلار رساند. این فیلم که با ۷۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تا حالا ۲۷۶ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است. در سالی که دنبالههای بزرگِ مجموعههای محبوب («لگو مووی») و نه چندان محبوب («افراد ایکس: آپوکالیپس») در حد انتظارات ظاهر نشدند یا با کله سقوط کردند، «جان ویک ۳» در گیشهی خانگی ۶۱ درصد و در گیشهی جهانی ۶۱ درصد بهتر از «جان ویک ۲» (۹۲ میلیون دلار خانگی و ۱۷۱ میلیون دلار جهانی) ظاهر شده است. این موضوع به این معنی است که «جان ویک ۳» رشدِ فروشِ بزرگتری را نسبت به قسمت قبلی در مقایسه با رشدِ فروش «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» در مقایسه با «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» تجربه کرده است. «کاپیتان آمریکا: اولین انتقامجو» در سال ۲۰۱۱، در زمانیکه مردم انتظار نداشتند که فیلمهای کامیکبوکی جدید دست به رکوردشکنی بزنند، به ۱۷۶ و نیم میلیون دلار فروش خانگی و ۳۷۰ و نیم میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۴۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. حدود دو سال و نیم بعد، «سرباز زمستان» بهعنوان ادامهدهندهی اتفاقاتِ «اونجرز» و با اضافه کردنِ بلک ویدو و فالکون، به ۲۵۹ میلیون دلار فروش خانگی (۴۶ درصد بیشتر از قسمت قبل) و ۷۱۴ میلیون دلار در دنیا (۹۳ درصد بیشتر از قسمت قبلی) دست پیدا کرد. دو سال بعد «جنگ داخلی» با اضافه کردنِ مرد آهنی و معرفی خودش بهمعنی قسمتِ تعیینکنندهای از دنیای سینمایی مارول که شاملِ نقشآفرینی کوتاهی از مرد عنکبوتی و پلک پنتر و حضور دیگر اعضای اونجرز میشد اکران شد. نتیجه کسب ۴۰۸ میلیون دلار در خانه (۵۸ درصد بیشتر از قسمت قبلی) و یک میلیارد و ۱۵۵ میلیون دلار در دنیا (۶۲ درصد بیشتر از قسمت قبلی) بود. سهگانهی «کاپیتان آمریکا» در زمینهی روبهرو شدن با رشدِ فروشهای بزرگ از قسمتی به قسمتی دیگر حتی با وجود درنظرگرفتنِ استانداردهای دنیای سینمایی مارول که همیشه فیلمهایش قسمت به قسمت رشد کردهاند، در جایگاه منحصربهفردی قرار میگیرد. «سرباز زمستان» خودش را بهعنوان یک تریلرِ سیاسی «تام کلنسی»وارِ دههی هفتادی که شامل حضور رابرت ردفورد در نقش مکمل هم میشد معرفی کرد و «جنگ داخلی» هم خودش را بهعنوان ترکیبی از «کاپیتان آمریکا ۳» و «مرد آهنی ۴» همراهبا صحنههای پرزرق و برقی از درگیریهای اعضای اونجرز با خودشان تبلیغات کرد.
هر دو فیلمهایی بودند که بهعنوان اپیزودهایی که نقشِ اسطورهپردازی دنیای سینمایی مارول را داشتند، در آن دسته قسمتهایی قرار میگرفتند که نباید دستکم گرفته میشدند. اما در مقایسه، تنها چیزی که «جان ویک ۲» و «جان ویک ۳» ارائه میکردند، قسمتهای جدیدی از همان فرانچایزی که قسمتِ اولش به ۴۳ میلیون دلار فروش خانگی و ۸۸ میلیون دلار فروش جهانی از ۳۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد، بود. «جان ویک ۲» حکم یکی از آن دنبالههای دینامیتی کلاسیک را داشت که کارش را با دو برابر افتتاحیهی ۱۴ میلیون دلاری قسمت اول آغاز کرد و با ۴۰ میلیون دلار بودجه، درآمدِ قسمت اول در آمریکای شمالی را هم دو برابر کرد. «جان ویک ۲» با رشدِ فروش ۱۱۴ درصدی در مقایسه قسمت قبل در گیشهی خانگی مواجه شد. این رشد فروش، رکورد جدیدی در این زمینه نیست، اما آمار فوقالعادهای برای دنبالهای که سالها بعد از قسمتِ قبلیاش منتشر نشده و درواقع حکم دنبالهی یک فیلم اورجینالِ مستقل را داشته حساب میشود. دوباره «جان ویک ۳» فقط با ارائهی همان چیزی که از فیلم قبلی دوست داشتیم همراهبا حضورِ هیل بری، کارش را با ۵۶ میلیون دلار افتتاحیه شروع کرد و به ۱۴۸ میلیون دلار در خانه و ۲۷۷ میلیون دلار در دنیا دست یافت. «جان ویک ۳» بهعنوان دنبالهی تحسینشدهی دنبالهای محبوب و تحسینشدهی یک موفقیتِ بیسروصدای تحسینشده در جایگاه منحصربهفردی قرار گرفت و موفق شد تا رشد فروشِ بزرگتری را در مقایسه با «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» تجربه کند؛ فیلمی که با وجود تمام عناصرِ ارزشمندِ اضافیاش حکم یک «اونجرز» غیررسمی را داشت. این در حالی است که «جان ویک ۳» بهعنوان یک فیلم بزرگسالانهی ستارهمحورِ تحسینشده با اکشنهای اولد اسکول موفق شد تا در موقعیت یگانهای در مقایسه با بلاکباسترهای کودکپسندانهی دور و اطرافش قرار بگیرد و با استفاده از بهره بردن از عنصرِ عدم وجود داشتن هیچ فیلم دیگری شبیه خودش در بازار، به شکوفایی برسد.
«جان ویک ۳» تا حالا یکی از بزرگترین رشد فروشهای تاریخ در بین «دنبالههای دوم» را داشته است. به محض اینکه این فیلم از مرز ۱۵۶ و نیم میلیون دلار عبور کند، یعنی ۷۰ درصد بیشتر از قسمت قبلیاش فروخته است. در این صورت، «جان ویک ۳» بالاتر از رشد فروش ۶۹ درصدی «داستان اسباببازی ۲» (۲۴۲ میلیون دلار) و «داستان اسباببازی ۳» (۴۱۵ میلیون دلار) قرار میگیرد. «جان ویک ۳» در بین سهگانههایی که قسمتِ سومشان با رشد فروش بزرگی نسبت به قسمت دوم روبهرو شده، پشت سر «اسکایفال» (۸۱ درصد بهتر از درآمد ۱۶۸ میلیونی «ذرهای آرامش»)، «مُردگان شریر: ارتش تاریکی» (۹۴ درصد بهتر از درآمد ۵/۹ میلیونی «مردگان شریر ۲»)، «گلدفینگر» (۱۰۶ درصد بهتر از درآمد ۲۴/۸ میلیونی «از روسیه با عشق») و «روزی روزگاری در مکزیک» (۱۲۲ درصد بهتر از درآمد ۲۵/۴ میلیونی «دسپرادو») قرار میگیرد. قابلذکر است که «روزی روزگاری در مکزیک» در حالی با هشت سال فاصله با قسمت قبلی همراهبا گروه بازیگرانِ ستارهای که جانی دپ را هم درست بعد از «دزدان دریایی کاراییب» در نقش مکمل داشت اکران شد که «ارتش تاریکی» هم برخلافِ «مردگان شریر ۲»، از اکرانِ گسترده بهره میبرد. راستش را بخواهید در فضای سینمای حال حاضر، یک مجموعهِ اورجینالِ ستارهمحورِ بزرگسالانهی تصادفی مثل «جان ویک» که علاوهبر یک دنبالهی دینامیتی، دوتا دنبالهی دینامیتی دریافت میکند دستکمی از یک معجزه ندارد. «جان ویک» موفق به انجام کاری شده که در سال ۲۰۱۹ حکم کیمیاگری را دارد. در حال حاضر کسانی که علاقهای به دیدن «اونجرز: بازی پایانی» یا «علاالدین» ندارند یا آنها را دیدهاند، در خانه میمانند و سرگرمی بزرگسالانهشان را از نتفلیکس و هولو دریافت میکنند. ولی اینجا در قالب «جان ویک ۳» که قرار است «لالالند» را در خانه (۱۵۱ میلیون دلار) و احتمالا «واگرا» (۲۸۸ میلیون دلار) را در دنیا پشت سر بگذارد، فیلمی را داریم که این قانون را نقض میکند؛ این در حالی است که «جان ویک ۳» شانس خوبی برای رسیدن به ۱۶۰ میلیون دلار فروش خانگی و ۳۰۰ میلیون دلار فروش جهانی هم دارد.
اما در جایگاه دوم جدول «زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲» (The Secret Life of Pets 2) را داریم که ۲۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دیگر در دومین آخرهفتهی نمایشش فروخت و به مجموعِ ۱۰ روزهی ۹۲ میلیون دلار در گیشهی خانگی رسید. باتوجهبه اینکه سه سال پیش، قسمت اول به ۱۰۴ میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا کرد، آمارِ قسمت دوم واقعا نتیجهی ناامیدکنندهای است. در حال حاضر این فیلم کارش را با ۱۴۰ میلیون دلار به پایان کارش خواهد رسید که ۶۱ درصد کمتر از درآمدِ خانگی ۳۶۸ میلیون دلاری قسمت اول خواهد فروخت. این آمار حکم افت فروشِ شدیدی را دارد و «حیوانات خانگی ۲» را رسما به اولین ناامیدی تجاری استودیوی ایلومینیشن تبدیل میکند. خبر خوب این است که وقتی در حال صحبت کردن دربارهی یک دنبالهی ۷۵ میلیون دلاری فیلمی هستیم که ۳۶۸ میلیون دلار در خانه و ۸۷۵ میلیون دلار در دنیا فروخته است، آن فیلم از لحاظ مالی میتواند تا در عین تجربهی افت فروشی شدید، کماکان فیلم نسبتا سودآوری از آب در بیاید. «حیوانات خانگی ۲» تاکنون ۱۵۴ میلیون دلار در دنیا به دست آورده است و اگر بتواند بخشِ بزرگتری از فروشِ جهانی قسمت اول را تکرار کند، آن وقت درآمد حدودا ۳۵۰ تا ۴۰۰ میلیون دلاریاش پیشبینی میشود. بااینحال، تحلیلگران فکر میکنند که یونیورسال با انتظارِ فروشی بیش از از درآمدِ ۴۰۸ میلیون دلاری آخرین فیلمِ «عصر یخبندان» به ساختش چراغ سبز نشان نداده است. البته مقایسهی «حیواناتِ خانگی ۲» و آخرین فیلم «عصر یخبندان» چندان درست نیست. بالاخره در حالی «عصر یخبندان ۳: ظهور دایناسورها» در سال ۲۰۰۹ به ۸۸۶ میلیون دلار درآمد جهانی دست پیدا کرد (در آن زمان درست قبل از «آواتار» حکم سومین فیلم پُرفروشِ تاریخ گیشهی خارجی را داشت) که «عصر یخبندان: رانش قارهای» هم در سال ۲۰۱۲ به ۸۷۷ میلیون دلار فروش جهانی دست یافت. شاید مقایسهی «حیوانات خانگی ۲» و آخرین «عصر یخبندان» چندان دقیق نباشد، اما چندان بیربط هم نیست. حقیقت این است که شاید فاکس سر آخرین فیلم «عصر یخبندان» ضرر نکرد، اما این مجموعه با آن فیلم به پایان کارش رسید. پس از آنجایی که به نظر نمیرسد که دنیا خواستارِ «زندگی مخفی حیوانات خانگی ۳ و ۴ و ۵» نیست، پس این مجموعه بعد از دو فیلم و با مجموعِ یک میلیارد و ۲۷۵ میلیون دلار از مجموعِ ۱۵۵ میلیون دلار بودجه به پایانِ کارش خواهد رسید.«جان ویک ۳» تا حالا یکی از بزرگترین رشد فروشهای تاریخ در بین «دنبالههای دوم» را داشته است
اما در جایگاه سوم جدول «علاالدین» (Aladdin) قرار دارد که ۱۶ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دیگر در چهارمین آخرهفتهاش کسب کرد. ساختهی گای ریچی تا حالا به ۲۶۳ میلیون و ۴۵۰ هزار دلار فروشِ خانگی و ۷۲۵ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۸۳ میلیون دلار بودجه دست یافته است. با این وضعیت، فروشِ نهایی بالای ۳۰۰ میلیون دلاری این فیلم در خانه و ۸۲۵ میلیون دلاریاش در دنیا پیشبینی میشود. ردهی پنجم متعلق به «راکتمن» (Rocketman) است که ۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دیگر در سومین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ ۱۷ روزهی ۶۶ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. این فیلمِ ۴۱ میلیون دلاری، تاکنون ۶۷ میلیون دلار هم از کشورهای خارجی به دست آورده تا به مجموعِ جهانی ۱۳۳ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار برسد. اگرچه «راکتمن» وضعیتِ قابلقبولی دارد، اما فوقالعاده نه. این فیلم هم درست مثل «غبرستان حیوانات خانگی» (۱۱۲ میلیون دلار از ۲۱ میلیون دلار) با اینکه بدونشک شکستخورده حساب نمیشوند، ولی بدل به آن موفقیتهای غافلگیرکنندهای که میتوانستند باشند هم نشدند. بااینحال، درآمدِ احتمالی ۸۵ میلیون دلاری «راکتمن» در خانه و ۲۰۰ میلیون دلاریاش در دنیا چیزی نیست که تهیهکنندگانش را ناراحت کند. در جایگاه هفتم «گودزیلا: پادشاه هیولاها» (Godzilla: King of the Monsters) را درایم ۸که میلیون و ۱۵۰ هزار دلار در سومین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ ۱۷ روزهی ۹۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دست یافت. این فیلم در طولِ ۱۷ روز موفق به کسب درآمدی شده که فیلم قبلی «گودزیلا» در جریان آخرهفتهی افتتاحیهاش کسب کرده بود. پس بله، درآمد ۳۴۰ میلیون دلاری این فیلمِ ۱۷۰ میلیون دلاری بدونشک حکم یک ناامیدی غولآسا را دارد. در همین حین، «پوکمون: کاراگاه پیکاچو» (Pokémon: Detective Pikachu) با کسب یک میلیون و ۲۶۰ هزار دلار در ششمین آخرهفتهاش، بهزودی از ۱۴۰ میلیون دلار فروش خانگی در ششمین آخرهفتهاش عبور میکند. «کاراگاه پیکاچو» واقعا باید زور بزند تا بتواند درآمدِ ۱۴۵ میلیون دلاری «مورتال کامبت» با احتساب نرخ تورم و درآمدِ ۱۴۵ میلیون دلاری «مگ» (The Meg) پشت سر بگذارد. این فیلم بعد از ۵ میلیون دلار فروشِ جهانیاش در این آخرهفته، به ۴۲۰ میلیون دلار فروش جهانی رسید تا برای عبور از «رمپیچ» (۴۲۸ میلیون دلار) آماده شود. «اونجرز: بازی پایانی» بالاخره در هشتمین آخرهفتهی نمایشش، از بین ۱۰ فیلم برتر باکس آفیس خارج شد. این فیلم ۳ و نیم میلیون دلار دیگر کسب کرد و به مجموعِ ۸۳۰ میلیون و ۴۹۰ هزار دلار در گیشهی خانگی رسید. ساختهی برادران روسو تاکنون ۲ میلیارد و ۷۴۲ میلیون دلار در دنیا فروخته است که هنوز ۴۶ میلیون دلار کمتر از «آواتار» است.
اما حالا که حرفِ از «بازی پایانی» شد، وقتِ مناسبی برای صحبت دربارهی یکی از مهمترین دستاوردهای دنیای سینمایی مارول است و آن هم چیزی نیست جزِ موفقیتِ بیسابقهی مارول با دنبالههایش. هماکنون حدود دو هفته تا آغاز اکرانِ «مرد عنکبوتی: دور از خانه» (Spider-Man: Far From Home) باقی مانده است. در نگاه اول تحلیلگران اعتقاد دارند که «دور از خانه» احتمالا به یکی از تنها دنبالههای مارول تبدیل میشود که کمتر از قسمتِ قبلیاش خواهد فروخت؛ اما نه آنقدر کمتر که جلوی آن را از تبدیل شدن به یک «هیت» دیگر برای مارول بگیرد. بالاخره وقتی داریم دربارهی دنبالهی ۱۶۰ میلیون دلاری فیلمی صحبت میکنیم که به ۳۳۴ میلیون دلار فروش خانگی و ۸۸۱ میلیون دلار فروش جهانی از ۱۷۵ میلیون دلار بودجه دست یافت، یعنی این دنباله قادر به کمی سقوط کردن و کماکان پیروز شدن است. همچنین «دور از خانه» نهتنها میزبانِ مرد آهنی (رابرت داونی جونیور) نخواهد بود، بلکه در فصل سینمایی اواخرِ تابستان و اوایلِ پاییز درکنار رقبای کودکپسندانهی متعددی مثل «شیر شاه» و «هابز و شاو» مواجه میشود؛ درست برخلاف «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» که تنها فیلم مهم بازار در بین «رگناروک» در اوایل ژوئیه تا اوایل نوامبر بود. این در حالی است که احتمالا عدهای از تماشاگرانِ فیلم اول، شامل کسانی میشدند که برای دیدنِ ریبوتِ جدید مرد عنکبوتی کنجکاو بودند و این کنجکاوی به فیلم بعدی سرایت نکرده است. پس در حالتِ عادی «دور از خانه» گرچه فیلمِ بزرگی در گیشه از آب در خواهد آمد، اما نه به بزرگی «بازگشت به خانه». اما بزرگترین استدلالی که برای اطمینان داشتن به اینکه «دور از خانه» به درآمدِ بیشتری نسبت به «بازگشت به خانه» دست خواهد یافت، هویتِ مارولیاش است. «دور از خانه» بخشی از دنیای سینمایی مارول است و این مجموعه در زمینهی ارائهی دنبالههایی که تقریبا همیشه عملکردی بهتر از قسمتهای قبلیشان داشتهاند منحصربهفرد است. دنیای سینمایی مارول شامل سه دنبالهی «اونجرز»، دو دنبالهی «مرد آهنی»، دو دنبالهی «کاپیتان آمریکا»، دو دنبالهی «ثور»، یک دنباله برای «نگهبانان کهکشان» و یک دنباله برای «انتمن» میشود. تکتک این دنبالهها درآمد بهتری در مقایسه با قسمتِ قبلیشان در گیشهی خارجی داشتهاند.تکتک دنبالههای دنیای سینمایی مارول درآمد بهتری در مقایسه با قسمتِ قبلیشان در گیشهی خارجی داشتهاند
«مرد آهنی ۲» (۳۱۲ میلیون دلار در سال ۲۰۱۰) گرچه در گیشهی خانگی کمتر از «مرد آهنی» (۳۱۸ میلیون دلار در سال ۲۰۰۸) فروخت، اما در گیشهی جهانی بیشتر فروخت (۶۲۳ میلیون دربرابر ۵۸۵ میلیون). «اونجرز: دوران اولتران» گرچه در گیشهی خانگی (۴۵۹ میلیون در سال ۲۰۱۵) کمتر از «اونجرز» (۶۲۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۲) فروخت، اما «دوران اولتران» در بازارهای خارجی (۹۴۶ میلیون دلار) بیشتر از «اونجرز» (۸۶۵ میلیون دلار) فروخت که منجر به درآمد جهانی کمتر «دوران اولتران» (یک میلیارد و ۴۰۵ میلیون دلار) در مقایسه با «اونجرز» (یک میلیارد و ۵۱۹ میلیون دلار) شد. به جز این دو استثنا، تمام دنبالههای دنیای سینمایی مارول در گیشهی خانگی، گیشهی خارجی و گیشهی جهانی بیشتر از قسمتِ قبلیشان فروختهاند. چنین آماری نهتنها برای فرانچایزهای درجهیک نادر است، بلکه روزبهروز نادرتر از قبل نیز میشود. اگرچه در بین سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۸، سینما دورهای را پشت سر گذاشت که بلاکباسترهای تحسینشده (یا فیلمهای کمخرجِ بادوام) میتوانستند انتظار داشته باشند که دنبالههایشان با افزایش فروش نسبت به قسمتِ قبلی مواجه شوند، ولی در حال حاضر دوباره در حال بازگشت به وضعیتی هستیم که معمولا حکمِ روتینِ فرانچایزها را داشته است؛ وضعیتی که در آن، فرانچایزها با قسمتِ اولشان به اوجِ فروشِ مجموعههایشان میرسند. درحالیکه تمام سهگانههای «جنگ ستارگان» با اولین فیلمشان به نهایتِ فروشِ ممکنشان رسیدهاند (بله، به احتمال زیاد «ظهور اسکایواکر» قادر به شکستنِ رکورد «نیرو برمیخیزد» نخواهد بود) که سهگانهی «ایندیانا جونز» هم با «مهاجمان صندوقچهی گمشده» به اوجِ فروش رسید و مجموعه «بتمن» تیم برتون هم با درآمد ۲۵۱ میلیونی قسمت اول در خانه و ۴۱۱ میلیونیاش در دنیا، به نهایتِ درآمدِ ممکنِ مجموعه دست پیدا کرد. البته که هر از گاهی سروکلهی دنبالههای غافلگیرکنندهای مثل «جان سخت ۲» (۱۲۲ میلیون دلار در خانه دربرابر ۸۱ میلیون دلار درآمد خانگی «جان سخت») یا «اسلحهی مرگبار ۲» (۱۴۷ میلیون دلار در خانه دربرابر ۶۵ میلیون دلار درآمدِ «اسلحه مرگبار») پیدا میشدند، ولی عموما استودیوها با وجود خرج کردنِ پولِ بیشتری روی یک دنباله، انتظارِ درآمدِ کمتری را نسبت به قسمت قبل داشتند.
این موضوع در زمانیکه بودجهی ۳۰ میلیون دلاری فیلمها، گرانقیمت حساب میشد و خرج و مخارج تبلیغات وحشتناک نشده بود مشکلی نبود؛ چرا که فیلمها با دو برابر کردنِ بودجهشان در دنیا، به موفقیتِ مالی میرسیدند. قابلذکر است که اینجا کاری با دنبالههایی مثل «آزاد زندگی کن یا سخت بمیر»، «داستان اسباببازی ۳» و «دنیای ژوراسیک» که بیش از یک دهه بعد از قسمتهای قبلیشان ساخته شدهاند حساب نمیشوند و در فهرستِ خاصِ خودشان قرار میگیرند. همچنین اگرچه «اسلحهی مرگبار ۳» و «جان سخت ۳» به درآمد کمتری نسبت به قسمتِ قبلیشان در گیشهی خانگی دست پیدا کردند، اما در گیشهی جهانی بهتر از قسمتهای قبلیشان ظاهر شدند و «اسلحهی مرگبار ۴» هم که در مجموع عملکردِ ضعیفتری نسبت به قسمت قبلیاش داشت. فیلمهایی مثل «ترمیناتور»، «شوالیهی تاریکی»، «دزدان دریایی کاراییب»، «پیچ پرفکت»، «ماتریکس» و «آستین پاورز»، مجموعههایی هستند که یا با دومین فیلمشان به اوجِ فروش مجموعههایشان رسیدند یا با سومین قسمتشان کمی بهتر از قسمت قبلیشان در گیشهی خانگی یا جهانی ظاهر شدند. از سوی دیگر امثالِ «شکارچیان اشباح ۲» (۱۰۹ میلیون دلار خانگی دربرابر ۲۲۹ میلیون دلار درآمد قسمت اول) و «گرملینها ۲» (۴۷ میلیون دلار دربرابر ۱۵۳ میلیون درآمدِ قسمت اول) را هم در تاریخِ باکس آفیس داریم که هماکنون شاهدِ تکرار آنها در قالبِ امثال «گودزیلا: پادشاه هیولاها»، «لگو مووی ۲» و «زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲» هستیم. همزمان از یک طرف یک سری از اولین سهگانههای دورانِ ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۸ را نیز داریم («ارباب حلقهها»، «بورن» و «افراد ایکس») که قسمت به قسمت در گیشه پیشرفت کردند و از طرف دیگر مجموعهای مثل «سریع و خشن» را داریم که شرایط عجیبِ خاص خودش را دارد (افزایش فروش با فیلم چهارم و بعد اوج گرفتن با «خشن ۷»). و همانطور که بالاتر گفتم، این دقیقا همان چیزی است که سهگانهی «جان ویک» را منحصربهفرد کرده است؛ «جان ویک ۲» در حالی درآمدِ قسمت اول (۴۳ میلیون خانگی / ۸۸ میلیون جهانی) را دور برابر کرد که «جان ویک ۳»، ۶۰ درصد بهتر از «جان ویک ۲» (۹۲ میلیون خانگی / ۱۷۱ میلیون جهانی) ظاهر شد. بنابراین در دورانی که قسمتهای آغازگرِ فرانچایزها در زمینهی تبدیل شدن به پُرفروشترین فیلم مجموعه، وظیفهی دنبالهها را برعهده گرفتهاند، استودیوها باید فرانچایزهای احتمالیشان را با این تصور کرد که قسمت اول از لحاظ مالی به پیکِ فروش خواهد رسید برنامهریزی کنند.
اما این دقیقا چیزی است که دنیای سینمایی مارول را اینقدر یگانه کرده است. تقریبا تکتک دنبالههای دنیای سینمایی مارول اغلب اوقات با اختلافی چشمگیر، چه در آمریکای شمالی و چه در دنیا، بهتر از قسمتهای قبلیشان فروختهاند. سهگانهی «ثور» کارش را از ۱۸۱ میلیون دلار فروش خانگی و ۴۴۹ میلیون دلار فروش جهانی در سال ۲۰۱۱ شروع کرد و به ۲۰۶ میلیون دلار فروش خانگی و ۶۴۴ میلیون دلار فروش جهانی در سال ۲۰۱۳ و بعد ۳۱۵ میلیون دلار فروش خانگی و ۸۵۴ میلیون دلار فروش جهانی در سال ۲۰۱۷ رسید. سهگانهی «مرد آهنی» کارش را از ۳۱۸ میلیون خانگی و ۵۸۵ میلیون جهانی در سال ۲۰۰۸ شروع کرد و به ۳۱۲ میلیون خانگی و ۶۲۳ میلیون جهانی در سال ۲۰۱۰ و ۴۰۹ میلیون خانگی و یک میلیارد و ۲۱۵ میلیون جهانی در سال ۲۰۱۳ رسید. سهگانه&z
منبع : زومجی
0 دیدگاه