گزارش باکس آفیس: آیا «ظهور اسکایواکر» آخرین فیلم یک میلیاردی دیزنی تا اکران «آواتار ۲» خواهد بود؟
در گزارش باکس آفیس این هفته دربارهی افتتاحیهی موفقیتآمیز Bad Boys for Life صحبت میکنیم و به این سؤال پاسخ میدهیم که آیا دیزنی باید دو سال برای دیدن یک میلیاردی بعدیاش صبر کند؟ همراه ما باشید.
گزارش باکس آفیسِ این هفته را با «پسران بد تا ابد» (Bad Boys for Life)، بهعنوانِ مهمترین تازهاکرانِ این هفته شروع میکنیم که به رقمِ معرکهی ۶۸ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار در جریانِ افتتاحیهی چهار روزهی آخرهفتهی روزِ مارتین لوتر کینگ و ۵۹ میلیون و ۱۷۵ هزار دلار در جریانِ افتتاحیهی جمعه تا یکشنبهاش دست پیدا کرد. «پسران بد ۲» اکرانش را در ژوئیه سال ۲۰۰۳ با ۴۶ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد که با احتساب نرخ تورم چیزی حدودِ ۷۰ میلیون دلار حساب میشود. این یعنی «پسران بد ۳» در طولِ چهار روز همان تعدادی بلیت فروخت که «پسران بد ۲» در جریانِ سه روز اول اکرانش فروخته بود. باتوجهبه اینکه هماکنون در دورانِ فرمانروایی پلتفرمهای استریمینگ هستیم و به خاطر آنها، افراد کمتری نسبت به گذشته سینما میروند، دوامی که «پسران بد ۳» تجربه کرده واقعا مثالزدنی است. در مقایسه، افتتاحیهی این فیلم جایی پشتسرِ «تکتیراندازِ امریکایی» (۸۹ میلیون افتتاحیه جمعه تا یکشنبه / ۱۰۷ میلیون افتتاحیه جمعه تا دوشنبه)، در جایگاه دوم بزرگترین افتتاحیهی تاریخِ ماهِ ژانویه قرار میگیرد؛ البته از آنجایی که «تکتیراندازِ آمریکایی» پیش از افتتاحیهی گستردهاش، بهطور محدود روی پرده رفته بود، پس «پسرانِ بد ۳» نهتنها لقبِ بزرگترین افتتاحیه ماهِ ژانویه را در بینِ فیلمهایی که از همان ابتدا بهطور گسترده اکران شدهاند را به دست میآورد، بلکه این شانس را دارد تا به پُرفروشترین فیلمِ تاریخِ ماه ژانویه هم تبدیل شود. اما در پاسخِ به اینکه این فیلم چرا موفق شد، خب، چند دلیل وجود دارد؛ دلیلِ اول این است که ویل اِسمیت کماکان یک ستارهی سینما حساب میشود. البته یکی از آن ستارههای مُدرنی که اسمشان بهتنهایی قادر به کشیدنِ مردم به سینماها نیست، بلکه اسمشان در ترکیب به کاراکترِ شناختهشدهای که مردم به دیدنِ ماجراجوییهای او علاقهمند هستند، میتواند به فاکتورِ جذابی برای سینماروها تبدیل شود. به خاطر همین است که حضورِ ویل اِسمیت در «جمنایمن»، در قالب کاراکترِ ناشناختهای که با کلونِ جوانترِ خودش مبارزه میکند ارزشمند نبود. ولی حضورِ ویل اِسمیت در نقشِ غولِ چراغ جادو در بازسازی «علاالدین» حکم یکی از خصوصیاتِ تأثیرگذار در فروشِ این فیلم را در آمریکای شمالی و کشورهای خارجی داشت. به عبارتِ دیگر «پسران بد ۳» با حفظ کردنِ ویل اسمیت، اشتباهی را که «روز استقلال: بازخیز» و «مردان سیاهپوش: بینالمللی» مرتکب شدند تکرار نکرد. البته اینکه «پسران بد ۳»، فیلم باکیفیتتری در مقایسه با آن دو ریبوت بود نیز بیتاثیر نبود. دومین دلیلِ موفقیتِ این فیلم این بود که سونی از درسهای درستی را از ریبوتهای موفقیتآمیزِ اخیر سینما گرفتند.
مقالات مرتبط
«پسران بد ۳» به همان اندازه که یک اکشنِ کلهخرابِ پُرزرق و برق که روی پردهی سینما زیبا به نظر میرسد است، به همان اندازه هم یک فیلم شخصیتمحور است که ماجراجویی جدیدی برای کاراکترهای قدیمی مجموعه فراهم میکند. این فیلم از نظر قرار دادنِ قهرمانانِ آنالوگِ گذشته در دنیای دیجیتال یادآورِ «آزاد زندگی کن یا سخت بمیر»، از نظر پیامی ملودراماتیک دربارهی دوستی و خانواده یادآورِ «سریع و خشن» و از نظر معرفی کاراکترهای مکملِ جدیدی که دوست داریم آنها را دوباره در «پسران بد ۴» ببینیم تداعیکنندهی «مأموریت غیرممکن: پروتکل شبح» است. سونی با این فیلم همان کاری را کرد که دو سال پیش با «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» انجام داده بود: بهجای تمرکز روی برند بهعنوانِ تنها قلابِ تبلیغاتیشان، از برند بهعنوان نقطهی آغازینشان برای ساختِ فیلمی که برای طرفداران قدیمی و عمومِ سینماروها ارزشمند باشد استفاده کردند. سومینِ فاکتورِ تأثیرگذار در موفقیتِ «پسران بد ۳»، نقدهای مثبتش و مهمتر از آن، کمپینِ تبلیغاتی کماسپویلرِ سونی بود که مردم را بدون اینکه چیزِ زیادی از فیلم را لو بدهند به سینماها کشاندند. کسانی که فیلم را دیدهاند به این نکته اشاره کردهاند که فیلم شاملِ لحظاتِ داستانی و شخصیتمحوری است که در تریلرها لو نرفته بودند. قضیه این است که وقتی یک استودیو میتواند فیلمش را بدون لو دادنِ غافلگیریهایش اکران کند؛ چیزی که قبلا تاثیرش را با فیلمهایی مثل «فروزن»، «جاذبه» و «مرد عنکبوتی: دور از خانه» دیده بودیم، آن وقت تبلیغاتِ دهان به دهانِ فیلم به این دلیل که مخاطبان با کشفِ فیلم توسط خودشان، هیجانِ اضافهای را دریافت کردهاند قویتر میشود. اما شاید مهمترین دلیلِ موفقیتِ «پسران بد ۳» این است که مخاطبان واقعا به دیدنِ فیلم جدیدی از این مجموعه علاقهمند بودند. فاکتورِ بسیار بسیار سادهای که هالیوود آن را بارها و بارها با ارائهی ریبوتهایی مثل «مردان سیاهپوش: بینالمللی» یا «فرشتگانِ چارلی» نادیده میگیرد. تا وقتی که مردم علاقهای به دیدنِ فیلمِ جدید یک مجموعه نداشته باشند، مهم نیست آن مجموعه از حمایتِ چه برندِ مشهوری بهره میبرد و چه گذشتهی باشکوهی در گیشه داشته است و دارای چه تریلرهای دلرُبایی است. مثلا بخشِ اصلی کمپینِ تبلیغاتی «ترمیناتور: سرنوشت تاریک» به اینکه چرا این فیلم پیشرفتِ قابلتوجهای نسبت سه دنبالهی قبلی حساب میشود اختصاص داشت؛ «سرنوشت تاریک» زمانی آمد که این مجموعه بعد از شکستهای متوالی دیگر اعتمادِ طرفداران و عموم سینماروها را از دست داده بود. «سرنوشت تاریک» ساخته شد، چون نه مردم، بلکه استودیو آن را میخواست.
اما این موضوع دربارهی سری «پسران بد» فرق میکند. عموم مردم هر دو قسمتِ اول «پسران بد» را دوست داشتند. آنها ایدهی دیدنِ ویل اِسمیت و مارتین لورنس درکنار یکدیگر در یک اکشن/کمدی بزرگسالانهی دیگر را دوست داشتند. تنها کاری که سونی باید انجام میداد (کاری که معمولا سختترین بخشِ کار است) این بود که یک فیلم کم و بیش قابلقبول بسازد که به اندازهی کافی بزرگ و پُرزرق و برق به نظر برسد تا دیدنِ آن در سینما را توجیه کند. پنجمین دلیلِ موفقیتِ «پسران بد ۳» همان چیزی است که دیگر این روزها سُسِ اصلی اکثرِ بلاکباسترهای هالیوودی حساب میشود: نوستالژیِ بیننسلی. اگرچه «پسران بد» در حد و اندازهی «آن»، «دیو و دلبر» یا «نیرو برمیخیزد»، برندِ نوستالژیکی حساب نمیشود، اما نکته این است که «پسران بد» یکی از آن برندهایی که زمانی مشهور بود، اما دیگر روی بورس نیست هم حساب نمیشود. ارزشِ تماشای چندبارهی این فیلم و بازپخش مداوم آن از تلویزیون باعث شد تا «پسران بد» به مدتِ ۲۵ سال جلوی چشم عموم مردم حضور داشته باشد. «پسران بد ۳» نهتنها حکم یک ریبوتِ نوستالژیک برای خودِ مجموعه را دارد، بلکه بهعنوان همکاری ویل اِسمیت و مارتین لورنس در قالب ستارگانِ اصلیاش هم نوستالژیک است؛ همچنین این فیلم بهعنوان یک اکشنِ بزرگسالانهی پُرخرجِ اولداسکولِ ستارهمحور و غیرفانتزی هم یادآورِ دوران به پایان رسیدهای از فیلمسازی هالیوود است. ماهیتِ اولداسکولِ «پسران بد ۳» به این معنا است که بودجهی فیلم آنقدر بالا نبود که بتواند خرجِ اکشنهای توقفناپذیرش را تأمین کند؛ چیزی که باعث شده که سازندگان توجهی قابلتوجهای به داستان و شخصیتپردازی کنند و چیزی که باعث شده تا فیلم بهجای تلاشی برای سوءاستفاده از آیپی، شبیه یک فیلمِ واقعی به نظر برسد. اما دیکر فاکتور تعیینکننده در موفقیتِ «پسران بد ۳»، عدم وجود رقبای سرسخت در باکس آفیسِ پسا-«جنگ ستارگان» بود. علاوهبر آن، «پسران بد ۳» میتواند از دو هفته فضای باقی مانده تا اکرانِ «پرندگان شکاری» هم نهایت استفاده را کند. اگر «جنتلمن» (The Gentlemen)، ساختهی گای ریچی یا «گروه ریتم» (The Rhythm Section) با بازی بلیک لایولی در بیست و چهارم ژانویه و سی و یکم ژانویه با استقبالِ غافلگیرکنندهای مواجه شوند که هیچ، در غیر این صورت «پسران بد ۳» تا دو هفتهی آینده آزاد است تا جایگاه خودش را بهعنوانِ اولین بلاکباسترِ ۲۰۲۰ تثبیت کند.
درنهایت تمام این فاکتورها باعث شدند «پسران بد ۳» افتتاحیهای برابر با «جان ویک ۳» (۵۶ میلیون دلار)، «هابز و شاو» (۵۹ میلیون دلار»، «مأموریت غیرممکن: فالاوت» (۶۲ میلیون دلار) و «اسپکتر» (۷۰ میلیون دلار) داشته باشد. این فیلم تاکنون ۹۵ میلیون دلار در دنیا فروخته است و به احتمال زیاد به چیزی فراتر از درآمدِ ۲۷۳ میلیون دلاری «پسران بد ۲» دست خواهد یافت. اگر این فیلم دوامی شبیه به «سواری با هم» (۱۳۴ میلیون از ۴۸ میلیون افتتاحیه) داشته باشد، درآمدِ نهایی ۱۸۹ میلیون دلاریاش پیشبینی میشود که خیلی نزدیک به درآمدِ خانگی ۲۰۹ میلیون دلاری «پسران بد ۲» با احتساب نرخ تورم (۱۳۸/۵ میلیون دلار) است. این فیلم حتی با دوامِ افتضاحی مثل «کلاورفیلد» (۸۰ میلیون از ۴۶ میلیون افتتاحیه) به چیزی حدود ۱۱۸ میلیون دلار در گیشهی خانگی دست خواهد یافت. دومین تازهاکرانِ این هفته اما «دولیتل» (Dolittle)، محصولِ بیش از اندازه گرانقیمتِ یونیورسال است. این فیلم که رابرت داونی جونیور را بهعنوانِ ستارهی اصلیاش دارد، ۲۲ و نیم میلیون دلار بهعنوانِ افتتاحیهی جمعه تا یکشنبه و ۳۰ میلیون دلار بهعنوان افتتاحیهی جمعه تا دوشنبه کسب کرد. این فیلمِ فانتزی که نفدهای افتضاحی دریافت کرده در بهترین حالت چیزی بین ۹۵ میلیون تا ۱۱۲ میلیون دلار خواهد فروخت و در بدترین حالت به چیزی حدود ۷۲ میلیون دلار رضایت خواهد داد. اگرچه تمام رقبای «دولیتل» از حالا تا زمانِ اکرانِ «سونیکِ خارپشت» در چهاردهم فوریه، همه فیلمهای بزرگسالانه هستند، اما همزمان هماکنون ما در دورانی هستیم که آنقدر گزینههای گوناگونی برای سرگرم شدن وجود دارد که مردم مجبور به تماشای هر فیلمی نیستند. اگر فیلم با بودجهی مناسبتری ساخته میشد، درآمد ۱۰۰ و اندی میلیون دلاریاش چندان بد نمیبود، اما مشکل این است که بودجهی ۱۷۵ میلیون دلاریاش باعث شده این فیلم فقط در صورتی قادر به سودآوری باشد که رکوردهای باکس آفیس را جابهجا کند که خب، غیرممکن است.اگر فکر میکنید درآمدِ یک میلیاردی و ۲۵ میلیون دلاری «ظهور اسکایواکر» تا این لحظه بد است، باید بدانید که وضعیتِ آن میتوانست خیلی بدتر از چیزی که الان است باشد
فیلمبرداریهای مجددِ این فیلم نهتنها تغییری در کیفیتش ایجاد نکردهاند، بلکه فقط به افزایشِ بودجهاش و سختتر کردنِ شکستش منجر شدهاند. گرچه رابرت داونی جونیور بازیگرِ خیلی خوبی است، اما او چه پیش از دنیای سینمایی مارول و چه بعد از دنیای سینمایی مارول، یک ستارهی سینمایی نبوده و نخواهد بود. البته به جز «شرلوک هولمز». اما حتی «شرلوک هولمز» هم ۹۰ میلیون دلار خرج برداشته است. خلاصه اینکه «دولیتل» که تاکنون ۵۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است در صورتی که بتواند با استقبالِ خوبی در کشورهای خارجی مواجه شود میتواند وضعیتِ خودش را از یک فاجعهی تمامعیار به یک ناامیدی در مقایسه با بودجهاش تغییر بدهد. یونیورسال در افت به سر میبرد، سونی در حال ترکاندن است، برادران وارنر با فیلمهای غیرفرانچایزیاش به مشکل برخورده است و دنیای سینمایی دیسی در شرایطِ سالمتری در مقایسه با «جنگ ستارگان» است! دنیا کاملا برعکس شده است. یونیورسال اخیرا فیلمهای ناامیدکنندهی مختلفی را تجربه کرد؛ از «آخرین کریسمس» که با کسب ۱۲۰ میلیون دلار از ۳۰ میلیون دلار بودجه در حد انتظارات نبود تا انیمیشن «نفرتانگیز» که در عینِ سودآوری برای یونیورسال، به زور از مرز ۶۰ میلیون دلار فروشِ خانگی عبور کرد. همچنین آنها شکستهای تمامعیاری را در قالب «کریسمس سیاه»، «گربهها»، «دولیتل» و غیره تجربه کردند. اما ناگفته نماند که آنها «کویین و اسلیم» را از ۴۰ میلیون دلار فروشِ خانگی عبور دادند و درام جنگی «۱۹۱۷»، ساختهی سم مندز هم علاوهبر کسب نامزدی بهترین فیلم اسکار، به یک موفقیتِ تجاری هم تبدیل شد. در همین حین، یونیورسال برای آزاد کردنِ فیلمهایی مثل «مرد نامرئی» و «ترولها: تور جهانی» که به موفقیتهای احتمالی تبدیل خواهند شد و «زمانی برای مُردن نیست»، «سریع و خشن ۹» و «مینیونها: ظهور گرو» که موفقیتهای غولآسایی از آب در خواهند آمد لحظهشماری میکند. اگر دیزنی میتواند از سقوطی مثل «جان کارتر» برای رسیدن به «اونجرز» جان سالم به در ببرد، یونیورسال هم بهلطف جیمز باند، مینیونها و دامینیک تورتو این روزهای سخت را به سرانجامِ خوشی خواهد رساند.
اما در زمینهی فیلمهای قدیمی جدول از «جنگ ستارگان: ظهور اسکایواکر» (Star Wars: The Rise of Skywalker) برایتان بگویم که پس از کسب ۸ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار دیگر در پنجمین آخرهفتهاش، به مجموعِ ۳۲ روزهی ۴۹۴ میلیون دلار در گیشهی خانگی رسید. این فیلم اکرانش را جایی بین «دیو و دلبر» (۵۰۴ میلیون دلار) و «روگ وان» (۵۲۹ میلیون دلار) به سرانجام خواهد رساند. «ظهور اسکایواکر» با نقدهای ضعیفش، بیتفاوتی نسبی سینماروها و عدم بهره بردن از لحظاتِ پُرسروصدایی که مردم را مجبور به تماشای مجددِ فیلم میکند در وضعیتی قرار داشت که همین فروشی هم که کرده است به قول معروف از سرش زیاد است. یا عبارتِ دیگر، اگر فکر میکنید درآمدِ یک میلیاردی و ۲۵ میلیون دلاری این فیلم تا این لحظه در مقایسه با استانداردهای این مجموعه بد است، باید بدانید که وضعیتِ آن میتوانست خیلی بدتر از چیزی که الان است باشد. «ظهور اسکایواکر» در زمانی اکران شد که «واندر وومن ۱۹۸۴»، «زمانی برای مُردن نیست»، «سونیکِ خارپشت» و «مرگ روی نیل» که در ابتدا قرار بود در نوامبر و دسامبرِ ۲۰۱۹ اکران شوند، امسال را به مقصدِ زمان دیگری در سال ۲۰۲۰ ترک کردند؛ به این ترتیب، تعدادِ قابلتوجهای از رقبای اصلی و رقبای احتمالی «ظهور اسکایواکر» از سر راه آن به کنار رفتند. اما برای اینکه کارِ «ظهور اسکایواکر» راحتتر شود معلوم شد که رقبای فعلی آن هم چندان دردسرساز از آب در نیامدند. به جز «جومانجی ۳» به ۲۷۵ میلیون فروش خانگی و ۷۰۰ میلیون جهانی از ۵۹ میلیون دلار افتاحییه دست یافت، دیگر فیلمهای کریسمسی امسال ضعیف ظاهر شدند؛، «کریسمس سیاه»، محصول یونیورسال و «ریچارد جول»، محصولِ برادران وارنر هر دو با ۵ میلیون دلار افتتاحیه سقوط کردند. «گربهها»، محصولِ یونیورسال و «بمب»، محصولِ لاینزگیت که همزمان با «ظهور اسکایواکر» اکران شدند هم به زور توانستند از مرز ۵ میلیون دلار فروشِ افتتاحیه عبور کنند. انیمیشن «جاسوسان در لباس مُبدل» (۱۳۰ میلیون جهانی)، محصولِ خود دیزنی/فاکس موفق نشد به تکرارِ درآمدِ ۲۹۰ میلیون دلاری «فردیناند» تبدیل شود و لازم نیست بگوییم که «گربهها» هم موفق نشد به حلول دوبارهی «بزرگترین شومن» (۴۴۱ میلیون دلار) یا «آواز بخوان» (۵۷۱ میلیون دلار) یا حتی «بابا اومده» (۲۵۰ میلیون دلار) و «پیچ پرفکت ۳» (۱۸۵ میلیون دلار) تبدیل شود. اگرچه «جومانجی: مرحلهی بعد» به درآمدِ غولآسایی دست یافت، اما حتی این فیلم در تکرارِ دوامِ هیولاگونهی قسمت قبلی (۴۰۴ میلیون خانگی / ۹۶۲ میلیون جهانی) شکست خورد. در نتیجه نهتنها تاریخِ اکرانِ فیلمهای بزرگِ پیش از اکرانِ «ظهور اسکایواکر» به سالِ ۲۰۲۰ عقب افتاد، بلکه فیلمهای بزرگی که قبل و همزمان و بعد از «ظهور اسکایواکر» اکران شدند، همه یا ناامیدکننده ظاهر شدند یا مستقیما شکست خوردند. به این ترتیب، گرچه «ظهور اسکایواکر» از رقبای کمتر و تقویمِ مهربانانهتری در مقایسه با «آخرین جدای» بهره میبرد، اما از هیچکدام از اینها نتوانست برای فروشِ بهتر استفاده کند یا شاید هم فروشِ ناامیدکنندهی فعلیاش نتیجهی استفاده کردن از اینها بوده است.
بزرگترین رقیبِ «ظهور اسکایواکر»، انیمیشنِ «فروزن ۲»، محصولِ خود دیزنی بود. این فیلم که تاکنون از مرز یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار عبور کرده، تشابهاتِ داستانی متعددی با «ظهور اسکایواکر» داشت و اگر نه به اندازهی «ظهور اسکایواکر»، اما مثل آن توسط اکثر منتقدان بهعنوانِ فیلمی ضعیفتر از قسمت قبلیاش مورد انتقاد قرار گرفت. شاید دوام عالی «فروزن ۲» از صدقهسری عدم استقبال از «ظهور اسکایواکر» باشد؛ شاید هم «فروزن ۲» آنقدر در کشوررهای خارجی قوی بود که جای خالی بیتفاوتی گیشهی خارجی به «جنگ ستارگان» را جبران کرد. واقعیت این است که افتتاحیهی ۱۷۷ میلیون دلاری «ظهور اسکایواکر» الزاما نگرانکننده نبود. این فیلم با تجربهی افت فروشی کمتر از «نیرو برمیخیزد» در چهارمین روز اکرانش، ۲۹ میلیون دلار در روز چهارمش فروخت. در ادامه، این فیلم ۲۰/۲ میلیون دلار در روز پنجم و ۳۲ میلیون دلار دیگر در روز کریسمس فروخت و به مجموع شش روزهی ۲۵۹ میلیون دلار رسید. چیزی که شرایط را برای درآمد حدودا ۹۰ میلیون دلاری آن در جریانِ دومین آخرهفتهاش آماده کرد. اما تازه در اولین روز جمعهی اکرانِ این فیلم بود که با ۷۰ درصد افت فروش مواجه شد و از اینجا به بعد زانوهایش سست شد و با سرعت به زانو در آمد. فیلم در دومین آخرهفتهاش با افت فروش شدیدِ ۵۹ درصدی مواجه شد و با تجربهی ۵۳ درصد افت فروش در سومین آخرهفتهاش، یکی از بزرگترین افت فروشهای تاریخِ فیلمهایی را که افتتاحیهای ۱۰۰ میلیون دلاری داشتهاند تجربه کرد. همچنین افت فروشِ ۵۶ درصدیاش در چهارمین آخرهفتهاش، آن را پشت سر «بتمن علیه سوپرمن» (۶۱ درصد افت) در جایگاه دوم بدترین افت فروشِ آخرهفتهی چهارم قرار دارد. به محض اینکه فیلمی با امثالِ «بتمن علیه سوپرمن» مقایسه میشود، یعنی یک جای کار بدجوری میلنگد. اگر «واندر وومن ۱۹۸۴» و «زمانی برای مُردن نیست» در نوامبر روی پرده میرفتند و اگر «گربهها و «جاسوسان در لباس مبدل» با استقبالِ بهتری مواجه میشدند، الان مجبور بودیم وضعیتِ «ظهور اسکایواکر» را با صفاتِ ناامیدانهتری توصیف کنیم. دوامِ ضعیفِ «ظهور اسکایواکر» نسبت به استانداردهای کریسمس بیش از اینکه به خاطر خسته شدن مردم از «جنگ ستارگان» یا واکنش به حاشیههای «آخرین جدای» یا «سولو» باشد، تقصیرِ کیفیتِ پایینِ خود این فیلم بود. واقعیت این است که فیلم افتتاح خوبی را تجربه کرد و دوام قابلتوجهای را تا روز کریسمس پشت سر گذاشت. این یعنی مردم آنقدر به دیدنِ آن علاقه داشتند که در روزهای اول به دیدنش هجوم آوردند، ولی مشکل این بود که وقتی معلوم شد که با فیلم ضعیفی طرف هستیم، روندِ استقبال از فیلم به همین شکل ادامه پیدا نکرد. البته که داریم دربارهی پنج فیلم «جنگ ستارگان» حرف میزنیم که در عرض چهار سال با مجموعِ بودجهی یک میلیارد و ۲۵۶ میلیون دلار، در مجموع ۵ میلیارد و ۸۷۰ میلیون دلار در دنیا فروختهاند.
در حالت عادی این نتیجه چیزی جز یک پیروزی بزرگ نیست. اما مسئله این است که دیزنی قصد دارد این مجموعه را بعد از «ظهور اسکایواکر» تا آیندهی نامعلومی ادامه بدهد وضعیتِ «ظهور اسکایواکر» خیلی شبیه به «بتمن علیه سوپرمن» (۸۷۳ میلیون دلار از ۴۲۴ میلیون افتتاحیهی جهانی) است؛ فیلمِ زک اسنایدر برادران وارنر را در موقعیتِ عجیبی قرار دارد؛ این فیلم از یک طرف با وجودِ نقدهای اسفناکش، پولِ زیادی به دست آورده بود، اما از طرف دیگر آیندهی مجموعه را در فضای نامطمئنی رها کرده بود. استقبالِ بدِ سینماروها از «بتمن علیه سوپرمن» باعث شد برادران وارنر بهطرز سراسیمهای دست به هر کاری برای درست و راستی کردنِ برند دیسی کند؛ تلاشی که هم به شکستهای بدتری در قالب «جوخهی انتحار» و «جاستیس لیگ» و هم به موفقیتهای نجاتبخشی مثل «واندر وومن» منجر شد. «بتمن علیه سوپرمن» باعث شد تا برادران وارنر دوباره به حالتِ اول بازگردد و از نو شروع به برنامهریزی کند. «ظهور اسکایواکر» همان نقشی را برای «جنگ ستارگان» دارد که «جاستیس لیگ» برای دنیای سینمایی دیسی داشت؛ همانطور که «جاستیس لیگ» بهعنوان کراساورِ بزرگ دیسی چیزی در حد فیلمهای مستقلشان فروخت، «ظهور اسکایواکر» هم بهعنوانِ فینالِ خط داستانی اصلی این مجموعه درآمدی در حدِ یک قسمتِ ویژه را تجربه نکرد. دیزنی حالا به وضعیتِ پیش از «نیرو برمیخیزد» بازگشته است. همانطور که دیزنی پس از سهگانهی پیشدرآمدِ ناامیدکنندهی جُرج لوکاس باید طرفداران را دوباره از نو برای «جنگ ستارگان» هیجانزده میکرد، آنها باید این کار را دوباره بعد از «ظهور اسکایواکر» انجام بدهند. البته که دیزنی از اولش هم مأموریتِ چالشبرانگیزی برای هیجانزده نگه داشتنِ طرفداران برای داستانهای بعدی مجموعه که شامل خانوادهی اسکایواکر/سولو نمیشود در پیشرو داشت. ولی هیجانزده «نگه داشتن» خیلی با هیجانزده کردن «از نو» فرق میکند. نکتهی کنایهآمیزِ ماجرا این است که گرچه دیزنی موفقیتِ تجاری وحشتناکی را با این پنج فیلم تجربه کرده است، اما همزمان تمام اعتمادی را که جمع کرده بود با «ظهور اسکایواکر» به باد داده است. اگر «ظهور اسکایواکر» بدونِ زیر پا گذاشتنِ اتفاقاتِ «آخرین جدای»، به دنبالهی مستقیم «آخرین جدای» تبدیل میشد یا حتی اگر به فیلمی تبدیل میشد که فارغ از تصمیماتِ داستانیاش، از کیفیتِ سرگرمکنندهای بهره میبرد، «جنگ ستارگان» میتوانست آیندهی مطمئنتری داشته باشد. ولی حالا «جنگ ستارگان» بهلطفِ دیزنی به یک موفقیتِ ۵ میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلاری بدون آینده تبدیل شده است. اما یک میلیاردی شدنِ «ظهور اسکایواکر»، آن را به چهل و پنجمین فیلمِ یک میلیاردی تاریخِ سینما و بیست و پنجمین فیلمِ یک میلیاردی تاریخِ والت دیزنی تبدیل میکند. اما با اینکه دیزنی به مترادفِ یک میلیارد تبدیل شده است، اما به احتمال خیلی زیاد «ظهور اسکایواکر» تا دو سال آینده، آخرینِ یک میلیاردی آنها خواهد بود. دلیلِ اصلیاش این است که گرچه فیلمهای دیزنی برای سالِ ۲۰۲۰ قوی است، اما هیچکدام از آنها بهطور پیشفرض موفقیتهای بزرگِ مطمئنی حساب نمیشوند.
مقالات مرتبط
- گزارش باکس آفیس هفته گذشته: Avengers: Endgame یک رکورد جدید به نام خودش ثبت کرد
- چگونه «آواتار» به آخرین بلاکباسترِ کاملا اورجینال سینما تبدیل شد؟
- برنده نبرد «جان ویک ۴» و «ماتریکس ۴» کدامیک خواهد بود؟
- دلیل عملکردِ ناامیدکننده فیلمهای اخیر سوپرمن در گیشه چیست؟
- جوکر، واندر وومن و آکوآمن چگونه فکر دنیاهای سینمایی را از سر دیسی بیرون کردند؟
- چرا «جوکر» یک میلیاردی شدنش را مدیون جیمز باند و واندر وومن است؟
- نقطه مشترک «ظهور اسکایواکر» با «شوالیهی تاریکی» و «اونجرز» چیست؟
- آیا موفقیت «جوکر» آغازگر دوران جدیدی از سینمای ابرقهرمانی خواهد بود؟
- چرا «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» تاثیرگذارترین فیلم در موفقیت مارول در گیشه بود؟
- محاسبه سود و زیان خالص بلاکباسترهای سال ۲۰۱۸
همانطور که در گزارشِ باکس آفیسِ هفتهی گذشته صحبت کردیم، اگر دیزنی «ظهور اسکایواکر» را در سال ۲۰۲۰ عرضه میکرد، فرصتِ بیشتری به سازندگان برای تولیدِ فیلمی منسجمتر میداد و از مقایسه شدنِ آن با امثال «شیر شاه» و «اونجرز: بازی پایانی» جلوگیری میکرد. اما عقب انداختنِ اکرانِ «ظهور اسکایواکر» میتوانست یک فیلمِ یک میلیاردی تضمینشده برای آنها در سالِ ۲۰۲۰ کنار بگذارد. البته که فهرستِ فیلمهای دیزنی در سال ۲۰۲۰ از همه نظر عالی است؛ آنها سه انیمیشنِ اورجینال در قالب «به پیش» (Onward) در ماه مارس، «روح» (Soul) در ماه ژوئن و «رایا و آخرین اژدها» (Raya and the Last Dragon) در ماه نوامبر و بازسازی لایواکشنِ «مولان» را برای ماه مارس و «جنگل کروز» (Jungle Cruise) را برای ماه ژوئیه دارند. همچنین هر دوی «بلک ویدو» (ماه می) و «اِترنالها» (ماه نوامبر) باید از به دست آوردن درآمدی در حد و اندازهی «دکتر استرنج» (۶۷۷ میلیون دلار) خوشحال باشند. گرچه امثالِ «مولان» و «جنگل کروز» میتوانند بهطور میانگین چیزی حدود ۶۰۰ میلیون دلار بفروشند، اما هیچکدام از آنها درآمدهای غولآسایی در حد و اندازهی «شیر شاه»، «فروزن ۲»، «داستان اسباببازی ۴» و «اونجرز: بازی پایانی» نیستند. «مولان» به همان اندازه که میتواند در بازار چین عملکردی شبیه به «خشن ۷» (۳۹۱ میلیون دلار) داشته باشد، به همان اندازه هم میتواند به خاطر اینکه فیلمی با گروه بازیگرانِ چینی، خصوصیتِ ویژهای در چین حساب نمیشود، عملکردی نزدیک به «پاندای کونگفوکار ۳» (۱۵۴ میلیون دلار) داشته باشد. انیمیشنهای اورجینالِ پیکسار نیز میتوانند عملکردی بین «شجاع» (۵۳۸ میلیون دلار)، «کوکو» (۸۰۶ میلیون دلار) یا «پشت و رو» (۸۵۴ میلیون دلار) داشته باشند. همچنین حالا که فیلمهای ابرقهرمانی قویتر از همیشه در بازار چین روی بورس هستند، «بلک ویدو» و «اِترنالها» میتوانند بهجای فیلمهای فازِ دوم مارول، درآمدهایی نزدیک به فازِ سوم مارول داشته باشند. اما اگر «ظهور اسکایواکر» برای سال ۲۰۲۰ حفظ میشد علاوهبر تضمین کردن یک عدد فیلمِ یک میلیاردی برای دیزنی، به نمایندهی این شرکت در صدر جدول پُرفروشترین فیلمهای گیشهی خانگی و جهانی تبدیل میشد.
اما در حال حاضر، «سریع و خشن ۹»، محصول یونیورسال محتملترین فیلم یک میلیاردی دلاری ۲۰۲۰ (و همچنین «زمانی برای مُردن نیست» در صورتی که بهشکلی استثنایی خوب باشد) است و «واندر وومن ۱۹۸۴»، محصولِ برادران وارنر هم میتواند لقب پُرفروشترین فیلمِ گیشهی خانگی را به چنگ بیاورد. اگر هیچکدام از فیلمهای دیزنی نتوانند در صدر جدول گیشهی خانگی و جهانی ۲۰۲۰ قرار بگیرند، در آن صورت دیزنی برای اولینبار از سال ۲۰۱۴ تاکنون («تکتیرانداز آمریکایی» صدرنشین آمریکای شمالی و «ترنسفورمرها: عصر انقراض» صدرنشین دنیا) صدرنشینِ گیشهی خانه و دنیا نخواهد بود. این احتمال وجود دارد که فهرستِ فیلمهای دیزنی بهعلاوهی فیلمهای فاکس مثل «مرگ روی نیل»، «داستانِ وستساید» و غیره باعث شوند تا دیزنی کماکان سهمِ بیشتر بازار را در سال ۲۰۲۰ حفظ کند، اما اگر نمایندگانِ دیزنی را در صدر باکس آفیسِ سال ۲۰۲۰ ندیدید تعجب نکنید. اما تمام این حرفها به این معنی است که برای دیدنِ فیلم یک میلیاردی بعدی دیزنی در بهترین و زودترین حالتِ ممکن باید تا «شنگچی و افسانهی ده حلقه» (بیست و یکم فوریه ۲۰۲۱) و بدترین و دیرترین حالت ممکن باید تا «آواتار ۲» (بیستم دسامبر ۲۰۲۱) صبر کنیم. صحبت دربارهی باکس آفیس ۲۰۲۱ بهدلیل فیلمهای بدون عنوانِ زیادی که وجود دارد سخت است. اگرچه احتمال دارد بازسازی «پری دریایی کوچولو» و «ایندیانا جونز ۵» را در سال ۲۰۲۱ ببینیم، اما فهرستِ فیلمهای دیزنی در سال ۲۰۲۱ به فیلمهای دنیای سینمایی مارول و «آواتار ۲» اختصاص خواهد داشت. «شنگچی و افسانهی ده حلقه» بهراحتی این توانایی را دارد تا بلافاصله به درآمدی «کاپیتان مارول»گونه دست پیدا کند. «دکتر استرنج و دنیاهای موازی جنون» میتواند درآمدِ بزرگی را تجربه کند، اما یک میلیاردی شدنش نه تضمینشده است و نه برای موفقیت به آن نیاز دارد.حتی اگر «آواتار ۲» با پنجاه درصد افت فروش نسبت به درآمدِ ۲ میلیارد و ۷۸۹ میلیون دلاری قسمت اول مواجه شود، کماکان یک میلیون و ۴۰۰ میلیون دلار خواهد بود
تنها مدعیانی که باقی می»انند «ثور: عشق و رعد» در نوامبر و «آواتار ۲» در کریسمس است. حتی اگر «آواتار ۲» با پنجاه درصد افت فروش نسبت به درآمدِ ۲ میلیارد و ۷۸۹ میلیون دلاری قسمت اول مواجه شود، کماکان یک میلیون و ۴۰۰ میلیون دلار خواهد بود. اگر «آواتار ۲» از لحاظِ کیفی، فیلم بسیار حوصلهسربر، بد و مشکلداری از آب در باید که هیچی، در غیر این صورت تصور کردنِ هر چیزی به غیر از غوغا کردن این فیلم سخت است؛ مخصوصا باتوجهبه اینکه «آواتار ۲» در بازار چین به ۱۲ برابرِ تعداد سینماهایی که قسمت اول در آنها اکران شده بود دسترسی دارد. اگر «آواتار» در تمام نقاط دنیا به جز چین با ۵۰ درصد افت، اما در چین با ۱۰۰ درصد رشد فروش مواجه شود، چیزی حدود یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار خواهد فروخت که بیشتر از «شیر شاه» و «دنیای ژوراسیک» خواهد بود. با اینکه این احتمال وجود دارد که «به پیش»، «روح» یا «مولان» به دستاوردهایی که پیش از این غیرممکن به نظر میرسد دست یابند یا اینکه فیلمهای مارول در سال ۲۰۲۰ عملکردی شبیه به «کاپیتان مارول» و «بلک پنتر» داشته باشند. البته که باید حساب ویژهای هم روی «شنگچی» و «ثور ۴» بهعنوانِ محتملترین یک میلیاردیهای دیزنی باز کرد، اما مسئله این است که وضعیتِ هیچکدام از آنها به اندازهی «آواتار ۲» بهعنوانِ یک میلیاردی حتمی بعدی دیزنی پس از «ظهور اسکایواکر» تضمین شده نیست. اما سوالی که باید برای گرفتنِ پاسخش صبر کنیم این است که آیا در سالی که از مقدار چیرگی دیزنی بر گیشه کاسته میشود، دنبالههای «سریع و خشن»، «مینیونها» و «دنیای ژوراسیک» میتوانند جای خالیاش را پُر کنند و حضورِ پُرقدرتتری داشته باشند؟ آیا «واندر وومن ۱۹۸۴»، «مرد عنکبوتی ۳» یا حتی پروژهی ۲۰۵ میلیونی کریستوفر نولان میتوانند از این فرصت برای یک میلیاردی شدن استفاده کنند؟ این احتمال وجود دارد. اما همزمان این احتمال هم وجود دارد که «ظهور اسکایواکر» علاوهبر آخرین یک میلیاردی دیزنی، به آخرین یک میلیاردی هالیوود تا زمان «آواتار ۲» تبدیل شود. خبر خوب این است که نه دیزنی و نه هالیوود تا وقتی که بتوانند فیلمهایشان را به اندازهای که خرجشان را توجیه کنند، حتما نیازی به یک میلیاردی شدن ندارند.
اما از «جنگ ستارگان» که بگذریم، جایگاه سومِ جدول به «۱۹۱۷» اختصاص دارد که پس از تجربهی ۴۰ درصد افت فروش، ۲۲ میلیون و ۱۴۰ هزار دلار دیگر در دومین آخرهفتهاش کسب کرد؛ افت فروشی که برابر با افت فروش «تنها بازمانده» (۴۱ درصد در سال ۲۰۱۴) اما افتِ بزرگتری در مقایسه با «ازگوربرخاسته» (۲۰ درصد در سال ۲۰۱۶) است؛ افت فروش نسبتا بالای این فیلم میتواند ناشی از عدم لئوناردو دیکاپریو داشتنِ این فیلم بهعلاوهی عملکردِ بهتر از انتظاراتِ «پسران بد تا ابد» باشد. به هر حال، این درام جنگی که با ۹۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون حدود ۸۱ میلیون دلار در خانه فروخته است. «۱۹۱۷» تاکنون ۱۳۸ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخته است و در صورت برنده شدنِ بهترین فیلم اسکار ۲۰۲۰، یونیورسال را به دومین اسکار بهترین فیلمِ متوالیاش بعد از «کتاب سبز» میرساند. راستی، حالا که حرف از یونیورسال شد بگذارید بگویم که «گربهها» نیز از مرز ۶۰ میلیون دلار فروشِ جهانی عبور کرد. در ردهی چهارمِ جدول به «جومانجی: مرحلهی بعد» (Jumanji: The Next Level) برمیخوریم که ۹ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار دیگر در ششمین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ خانگی ۲۷۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار و مجموعِ جهانی ۷۱۰ میلیون دلار رسید. این فیلمِ ۱۲۰ میلیون دلار میتواند اکرانش را با کسب ۳۰۰ میلیون دلار در خانه به اتمام برساند. «فروزن ۲» (Frozen II) این آخرهفته از مرز یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار عبور کرد و جایی پایینتر از درآمدِ یک میلیارد و ۴۰۵ میلیون دلاری «اونجرز: دوران اولتران» قرار گرفت. این فیلم بهزودی به دهمین فیلم پُرفروشِ تاریخ باکس آفیسِ دنیا تبدیل خواهد شد. در ردهی ششم به درام دادگاهی «فقط رحمت» (Just Mercy) برمیخوریم که با کسب ۶ میلیون دلار در دومین آخرهفتهاش به مجموعِ ۲۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار رسید.
ردهی هفتم متعلق به «زنان کوچک» (Little Women) است که ۵ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار کسب کرد و به مجموعِ خانگی ۸۶ میلیون دلار رسید. این فیلم تاکنون ۱۳۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است. در جایگاه هشتم به «چاقوکشی» (Knives Out) برمیخوریم که ۴ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار دیگر به دست آورد و به مجموعِ خانگی ۱۴۸ میلیون دلار رسید. ساختهی ۴۰ میلیون دلاری رایان جانسون تاکنون ۲۷۷ میلیون دلار در دنیا فروخته است. کمدی «درست مثل یک رئیس» (Like a Boss) سه میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در دومین آخرهفتهاش فروخت و به مجموعِ یازده روزهی ۱۷ و نیم میلیون دلار رسید. فیلم ترسناک «زیر آب» (Underwater) با بازی کریستن استوارت ۳ میلیون و ۵۶۰ هزار دلار فروخت تا به مجموعِ یازده روزهی ۱۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار برسد. اما «انگل» (Parasite) بهلطفِ نامزدیهای اسکارش با ۸۲ درصد رشد فروش مواجه شد و با کسب یک میلیون و ۷۴۵ میلیون دلار در ۸۰۰ سینما، به مجموعِ ۲۷ میلیون دلار و ۷۰۰ هزار دلار دست یافت. این فیلم بهزودی با عبور از «من، تونیا» (۳۰ میلیون دلار) به پُرفروشترین فیلم استودیوی نئون تبدیل خواهد شد. در همین حین، «جوجو ربیت»، محصولِ فاکس سرچلایت که البته از این به بعد باید به سرچلایت صدا کردن آن عادت کنیم با تجربهی ۵۸۷ درصد رشد فروش، یک میلیون و ۴۰۱ هزار دلار فروخت و به مجموعِ ۲۳ میلیون و ۵۳۰ هزار دلار فروشِ خانگی رسید. «فورد علیه فِراری» (Ford v Ferrari)، محصولِ فاکس قرن بیستم که باید از این به بعد به قرن بیستم صدا کردنِ آن عادت کنیم با تجربهی ۴۳ درصد رشد فروش، یک میلیون دلار دیگر کسب کرد و به مجموعِ خانگی ۱۱۳ میلیون دلار دست یافت. اما «بمب» که جایی در بین نامزدهای بهترین فیلمِ اسکار نداشت، پس از تجربهی ۵۶ درصد افت فروش، ۶۳۰ هزار دلار کسب کرد و به مجموعِ ۲۹ میلیون دلار از ۳۲ میلیون دلار بودجه رسید.
جدول ۱۰ فیلم برتر هفته
ردیف | نام فیلم | درآمد آخرهفته | مجموع آمریکای شمالی |
---|---|---|---|
۱ | Bad Boys for Life | ۵۹/۱ میلیون دلار | ۵۹/۱ میلیون دلار |
۲ | Dolittle | ۲۲/۵ میلیون دلار | ۲۲/۵ میلیون دلار |
۳ | 1917 | ۲۲/۱ میلیون دلار | ۷۶/۷ میلیون دلار |
۴ | Jumanji: The Next Level | ۹/۵ میلیون دلار | ۲۷۰/۴ میلیون دلار |
۵ | Star Wars: Episode IX - The Rise of Skywalker | ۸/۳ میلیون دلار | ۴۹۲ میلیون دلار |
۶ | Just Mercy | ۶ میلیون دلار | ۱۹/۶ میلیون دلار |
۷ | Little Women | ۵/۹ میلیون دلار | ۸۴/۴ میلیون دلار |
۸ | Knives Out | ۴/۳ میلیون دلار | ۱۴۵/۹ میلیون دلار |
۹ | Like a Boss | ۳/۸ میلیون دلار | ۱۶/۹ میلیون دلار |
۱۰ | Frozen II | ۳/۷ میلیون دلار | ۴۶۴/۸ میلیون دلار |
0 دیدگاه