Scroll down

گزارش باکس آفیس: بزرگ ترین دلیل شکست Justice League در گیشه چیست؟

گزارش باکس آفیس: بزرگ ترین دلیل شکست Justice League در گیشه چیست؟

در گزارش باکس آفیس این هفته درباره‌ی عملکرد فیلم Justice League، گردهمایی ابرقهرمانان دی‌سی صحبت می‌کنیم.

در سال ۱۹۹۵ تحلیلگران انتظار داشتند که فیلم «بتمن بازمی‌گردد» (Batman Returns)، دومین قسمت از فیلم‌های بتمن تیم برتون کمتر از قسمت اول خواهد فروخت. این دنباله کارش را با کسب ۴۷ میلیون دلار و شکستن رکورد قسمت اول آغاز کرد. اما خیلی طول نکشید که شوخ‌طبعی زننده، خشونت ترسناک و کلا عجیب و غریب‌بودن بیش از اندازه‌ی این فیلم والدین را عصبانی کرد و بچه‌ها را فراری داد و همین باعث شد تا فیلم با کله سقوط کند و به فقط ۱۶۲ میلیون دلار فروش خانگی نهایی دست پیدا کند که ۳۵ درصد کمتر از درآمد ۲۵۱ میلیون دلاری «بتمن» بود. بنابراین برای اینکه برادران وارنر جلوی سقوط بیش از اندازه‌ی مجموعه ابرقهرمانی پرچم‌دارش را بگیرد، تیم برتون را با جوئل شوماخر تعویض کرد، جیم کری که در آن زمان روی بورس بود را به عنوان ریلدر انتخاب کرد، رابین را به فیلم اضافه کرد و فرم فیلمسازی اکسپرسیونیسم تیم برتون را با اتمسفر نئونی شوماخر عوض کرد. با وجود فراری شدن تماشاگران از فیلم قبلی، «بتمن برای همیشه» (Batman Forever) موفق شد با کسب ۵۲ میلیون دلار، رکورد جدیدی از خود بر جای بگذارد و در نهایت به ۱۸۴ میلیون دلار فروش خانگی و ۳۳۰ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد. خلاصه «بتمن برای همیشه» مجموعه را نجات داد. حداقل تا وقتی که «بتمن و رابین» (Batman & Robin) از راه رسید و تبدیل به افتضاحی شد که دیگر هیچ چیزی یارای جلوگیری از وقوع آن را نداشت. اتفاقی که به لحظه‌ی ناراحت‌کننده‌ای منجر شد. چرا که در دهه‌ی ۹۰ مثل امروز مجموعه‌ها به این اندازه ارزشمند نبودند که به محض شکست خوردن بلافاصله مورد بازسازی و ریبوت قرار بگیرند. اگر یک دنباله خرابکاری می‌کرد، هالیوود بی‌خیال می‌شد، آن را فراموش می‌کرد و سراغ چیز دیگری می‌رفت.مقالات مرتبطگزارش باکس آفیس هفته‌ی گذشته: Thor: Ragnarok از مرز ۶۵۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرد

البته در سال ۱۹۹۵ فیلم‌های بزرگ اندکی در حد و اندازه‌ی «بتمن برای همیشه» عرضه می‌شدند. اما در سال ۲۰۱۷، دنباله‌های کامیک‌بوکی‌ای مثل «جاستیس لیگ» (Justice League) دیگر تنها و منحصربه‌فرد نیستند. افتتاحیه‌ی «بتمن برای همیشه»‌ با احتساب نرخ تورم در سال ۲۰۱۷ برابر با ۱۰۸ میلیون دلار خواهد بود که ۱۲ میلیون دلار بیشتر از افتتاحیه‌ی ۹۶ میلیون دلاری «جاستیس لیگ» است. بله، درست شنیدید. جدیدترین محصول دنیای سینمایی دی‌سی فقط ۹۶ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرده است. این در حالی است که ساخت «بتمن برای همیشه» در سال ۱۹۹۵ حدود ۱۰۰ میلیون دلار خرج برداشت (در مقایسه با بودجه‌ی ۳۰۰ میلیون دلاری «جاستیس لیگ») و خرج و مخارج کمپین تبلیغاتی فیلم هم خیلی کمتر از «جاستیس لیگ» بود. خلاصه خواستم بگویم درست در حالی که بعد از موفقیت «واندر وومن» (Wonder Woman) به نظر می‌رسید دنیای سینمایی دی‌سی دارد روی پای خودش می‌ایستد و قرار است با «جاستیس لیگ» جایگاهش را پس بگیرد، با چنین افتتاحیه‌‌ی ضعیفی روبه‌رو شدیم و متوجه شدیم فیلمی که قرار بود به نجات‌دهنده‌مان تبدیل شود، خیانتکار از آب در آمده است. اگرچه پنجمین فیلم مجموعه‌ی ابرقهرمانی برادران وارنر حکم «اونجرز» دی‌سی را برعهده دارد و باید همچون یک رویداد سینمایی بزرگ مورد استقبال قرار می‌گرفت، اما درست عکسش اتفاق افتاده است. این فیلم بدترین افتتاحیه در بین تمام فیلم‌های مجموعه را داشته است.

افتتاحیه‌ی «جاستیس لیگ» ۷۰ میلیون دلار کمتر از «بتمن علیه سوپرمن» (Batman v Superman)، به مقدار ۳۷ میلیون دلار کمتر از «جوخه‌ی انتحار» (Suicide Squad)،  به مقدار ۳۲ میلیون دلار کمتر از «مرد پولادین» (Man of Steel) و ۷ میلیون دلار کمتر از «واندر وومن» است. اگرچه در حالت عادی فاجعه خواندنِ افتتاحیه‌ی ۹۶ میلیون دلاری یک فیلم عجیب به نظر می‌رسد، اما این یک سناریوی عادی نیست. ما داریم درباره‌ی مجموع نیروهای بزرگ‌ترین ابرقهرمانان فعلی دی‌سی کامیکس حرف می‌زنیم. وقتی گردهمایی بتمن و سوپرمن و آکوآمن و واندر وومن و فلش و سایبورگ عملکرد ضعیف‌تری نسبت به فیلم مستقل «واندر وومن» با بودجه‌ای نصف «جاستیس لیگ» دارد، این خیلی بد است. وقتی «جاستیس لیگ» در آخرهفته‌ی افتتاحیه‌اش بلیت‌های کمتری نسبت به قسمت اول «گرگ و میش» (The Twilight) در آخرهفته‌ی افتتاحیه‌اش (۶۹ میلیون در سال ۲۰۰۸) می‌فروشد، این خیلی بد است. اگرچه این احتمال وجود دارد که «جاستیس لیگ» به عنوان فیلم کودک‌پسندانه‌ی تند و سریع و نسبتا سرگرم‌کننده بتواند در طول ماه آینده مورد توجه قرار بگیرد و وضعیت فعلی‌اش را بهتر کند، اما حقیقت این است که نقدهای فیلم تعریفی ندارند، فیلم مستقل «تفکر کن» (Wonder) به تهدید غیرمنتظره‌ای تبدیل شده است، «کوکو» (Coco)، فیلم جدید پیکسار هفته‌ی آینده با سروصدا خواهد آمد و «ثور: راگناروک» (Thor: Ragnarok) هم هنوز با قدرت در میدان نبرد حضور دارد.

همان‌طور که بالاتر هم گفتم، وضعیت گیشه‌ی الان با گذشته فرق می‌کند. شاید «جاستیس لیگ» زمانی (حتی همین شش سال پیش) می‌توانست به فیلم منحصربه‌فردی در نوع خودش تبدیل شود، اما هم‌اکنون با فیلم ابرقهرمانی‌‌ای در میان سیلی از فیلم‌های مشابه طرف هستیم. هرطور نگاه کنیم «جاستیس لیگ» می‌بایست حکم همان شیر وحشی و قلدری را می‌داشت که ترس در دل بقیه می‌فرستاد، اما در واقع همچون بچه آهوی وحشت‌زده‌ای است که در خطر قرار دارد. «جاستیس لیگ» درست بعد از اینکه دی‌سی جاس ویدن را برای روغن‌کاری و تنظیم کردن و بازفیلمبرداری فیلم استخدام کرد و بعد از اینکه آنها با «واندر وومن»، بزرگ‌ترین موفقیت واقعی‌شان را تجربه کردند از راه می‌رسد، اما فیلم با فروش بلیت‌هایی کمتر از «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز ۲» (۹۲ میلیون در سال ۲۰۱۴) و «گودزیلا» (۹۳ میلیون در ۲۰۱۴) آغاز به کار کرد. همچنین «جاستیس لیگ» در طول آخرهفته‌ی افتتاحیه‌اش بلیت‌های کمتری نسبت به تعداد بلیت‌هایی که «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت دوم» (۹۲ میلیون در ۲۰۱۱) در روز اول اکرانش فروخت، فروخته است. این در حالی است که درآمد آخرهفته‌ی فیلم فقط با اختلاف اندکی بهتر از درآمد یک روزه‌ی «بتمن علیه سوپرمن» (۸۱ میلیون دلار)، «اونجرز» (۸۰ میلیون دلار) و «اونجرز: دوران اولتران» (۸۴ میلیون دلار) بوده است. قضیه دارد جالب می‌شود. در سال ۲۰۱۷ دنیای تاریک یونیورسال هنوز شروع نشده در حد مرگ شکست خورد. مجموعه‌ی «ترنسفورمرها» (Transformers) برای به راه انداختن دنیای سینمایی، ضربه‌ی ناجوری به خودش وارد کرد و حالا می‌بینیم که «جاستیس لیگ» به عنوان فیلمی که نقش جمع‌بندی فاز اول دنیای سینمایی دی‌سی را داشت بدتر از قبلی‌ها ظاهر شده است. واقعا قضیه جالب شده است.

Justice League

شاید در ابتدا به نظر می‌رسید استقبال گسترده از «واندر وومن» به معنی حمایت از «جاستیس لیگ» خواهد بود، اما ظاهرا از آنجایی که این فیلم دنباله‌ی مستقیم «بتمن علیه سوپرمن» است، پس کسانی که آن فیلم را دوست نداشتند، از این دنباله هم فاصله گرفته‌اند. درست مثل اتفاقی که در رابطه با «لاک‌پشت‌های نینجا: خارج از سایه‌ها» (TMNT: Out of Shadows) افتاد. فیلمی که اگرچه نسخه‌ی شاد و شنگول‌تر و کودک‌پسندانه‌تری نسبت به قسمت قبلی بود (همان چیزی که قسمت اول باید می‌بود)، اما از آنجایی که کسی قسمت اول را دوست نداشت، تغییرات اعمال شده در فیلم بعدی هم اهمیتی نداشت. اگر «جاستیس لیگ» را سومین فصل از سه‌گانه‌‌ای که با «مرد پولادین» شروع و با «بتمن علیه سوپرمن» ادامه پیدا کرده بود بدانیم، به نظر می‌رسد با تکرار همان اتفاقی که برای سری «واگرا» (Divergent) افتاد طرفیم. اینکه طرفداران بعد از دو بار ناامید شدن تصمیم گرفتند تا دیگر برای سومین‌بار گول نخورند. در حال حاضر اگر «جاستیس لیگ» عملکردی شبیه به دنباله‌های «گرگ و میش» (که مثل «جاستیس لیگ» کم و بیش فقط مورد توجه‌ی طرفداران سرسخت قرار گرفتند) داشته باشد، فروش خانگی ۱۹۲ میلیون دلاری‌اش پیش‌بینی می‌شود که یعنی حتی این فیلم بلیت‌های کمتری نسبت به «برو بیرون» (Get Out) فروخته است. اما اگر فیلم عملکردی شبیه به «مرد پولادین» یا «هری پاتر ۷» داشته باشد، فروش خانگی ۲۱۷ تا ۲۲۵ میلیون دلاری‌اش پیش‌بینی می‌شود که کمتر از «لوگان» (Logan) و «سریع و خشن ۸» (The Fate of the Furious) است. امید می‌رود که ساخته‌ی زک اسنایدر حداقل گیشه‌ای شبیه به فیلم‌های «هانگر گیمز» (Hunger Games) داشته باشد و به فروش خانگی ۲۵۶ تا ۲۶۷ میلیون دلار دست پیدا کند.

در زمینه‌ی فروش خارجی هم «جاستیس لیگ» تاکنون ۱۸۵ میلیون دلار فروخته است. برای اینکه متوجه وضعیت نه چندان قابل‌تعریف این فیلم در گیشه‌ی بین‌المللی شوید، بگذارید روی عملکرد فیلم در بازار چین که بزرگ‌ترین بازار سینمای دنیا بعد از آمریکای شمالی است تمرکز کنیم تا به یک تصویر کلی برسیم. «جاستیس لیگ» اکرانش را با کسب ۵۱ میلیون دلار در چین شروع کرد که خیلی بد است. چرا که این افتتاحیه‌، این فیلم را در رده‌ی یازدهم بهترین افتتاحیه‌های فیلم‌های آمریکایی در چین در سال ۲۰۱۷ قرار می‌دهد. ۱۰ افتتاحیه برتر ۲۰۱۷ چین عبارتند از: افتتاحیه‌ی ۱۹۳ میلیونی «سریع و خشن ۸»، افتتاحیه‌ی ۱۲۴ میلیونی «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» (Transformers: The Last Knight)، افتتاحیه‌ی ۹۴ میلیونی «رزیدنت ایول: آخرین فصل» (Resident Evil: The Final Chapter)، افتتاحیه‌ی ۷۲ میلیونی «کونگ: جزیره‌ی جمجمه» (Kong: Skull Island)، افتتاحیه‌ی ۶۶ میلیونی «کاراییب ۵» (Pirates 5)، افتتاحیه‌ی ۶۶ میلیونی «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (Spider-Man: Homecoming)، افتتاحیه‌ی ۶۴ میلیونی «من نفرت‌انگیز ۳» (Despicable Me 3) و افتتاحیه‌ی ۶۲ میلیونی «سه ایکس: بازگشت زندر کیج». تمام اینها به‌علاوه‌ی چهار فیلم چینی که افتتاحیه‌‌‌ی بهتری نسبت به «جاستیس لیگ» داشته‌اند، یعنی این فیلم در واقع در رده‌ی پانزدهم بهترین افتتاحیه‌های چین در سال ۲۰۱۷ قرار می‌گیرد.

alt="thank you for your service">thank you for your service

نکته‌ی خجالت‌آور ماجرا این است که هیچکدام از این چهارده فیلم نه بودجه‌ی هنگفتی مثل «جاستیس لیگ» داشته‌اند، نه ساختشان این‌قدر طول کشیده است و نه از آی‌پی‌های باارزشی که در «جاستیس لیگ» یافت می‌شوند بهره می‌بردند. در نتیجه هیچکدام از این چهارده‌تا به اندازه‌ی «جاستیس لیگ»‌ به موفقیت نیاز نداشتند. این فیلم نه تنها حکم پادشاه امپراتوری دی‌سی را دارد، بلکه وسیله‌ای برای اطمینان حاصل کردن از موفقیت فیلم‌های آینده‌ی این مجموعه مثل «آکوآمن»، «فلش‌پوینت»، «سایبورگ» و «جاستیس لیگ ۲» هم بود. اما ظاهرا سینماروهای چینی کاری به این حرف‌ها نداشتند. افتتاحیه‌ی ۵۱ میلیون دلاری «جاستیس لیگ» با اختلاف اندکی کمتر از افتتاحیه‌ی ۵۴ میلیون دلاری «ثور: راگناروک» از دو هفته‌ی قبل است. «راگناروک» تاکنون حدود ۱۱۲ میلیون دلار در چین فروخته است. از آنجایی که افت فروش ۳۲ درصدی شنبه تا یکشنبه‌ی «جاستیس لیگ» در چین بیشتر از افت فروش ۲۷ درصدی «راگناروک» بوده، بنابراین تحلیلگران فروش نهایی زیر ۱۰۰ میلیون دلاری این فیلم در این کشور را پیش‌بینی می‌کنند.

احتمالا وقتی تهیه‌کنندگان برادران وارنر و دی‌سی مجوز اکران فیلمشان در چین را به دست آوردند، با هیجان به فروش ۲۴۰ میلیونی «اونجرز: دوران اولتران» نگاه کرده‌اند و با خود فکر کرده‌اند که: «جانمی جان! چه پولی به جیب بزنیم!». شاید هم آنها فروش ۳۸۱ میلیون دلاری «سریع و خشن ۸» را به عنوان هدف انتخاب کرده بودند. اما هیچکس حتی در سیاه‌ترین و بدبینانه‌ترین انتظاراتش هم فکر نمی‌کرد که هدف «جاستیس لیگ» رسیدن به درآمد ۸۸ میلیون دلاری فیلم «هدف یک سگ» (A Dog’s Purpose) باشد؛ فیلم جمع و جوری بدون هیچ‌گونه ستاره و آی‌پی خاص و تبلیغات کرکننده‌‌ای. حالا این فیلم بدل به هدفی شده است که «جاستیس لیگ» باید آن را فتح کند! «اونجرز» و «سریع و خشن» را فراموش کنید. «ثور: راگناروگ» و «انت‌من» و «مرد عنکبوتی» را فراموش کنید. بتمن و دار و دسته‌اش با آن همه دبدبه و کبکبه‌شان در چین با یک سگ درگیر شوند و البته معلوم نیست که در پشت سر گذاشتن رکورد فروش این فیلم موفق شوند. تحلیلگران دلیل اصلی شکست «جاستیس لیگ» را غیرمنحصربه‌فرد بودن این فیلم در فضای فیلم‌های ابرقهرمانی این روزها می‌دادند. یا بهتر است بگویم برادران وارنر فیلمی را که کم و بیش منحصربه‌فرد بود برداشت و آن را به چیزی که نمونه‌های موفق متعددی از آن وجود دارند تبدیل کرد. به عبارت دیگر برادران وارنر و شرکایش «جاستیس لیگ» را برداشتند و سعی کردند آن را به نسخه‌ی دیگری از «اونجرز»‌های مارول تغییر شکل بدهند. در حالی که همین الان مردم می‌توانند به راحتی به «اونجرز» و «اونجرز: دوران اولتران» دسترسی داشته باشند.

البته که می‌توان گفت «جاستیس لیگ» هیچ‌وقت نمی‌توانست در حد کاری که مارول در سال ۲۰۱۲ با «اونجرز» کرد، به رویداد خارق‌العاده‌ای تبدیل شود. چون «جاستیس لیگ» زمانی از راه رسیده است که دیگر از کانسپت نویی بهره نمی‌برد. همین پنج سال پیش بود که ما طعم یک فیلم ابرقهرمانی تیمی بزرگ را چشیدیم. تازه اگر «دوران اولتران» و «کاپیتان آمریکا: جنگل داخلی» را در نظر بگیریم که اهمیت «جاستیس لیگ» کمتر هم می‌شود. اگر فیلم «جاستیس لیگ» با کارگردانی جرج میلر در سال ۲۰۰۷ عرضه می‌شد مطمئنا با یک اتفاق منحصربه‌فرد طرف بودیم، اما امروزه «جاستیس لیگ» چیزی بیشتر از یک فیلم ابرقهرمانی تیمی کلیشه‌ای دیگر نیست. این در حالی است که تازه «جاستیس لیگ» ماه نوامبر را هم با «ثور: راگناروک» شریک شده است. بنابراین هدف سازندگان باید این می‌بود تا «جاستیس لیگ» را به فیلم متفاوتی در میان دیگر آثار کامیک‌بوکی تبدیل کنند. اما جلسات فیلمبرداری دوباره، بازنویسی‌های فیلمنامه و دستکاری‌های مختلف در مرحله‌ی پس از تولید توسط جاس ویدن باعث شدند تا فیلم زک اسنایدر به جای تجربه‌ای متفاوت، هرچه بیشتر به فیلم‌های تیمی مارول شبیه شود. در نتیجه «جاستیس لیگ» نه تنها در هدفش شکست خورد، بلکه اتفاقا عکس آن را انجام داد. اینکه آیا محصول نهایی از کیفیت خوبی بهره می‌برد یا نه اهمیت ندارد، چیزی که اهمیت دارد این است که «جاستیس لیگ» از نگاه مردم چیزی بیشتر از نسخه‌ی نه چندان تازه‌ای از «اونجرز» به نظر نمی‌رسید.

alt="thank you for your service">thank you for your service

در نتیجه حتی بدون دیدن امتیازات ضعیف فیلم هم کسی واقعا آن را به عنوان یک رویداد منحصربه‌فرد نمی‌دید. مشکل بدتر این بود که نه تنها «جاستیس لیگ» به چیزی منحصربه‌فرد در بازار تبدیل نشد، بلکه به عنوان کپی ضعیف‌تر و کهنه‌تری از فیلم موفقیتی که همین الان به راحتی می‌توان در خانه برای بازبینی به آن دسترسی داشت تبدیل شد. دقیقا مثل اتفاقی که در رابطه با «مومیایی» (The Mummy) تام کروز افتاد. مردم بوی بد نقدهای اسفناک فیلم را شنیدند و تصمیم گرفتند خانه بمانند و «مومیایی‌»های برندن فریزر را بازبینی کنند و دقیقا خلاف اتفاقی که در رابطه با «واندر وومن» افتاد؛ مهم نیست «واندر وومن» فیلم خوبی است یا نه. مهم این است که «واندر وومن» شبیه هیچ چیز دیگری نبود. چیزی بود که حتی مارول هم نمونه‌اش را عرضه نکرده بود. منحصربه‌فرد بودن منجر به موفقیت تجاری فیلم شد. اگر «جاستیس لیگ» پای ویژگی‌های خاص خودش نسبت به دنیای سینمایی مارول می‌ایستاد ممکن بود به فیلم متفاوتی نسبت به آثار مارول تبدیل شود. یا اگر «جاستیس لیگ» به عنوان نسخه‌ی بهتری از «بتمن علیه سوپرمن» مورد استقبال مثبت منتقدان قرار می‌گرفت، شاید مخاطبان علاقه‌ی بیشتری به تماشای آن پیدا می‌کردند. اما نه تنها تریلرهای فیلم خبر از نسخه‌ی مارول‌گونه‌ای از جاستیس لیگ می‌دادند، بلکه به محض انتشار نقدها، معلوم شد که شک‌مان به‌طرز بدی به حقیقت تبدیل شده.

«جاستیس لیگ» فقط هویت خودش را از دست نداده و مارولی نشده، بلکه به تقلید ضعیفی از بهترین‌های مارول تبدیل شده است. بالاخره داستان گردهمایی ابرقهرمانان بذله‌گویی را که با دشمنانی فرازمینی مبارزه می‌کنند قبلا دیده‌ایم. احتمالا اگر سازندگان سراغ قصه‌ی دیگری می‌رفتند، الان شاهد نتیجه‌ی به مراتب بهتری می‌بودیم. یا حداقل اگر جاس ویدن جای زک اسنایدر را در لحظات آخر نمی‌گرفت، الان شاهد فیلمبرداری‌های دوباره و جلوه‌های ویژه‌ شتا‌ب‌زده‌ی بی‌کیفیت نبودیم و شاید فیلم با نظر مثبت‌تری روبه‌رو می‌شد. هرچه هست به نظر می‌رسد دی‌سی فقط و فقط روی گردهمایی ابرقهرمانانش حساب باز کرده بود و به چیز دیگری فکر نکرده بوده است. طبق معمول سران برادران وارنر فکر کرده‌اند که «اونجرز»‌ها فقط به خاطر کنار هم به تصویر کشیدن ابرقهرمانان مارول این‌قدر فروخته‌اند. اما وضعیت مارول و دی‌سی زمین تا آسمان فرق می‌کند. نه تنها فیلم‌های ابرقهرمانی تیمی به تنهایی ضامن موفقیت نیستند و به عنصری برای یگانه‌شدن هم نیاز دارند، بلکه مارول چندین سال برای رسیدن «اونجرز» روی بالا بردن محبوبیت کاراکترهایش سرمایه‌گذاری کرد. در حالی که ما الان در وضعیتی هستیم که منهای واندر وومن، نسخه‌های جدید بتمن و سوپرمن و آکوآمن و فلش و سایبورگ خودشان را ثابت نکرده‌اند که حالا گردهمایی‌شان اهمیت خاصی هم داشته باشد. حقیقت این است که «جاستیس لیگ» در ارتباط برقرار کردن با مردم و منتقدان شکست خورده است. شاید «بتمن علیه سوپرمن» و «جوخه‌ی انتحار» موفق شدند با وجود واکنش‌های ضعیفشان از سوی منتقدان به پول گنده‌ای دست پیدا کنند و شاید این باعث شده بود تا دی‌سی فکر کند تا ابد می‌تواند با قرار دادن بتمن و جوکر در جلوی دوربین به پول در آوردن از هر فیلم ضعیفی که دست مردم می‌دهد ادامه بدهد، اما «جاستیس لیگ» ثابت می‌کند که قدرت تحمل مردم بالاخره حدی دارد. تا ابد نمی‌توان به خاطر محبوبیت بتمن و دیگران، فیلم بد تحویل‌ مردم داد و انتظار داشت که آنها برای تماشا حاضر شوند. بنابراین دی‌سی خودش را در موقعیت واقعا پیچیده‌ای پیدا خواهد کرد. حالا آنها باید تصمیم بگیرند که بعد از این شکست چگونه باید جلو بروند و باید تمام فاکتورهایی را که منجر به این شکست شد در نظر بگیرند. چون وقتی گردهمایی این همه کاراکتر محبوب نتوانست مردم را به سینماها بکشاند یعنی یک جای کار شدیدا می‌لنگد و نمی‌توان مثل دو-سه فیلم قبلی آن را نادیده گرفت. دی‌سی اگر عاقل باشد دنیای سینمایی‌اش را با یک تغییر روبه‌رو می‌کند که در حال حاضر بیشتر از هرچیزی لازم است. فقط سوال این است که وقتی آب‌ها از آسیاب افتاد، شاهد چه‌ جور تغییری هستیم. یک تغییر واقعی یا کماکان محافظه‌کاری استودیوهای هالیوودی جلوی آنها از دیدن حقیقت را می‌گیرد؟

«جاستیس لیگ» شاید صدر جدول را به چنگ آورده باشد، اما برنده‌ی اصلی این هفته درام «تفکر کن» (Wonder)، محصول لاینزگیت بود. فیلمی که کسی فکرش را نمی‌کرد اکرانش را با کسب رقم فوق‌العاده‌ی ۲۷ میلیون دلار شروع کند. این فیلم که از گروه بازیگران قوی‌ای مثل جولیا رابرتز، اوون ویلسون و جیکوب ترمبلی بهره می‌برد، نقدهای خوبی دریافت کرده، میانگین نمره‌ی عالی A مثبت را از تماشاگران به دست آورده و همه‌چیز خبر از این می‌دهد که فیلم تا کریسمس حضور پررنگی در جدول خواهد داشت و احتمالا از آنجایی که با فیلم کودکانه‌ای طرفیم که والدین را هم همراه بچه‌هایشان به سینما می‌کشاند، موفقیت این فیلم می‌تواند خیلی برای امثال «جاستیس لیگ» و «قتل در قطار سریع‌ السیر شرق» (Murder on the Orient Express) گران تمام شود. برای مقایسه باید به فیلم «نقطه‌ی کور» (The Blind Side) اشاره کرد. فیلم جمع و جوری با بازی ساندرا بولاک و کوئنتون آرون که در همان هفته‌ای که «گرگ و میش: ماه جدید» (The Twilight: New Moon) کارش را با ۱۴۲ میلیون شروع کرد، آن هم اکرانش را با ۳۳ میلیون دلار کلید زد. دنباله‌ی «گرگ و میش» که فقط با ۵۰ میلیون دلار ساخته شده بود به درآمد فک‌انداز ۲۹۶ میلیون دلار دست پیدا کرد و «نقطه‌ی کور» هم رفت تا به ۲۵۶ میلیون فروش خانگی و ۳۰۰ میلیون دلار فروش جهانی از ۳۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کند. فعلا که اولین قربانی «تفکر کن»، انیمیشن «ستاره» (The Star) از سونی بود که اکرانش را با ۱۰ میلیون دلار شروع کرد. خبر خوب این است که این فیلم فقط با ۲۰ میلیون دلار بودجه ساخته شده. پس این افتتاحیه به معنی فاجعه‌ی غیرقابل‌جبرانی نیست. البته که فیلم قرار نیست به فروش غول‌پیکری دست پیدا کند، اما با یک شکست زودهنگام هم طرف نیستیم. تنها تازه‌اکران محدود این هفته «وکیل رومن جی. اسرائیل» (Roman J. Israel Esq) بود که اکران ضعیفی را در چهار سینما تجربه کرد. این درام دادگاهی که توسط دن گیلروی ساخته شده و دنزل واشنگتن و کالین فارل را به عنوان بازیگران اصلی‌اش دارد ۶۵ هزار دلار فروخت که شروع امیدوارکننده‌ای محسوب نمی‌شود.

alt="thank you for your service">thank you for your service

در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی جدول اما بگذارید با «ثور: راگناروک» شروع کنیم که بدترین افت فروش هفته‌ی سوم (۶۲ درصد) در میان تمام فیلم‌های دنیای سینمایی مارول را تجربه کرد. با این حال فیلم رقم عالی ۲۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به درآمد ۱۷ روزه‌ی ۲۴۷ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. سقوط ۶۲ درصدی هفته‌ی سوم این فیلم شاید زیاد باشد، اما با وجود عملکرد عالی «تفکر کن» و حضور رقیبی مثل «جاستیس لیگ» قابل‌درک است. چهارتا از بالاترین افت فروش‌های هفته‌ی سوم دنیای سینمایی مارول که پایین‌تر از «راگناروک» قرار می‌گیرند متعلق به «دکتر استرنج» (۵۸ درصد افت)، «ثور: دنیای تاریک» (۵۷ درصد افت)، «هالک باورنکردنی» (۵۶ درصد افت) و «ثور» (۵۵ درصد افت) هستند. روی هم رفته تحلیلگران فروش خانگی نهایی ۲۹۰ میلیون دلاری این فیلم را پیش‌بینی می‌کنند. این فیلم که با ۱۸۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون به رقم دیوانه‌وار ۷۳۸ ملیون دلار از سرتاسر دنیا دست پیدا کرده است. این یعنی «راگناروک» مجموع فروش جهانی فیلم‌های «مرد پولادین» (۶۶۲ میلیون)، «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز ۲» (۷۰۹ میلیون) و «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» (۷۱۴ میلیون) را پشت سر گذاشته است. اهداف بعدی، «جوخه‌ی انتحار» (۷۴۵ میلیون)، «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز» (۷۵۸ میلیون) و «نگهبانان کهکشان» (۷۷۳ میلیون) هستند. تازه در این نقطه است که «راگناروک» پشت سر «نگهبانان کهکشان ۲» (۸۶۳ میلیون)، لقب پرفروش‌ترین فیلم مارول را که شامل تونی استارک/رابرت داونی جونیور نمی‌شود به دست خواهد آورد.

کمدی «بابا اومده ۲» (Daddy’s Home 2) حدود ۱۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دیگر در دومین هفته‌ی اکرانش فروخت و به درآمد ۱۰ روزه‌ی ۴۹ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. رقمی که حتی با در نظر گرفتن بودجه‌ی ۶۹ میلیون دلاری فیلم بد نیست، اما فیلم باید انتظار پول‌های گنده‌ای را از کشورهای خارجی داشته باشد. «قتل در قطار سریع‌السیر شرق» حدود ۱۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش به جیب زد و به درآمد ۱۰ روزه‌ی خوب ۵۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. رقمی که اگرچه فوق‌العاده نیست، اما دوباره به نظر می‌رسد همه‌چیز تقصیر «تفکر کن» است که والدینِ بچه‌ها را همراه با خود بچه‌ها قاپیده است. این فیلم که فقط ۵۵ میلیون دلار خرج ساختش شده وضعیت خوبی در کشورهای خارجی دارد. درام «لیدی برد» (Lady Bird)، محصول کمپانی A24 افزایش سینماهایش را با نتایج خوبی ادامه داد. ساخته‌‌ی تحسین‌شده‌ی گرتا گروینگ ۲ میلیون و ۵۲۹ هزار دلار دیگر از اکران در ۲۳۸ سالن کسب کرد و به درآمد ۱۷ روزه‌ی ۴ میلیون و ۷۰۲ هزار دلار دست پیدا کرد. دیگر فیلم مستقل تحسین‌شده‌ی جدول یعنی «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوی» (Three Billboards Outside Ebbing, Missouri) تعداد سینماهایش را به ۵۳ سالن افزایش داد و ۱۱۵ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به درآمد ۱۰ روزه‌ی یک میلیون و ۴۹۰ هزار دلار دست یافت.

 جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

 

ردیففیلمفروش این هفته
۱Justice League۹۶ میلیون دلار
۲Wonder۲۷ میلیون دلار
۳Thor: Ragnarok۲۱/۷ میلیون دلار
۴Daddy's Home 2۱۴/۸ میلیون دلار
۵Murder on the Orient Express ۱۳/۸ میلیون دلار
۶The Star۱۰ میلیون دلار
۷A Bad Moms Christmas۹/۸ میلیون دلار
۸Lady Bird۲/۵ میلیون دلار
۹Three Billboards Outside Ebbing, Missouri۱/۱ میلیون دلار
۱۰Jigsaw۱ میلیون دلار

  نگاهی به برخی فیلم‌های تازه‌اکرا‌ن‌شده‌‌ی این هفته:

جاستیس لیگ

Justice League

از یک طرف «واندر وومن» تا حدودی توانست امیدها را به دنیای سینمایی دی‌سی برگرداند و واکنش ما را برای فیلم‌های آیند‌ه‌ی دنیای سینمایی دی‌سی را از حالت «این یکی هم حتما خراب میشه» به حالت «احتمالا خوب از آب در میاد» تغییر بدهد. این در حالی است که تریلرهای فیلم هم خبر از قصه‌گویی شلخته و درهم‌برهم و الکی جدی «بتمن علیه سوپرمن» را نمی‌دادند و براساس آنها به نظر می‌رسید که «جاستیس لیگ» کاملا به یک اکشنِ سرراست و دیوانه‌وار تبدیل شده است؛ از آن اکشن‌هایی که آکوآمن از روی بت‌موبیل می‌پرد و نیزه‌اش را در مغز دشمنانش فرو می‌کند. اما بخش نگران‌کننده‌ی ماجرا این بود که زک اسنایدر در مراحل پایانی کار به خاطر دلایل شخصی از پروژه جدا شد و جایش را به جاس ویدن داد. بنابراین سوال این بود که آیا دستکاری‌های نهایی فیلم توسط ویدن به نسخه‌ای بهتر منجر می‌شود یا ماجرای «آشپز که دوتا شد، آش یا شور میشه یا بی‌نمک» تکرار می‌شود؟ از سوی دیگر همین چند روز پیش خبر رسید که برادران وارنر دوباره در کار سازندگان دست برده و از آنها خواسته تا زمان فیلم از دو ساعت تجاوز نکند. در حالی که با فیلمی با چندین شخصیت اصلی طرفیم که دو-سه‌تا از آنها نیاز به معرفی دارند. نتیجه این شد که اکثر منتقدان «جاستیس لیگ» را یک پسرفت بزرگ برای دی‌سی می‌دانند. فیلمی که هم وقتی برای پرداخت کاراکترهایش ندارد و هم از لحاظ داستانی کلیشه‌ای و خسته احساس می‌شود و خیلی نکات منفی دیگر. «جاستیس لیگ» حول و حوش تلاش بروس وین و دایانا پرینس برای تشکیل تیمی از ابرقهرمانان برای حفاظت از زمین در برابر تهدیدات خارجی می‌چرخد. در همین حین سوپرمن هم بالاخره در زمانی که کاراکترها در حال شکست خوردن از تهدید خارجی مذکور هستند از مرگ باز خواهد گشت.

منتقد آی‌.جی‌.ان که کم و بیش از فیلم راضی است می‌نویسد: «"جاستیس لیگ" شلخته و مشکل‌دار است، اما کماکان آن‌قدر مفرح است (اکثرا به لطف کاراکترهای دوست‌داشتنی‌اش) که ارزش تماشایش را داشته باشد». جیمز براردینلی از ریل‌ویوز که دو ستاره به فیلم داده می‌نویسد: «در جریان "جاستیس لیگ" مقدار زیادی نبرد وجود دارد که تمامی‌شان در دسته نبردهای تکراری‌ای که قبلا بارها دیده‌ایم قرار می‌گیرد: انفجارها، امواج خروشان قدرت، جلوه‌های ویژه بد، ابرقهرمانانی که زمین می‌خورند تا دوباره بلند شوند و غیره. تمام اینها دیگر حسابی آشنا هستند و دیگر آن‌قدرها جالب‌توجه نیستند. استفن‌وولف بدمنِ بی‌زور و ضربی است که قدرت‌هایش را از دفترچه‌ی راهنمای کلیشه‌های بدمن‌های کامیک‌بوکی برداشته‌اند و سرنوشت نهایی‌اش هم چیزی بیشتر از یک خمیازه از تماشاگر نمی‌گیرد. اگرچه "جاستیس لیگ" قالبا در جمع‌‌‌آوری گروه دور هم و رابطه‌های درونی بین آنها موفق است، در خلق یک بدمنِ به‌یاماندنی و تهدید‌برانگیز شکست می‌خورد». کیتی والش از شیکاگو تریبیون که فیلم را دوست ندارد می‌نویسد: «اسنایدر با خود تاریکی و پچ‌گرایی را به این مجموعه آورد، بنابراین دیدن بذله‌گویی‌های"جاستیس لیگ" خیلی خیلی عجیب است. بدون‌شک همه‌چیز از گور حضور ویدن بلند می‌شود. کسی که نامش به عنوان یکی از نویسندگان در تیتراژ آمده، اما جنس کارش با کاری که اسنایدر با این کاراکترها کرده بود جفت و جور نیست». منتقد پلی‌لیست که از فیلم راضی نیست می‌آورد: «در زمینه‌ی اکشن‌های پرزرق و برق، مشکل عدم تلاش برای شگفت‌زده کردن تماشاگران نیست. فقط درست مثل فیلم‌های قبلی دنیای سینمایی دی‌سی، فیلم از فینالی که در این کار زیاده‌روی می‌کند و خیلی زود جذابیتش را از دست می‌دهد رنج می‌برد؛ فینالی که تماشاگر را با سیلی از تصاویری که به‌طرز بدی کوریوگرافی و به اجرا درآمده‌اند غرق می‌کند؛ تصاویری که شلوغی را با انسجام اشتباه کرده‌اند». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۴۶ است.

تفکر کن

Wonder

«تفکر کن» که براساس رمان پرفروشی به همین نام از آر. جی. پالاسیو است، به پسر ۱۰ ساله‌ای به اسم آگوست پولمن، معروف به «آگی» (جیکوب ترمبلی) می‌پردازد که چهره‌اش با بقیه فرق می‌کند. بنابراین وقتی او برای اولین‌بار قدم به مدرسه می‌گذارد، یا توسط دیگر بچه‌ها مسخره می‌شود یا همه به خاطر ظاهرش از او دوری می‌کنند. در نتیجه آکی همیشه مجبور است تا با کلاه فضانوردی این‌سو و آنسو برود. هدف داستان اما این است که آگی بالاخره به قهرمان محله تبدیل می‌شود و هم‌کلاسی‌ها و دیگر مردم محله متوجه می‌شوند که چیزی که بیشتر از ظاهر اهمیت دارد، مهربان بودن و قبول کردن تفاوت‌های دیگران است. در کنار جیکوب ترمبلی، جولیا رابرتز و اوون ویلسون هم در نقش والدین آگوست حضور دارند؛ کسانی که تلاش زیادی برای بالا نگه داشتن اعتماد‌به‌نفس پسرشان در مقابل حملات خارجی می‌کنند. «تفکر کن» همچنین بعد از درام دوران بلوغِ «مزایای گوشه‌گیر بودن» (The Perks of Being Wallflower) در سال ۲۰۱۲، جدیدترین فیلم استیفن چبوسکی هم محسوب می‌شود. «مزایای گوشه‌گیر بودن» هم مثل این فیلم به احساس تنهایی کردن در اجتماع می‌پرداخت و از آنجایی که آن فیلم حسابی مورد تحسین قرار گرفت، می‌توان گفت چبوسکی با این فیلم به داستانی برگشته که آن را مثل کف دستش بلد است و با توجه به نقدهای فیلم به نظر می‌رسد که او در ارائه‌ی یک فیلم بی‌ادعای قوی دیگر سربلند بیرون آمده است.

منتقد آی.جی.ان. که فیلم را لایق نمره‌ی ۸ از ۱۰ دانسته می‌نویسد: «"تفکر کن" با تعدادی هنرنمایی خیره‌کننده از ستارگانش که جیکوب ترمبلی درخشان‌ترین‌شان است، به فیلم بسیار بهتر و عمیق‌تری نسبت به چیزی که از تریلرها و خلاصه‌قصه‌اش برداشت می‌شد تبدیل می‌شود». ریچارد روپر از شیکاگو سان‌تایمز در یادداشتش می‌‌آورد: «چیزی که اقتباس استیون چبوسکی را به فیلم خوبی تبدیل می‌کند این است که فیلم کمی غافلگیرکننده ظاهر می‌شود و حتی وقتی آگی جلوی دوربین نیست هم بغضی را در گلوهایمان می‌گذارد و ما اطلاعات قابل‌توجه‌ای درباره‌ی کاراکترهای مکمل به دست می‌آوریم که به ندرت در فیلم‌های این چنینی بخش‌های مخصوص به خودشان را به دست می‌‌آورند». نویسنده‌ی ایندی‌وایر که از فیلم راضی است می‌آورد: «"تفکر کن" تا آنجایی که دلتان بخواهد یکی از آن فیلم‌هایی است که با احساساتتان بازی می‌کند، اما این لزوما چیز بدی نیست. بعضی‌وقت‌ها داستان باید احساساتتان را هدایت کند؛ بعضی‌وقت‌ها داستان بهتان می‌گوید که باید چه احساسی داشته باشید، اما در عوض از طریق نشان دادن صمیمانه‌ی دلیلی که باید این حس را داشته باشید کاری می‌کند تا گناهش را ببخشید». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۶۷ است.

منبع : زومجی

label سه شنبه, 30 آبان 1396 18:59

0 دیدگاه

دیدگاه شما

سوالی دارید ؟ با پشتیبانی ما در تلگرام تماس بگیرید

پشتیبانی

instagram
telegram