گزارش باکس آفیس: از شروع قوی Ocean’s 8 تا درسی که هالیوود باید از شکست Solo بگیرد
در گزارش باکس آفیس این هفته درباره آغاز اکران فیلم Ocean’s 8 و دیگر پرفروشترین فیلمهای هفته صحبت میکنیم.
گزارش باکس آفیس این هفته را با پرفروشترین تازهاکران این هفته «هشت یار اوشن» (Ocean’s 8)، با بازی افرادی مثل ساندرا بولاک، کیت بلانشت و آن هاتاوی شروع میکنیم که اکرانش را با افتتاحیهی قوی ۴۱ و نیم میلیون دلار در جریان سه روز اول نمایشش آغاز کرد. این رقم اگرچه بدون احتساب نرخ تورم، «هشت یار اوشن» را در جایگاه اول بهترین افتتاحیهی مجموعهی «اوشن» قرار میدهد، ولی افتتاحیهی این فیلم با احتساب تورم پایینتر از تمام فیلمهای مجموعه که توسط استیون سودربرگ کارگردانی شدهاند قرار میگیرد. «هشت یار اوشن» که با ۷۰ میلیون دلار بودجه ساخته شده که پایینتر از بودجهی ۸۵، ۱۱۰ و ۸۵ میلیونی فیلمهای قبلی است؛ فیلمهایی که به ترتیب با ۳۸ میلیون دلار افتتاحیه در سال ۲۰۰۱، ۳۹ میلیون دلار در سال ۲۰۰۴ و ۳۶ میلیون دلار در سال ۲۰۰۷ اکرانشان را آغاز کرده بودند. عملکردی شبیه به افتتاحیهی ریبوت «شکارچیان ارواح» (Ghostbusters) دارد که دو سال پیش اکرانش را با ۴۶ میلیون دلار شروع کرد. آن فیلم اگرچه با توجه به بودجهی ۱۴۴ میلیون دلاریاش به یک شکست تجاری تمامعیار تبدیل شد، ولی از آنجایی که «هشت یار اوشن» با نصف بودجهی «شکارچیان ارواح» ساخته شده، اگر بتواند به درآمد جهانی ۲۲۹ میلیون دلاری «شکارچیان ارواح» دست پیدا کند، موفق حساب میشود. تحلیلگران فکر میکنند اگرچه برند شناختهشدهی این مجموعه در فروش خوب این فیلم نقش دارد، ولی دلیل اصلی موفقیت این فیلم به گردهمایی گروه بازیگران زن هیجانانگیزی که در جبههی اول یک فیلم سرقتمحور قرار گرفتهاند است. ۶۹ درصد از بینندگان این فیلم در آخرهفتهی افتتاحیه خانم بودهاند که ۶۹ درصدشان بالای ۲۵ سالن سن داشتهاند. «هشت یار اوشن» میانگین امتیاز B مثبت را از تماشاگران بالای ۱۸ سال و امتیاز A را از تماشاگران زیر ۱۸ سال دریافت کرده است. در حال حاضر سوال اصلی این است که آیا این فیلم میتواند در حد و اندازهی پرفروشترین فیلمهای ساندرا بولاک ظاهر شود یا نه. «جاذبه» (Gravity) در حالی ۴/۹ برابر افتتاحیهی ۵۵ میلیون دلاریاش فروخت که «نقطهی کور» (The Blind Side) به ۷/۵ برابر افتتاحیهی ۳۴ میلیون دلاریاش دست پیدا کرد. ولی حتی فیلم فوقالعاده ضعیفی مثل «همهچیز دربارهی استیو» (All About Steve) هم افتتاحیهی ۱۱ میلیون دلاریاش را سه برابر کرد. و البته «مینیونها» (Minions) به ۲/۹ برابر افتتاحیهی ۱۱۵ میلیون دلاریاش دست پیدا کرد.مقالات مرتبطمورد انتظارترین فیلم های بلاکباستر ۲۰۱۸گزارش باکس آفیس هفتهی گذشته: از شکست Solo تا دلیل فرمانروایی فیلم های ابرقهرمانی بر هالیوود
اما در زمینهی مقایسههای محتملتر باید به «حرارت» (Heat) که پنج سال پیش به ۴ برابر افتتاحیهی ۳۹ میلیون دلاریاش دست پیدا کرد و «خواستگاری» (The Proposal) که در سال ۲۰۰۹ به ۴/۹ برابر افتتاحیهی ۳۳ میلیون دلاریاش رسید اشاره کرد. تمام اینها در حالی است که میانگین فروش ۲۷ فیلم کارنامهی ساندرا بولاک که اکران گسترده داشتهاند ۳ و نیم برابر افتتاحیه است که درآمد «هشت یار اوشن» را به رقم عالی ۱۴۷ میلیون دلار میرساند. راستی، افتتاحیهی ۴۲ میلیون دلاری «هشت یار اوشن»، پشت سر «مینیونها» و «جاذبه» در جایگاه سوم بهترین افتتاحیهی این بازیگر، در جایگاه یازدهم بهترین افتتاحیهی کیت بلانشت، جایگاه پنجم بهترین افتتاحیههای آن هاتاوی، جایگاه دهم بهترین افتتاحیههای بونهام کارتر، جایگاه دوم بهترین افتتاحیههای ریانا، جایگاه پنجم بهترین افتتاحیههای میدنی کیلینگ و بهترین افتتاحیههای کارنامهی سارا پالسون و اوکافینا محسوب میشود. دومین تازهاکران این هفته فیلم ترسناک «ارث» (Hereditary)، محصول استودیوی A24 است که کارش را با افتتاحیهای رکوردشکنانه از جایگاه چهارم جدول شروع کرد. این فیلم که با تحسین گستردهی منتقدان روبهرو شده ۱۳ میلیون دلار در جریان اولین آخرهفتهاش به دست آورد که آن را بالاتر از افتتاحیهی ۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلاری «جادوگر» (The Witch) و افتتاحیهی ۵ میلیون و ۹۰۰ هزار دلاری «شبهنگام میآید» (It Comes At Night) قرار میدهد. حتی اگر این فیلم عملکردی شبیه به«شبهنگام میآید» داشته باشد میتواند به ۳۰ میلیون دلار فروش خانگی از ۱۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کند که آن را یک پله پایینتر از «لیدی برد» (Lady Bird)، در جایگاه دوم پرفروشترین فیلمهای استودیوی A24 قرار میدهد. سومین تازهاکران مهم هفته اما «هتل آرتمیس» (Hotel Artemis) بود که به ردهی هشتم جدول رضایت داد. این کمدی/درام تحسینشده که جودی فاستر، دیو باتیستا، استرلینگ کی، براون، سوفیا بوتلا، جف گلدبلوم و جنی اسلید را به عنوان بازیگران اصلی و فرعیاش دارد چندان مورد استقبال مردم قرار نگرفت و فقط موفق به کسب ۳ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار شد.
در زمینهی فیلمهای قدیمی جدول بگذارید از «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» شروع کنم که ۱۵ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار در سومین هفتهی اکرانش فروخت و مجموع درآمد ۱۷ روزهاش را به ۱۷۶ میلیون دلار رسوند. در همین حد بدانید که فیلمهای اخیر «جنگ ستارگان» تازه بعد از ۲۰ روز که از اکرانشان میگذشت به نقطهای میرسیدند که در جریان یک روز کمتر از ۱۵ میلیون دلار میفروختند و حالا «سولو» در جریان سه روز، اینقدر فروخته است. با این وضعیت تحلیلگران فکر میکنن «سولو» شاید بتواند با زور و زحمت به ۲۰۰ میلیون دلار فروش خانگی برسد، ولی احتمالا زورش به عبور از فروش ۲۰۹ میلیون دلاری «امپراتوری ضربه میزند» از سال ۱۹۸۰ نمیرسد. در همین حین، آغاز اکران «دنیای ژوراسیک ۲» در کشورهای خارجی بدجوری به عملکرد «سولو» در باکس آفیس خارجی ضربه زده است. «دنیای ژوراسیک ۲» به ۱۵۱ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار افتتاحیهی خارجی از ۴۸ بازار دست پیدا کرد، در حالی که «سولو» فقط ۱۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار از کشورهای خارجی به دست آورد و تا حالا ۱۳۶ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار از خارج از آمریکای شمالی کسب کرده است که ۱۵ میلیون دلار کمتر از افتتاحیهی آخرهفتهی «دنیای ژوراسیک ۲» است. «سولو» تا حالا ۳۱۲ میلیون دلار از سرتاسر دنیا کسب کرده که یعنی احتمالا حتی از رسیدن به مرز ۳۵۰ میلیون دلار فروش جهانی هم باز خواهد ماند. «سولو» در آن دسته از شکستهایی قرار میگیرد که اگرچه به درآمد نسبتا قابلقبولی در سرتاسر دنیا دست پیدا کرده است (۲۵۰ تا ۳۵۰ میلیون دلار)، اما بودجهشان آنقدر بالا است که با این وجود شکستخورده حساب میشوند. پس بله، با اینکه «سولو» بیشتر از «رنجر تنها» (۲۶۰ میلیون دلار) و «جان کارتر» (۲۸۴ میلیون دلار) و امثال «گرین لنترن»ها و «جک غولکش»ها و «کشتی جنگی»ها فروخته است، اما اینکه یکی از فیلمهای «جنگ ستارگان» موفق شده تا بیشتر از یک سری فیلمهای ناشناختهی شکستخورده بفروشد چیزی نیست که این فیلم بتواند به آن افتخار کند.
یکی از صحبتهایی که در چند وقت اخیر دربارهی دلیل عدم استقبال از «سولو» مطرح شده است انگشت اتهام را به سمت بخش تبلیغات دیزنی نشانه میگیرد. یکی از تحلیلگران رسانهای وال استریت به تازگی به این نکته اشاره کرده است که دلیل اصلی شکست «سولو» به خاطر این است که دپارتمان بازاریابی دیزنی موفق نشده بود تا آلدن ارنرایک را به عنوان هان سولوی جوان، کاراکتری که حدود ۴۰ سال پیش توسط هریسون فورد جان گرفته بود معرفی کند. این تحلیلگر به این مسئله اشاره میکند که اولین تیزر «روگ وان» که حدود ۲۴۷ روز قبل از اکران این فیلم آمد، ۳۵ ثانیهی ابتدایی خودش را به کاراکتر فلیسیتی جونز اختصاص میدهد تا او را به عنوان قهرمان جدید مجموعه در مغز مخاطب فرو کند. نیمهی دوم تیزر اما به زنگ هشدار نیروهای امپراتوری و نریشنِ کاراکتر فارست ویتاکر اختصاص دارد و در نهایت با نمای قهرمانانهای از فلیسیتی جونز به پایان میرسد که «حماسی»بودنش را فریاد میزند. در مقایسه تیزر اول «سولو» حدود ۱۰۸ روز قبل از اکران فیلم منتشر شد. این تیزر طبق شمارش این تحلیلگر شامل فقط ۱۰ ثانیه از صورت آلدن ارنرایک است که از نگاه او کافی نیست. این تحلیلگر به این نکته هم اشاره میکند که دلیل دوم عدم استقبال از «سولو» مربوط به مشکلات ساخت میشود که تا حالا گریبانگیر سهتا از چهار فیلمهای «جنگ ستارگان» دیزنی شده است. برخلاف مارول که همچون یک ماشین روغنکاریشدهی دقیق کار میکند، لوکاسفیلم در این زمینه جای پیشرفت دارد. اما از طرف دیگر دیگر تحلیلگران باور دارند که انداختن همهچیز گردن بخش بازاریابی «سولو» اشتباه است. مسئله این است که تقریبا همیشه فاکتورهای مختلفی در شکست یا پیروزی یک فیلم در گیشه نقش دارند. مثلا اگر «لبهی فردا» (Edge of Tomorrow) در باکس آفیس با استقبال کافی مواجه نشد به خاطر این بود که برادران وارنر، آن را به خوبی تبلیغات نکرد. آن فیلم نه تنها تیزرها و تریلرهای جذابی داشت، بلکه وارنر به منتقدان اجازه داد تا فیلم را جلوتر ببینند و نقدهای اکثرا مثبتی دربارهاش بنویسند. ولی یکی از مشکلات «لبهی فردا» به خاطر اکران همزمانش با فیلم عاشقانهی «شومبختی ما» (The Fault in Our Stars) بود که در آن دوران به یک پدیده تبدیل شده بود. البته که فیلمهایی مثل «گرین لنترن»، «جان کارتر»، «رنجر تنها» و «فنتستیک فور» را داریم که از تبلیغات بد ضربه خوردهاند. اما همهی این فیلمها قبل از هر چیز، فیلمهای بدی بودند که نقدهای منفی گستردهای دریافت کردند.
مشکل اصلی «سولو» این نیست که چرا لوکاسفیلم در تیزر اول، به اندازهی کافی آلدن ارنرایک را نشان نداده است، بلکه تقصیر خود لوکاسفیلم است که در دورانی که همه از سالها قبل فریاد میزنند که ساخت فیلم پیشدرآمد دربارهی جوانیهای هان سولو فکر خوبی نیست، به واکنشها توجه نکردند. وقتی همه میگفتند هان سولوی بدون هریسون فورد مثل همبرگر بدون همبرگر است، کسی جدیشان نگرفت. سرزنش کردن تبلیغات به تنهایی، باعث میشود فراموش کنیم که لوکاسفیلم با اخراج کردن فیل لرد و کریستوفر میلر جلوی ساخت یک فیلم جنگ ستارگانی منحصربهفرد که میتوانست سری توی سرها در بیاورد را گرفت و با استخدام کارگردان متوسطی مثل ران هاوارد تمام اشتیاقی که طرفداران برای دیدن جنگ ستارگانی از زاویهی دید لرد و میلر داشتند را نابود کردند. تقصیر استودیو است که با فیلمبرداریهای دوباره باعث شد تا بودجهی فیلم با رسیدن به ۲۵۰ میلیون دلار سر به فلک بکشد. سرزنش کردن دپارتمان تبلیغات این نکته را نادیده میگیرد که «سولو» درست بین «اونجرز: جنگ اینفینیتی» و «شگفتانگیزان ۲» عرضه میشود. هر دو رویدادهای سینمایی تمامعیاری هستند که یکی از آنها قسمت اول فینالِ مجموعهی مارول است و دیگری دنبالهی کلاسیکی ۱۴ ساله. پس تعجبی ندارد که مردم یکی از این فیلمها را به جای «سولو» که فقط نام خشک و خالی «جنگ ستارگان» را یدک میکشد انتخاب کنند. مشکل این است که تریلرهای «سولو» فیلمی را تبلیغات میکردند که فقط «فکر کنم خوب باشه» به نظر میرسید. در حالی که در این دوره و زمانه که باکس آفیس با بلاکباسترهای مختلف اشباع شده است، «فکر کنم خوب باشه» کافی نیست. بلکه باید برای اثبات فیلمتان به عنوان بزرگترین و متفاوتترین چیزی که خواهید دید تلاش کنند.
ولی هر شکستی، درسهای آموزندهای هم برای یاد گرفتن دارد و درسی که «سولو» به هالیوود میدهد این است که ایدهی دنیاهای سینمایی به تنهایی توانایی کشیدن مردم به سینماها را ندارد. دنیای سینمایی مارول و «اونجرز» به این دلیل مورد استقبال قرار نگرفت که با یک دنیای سینمایی مشترک طرفیم. در طول شش سالی که از زمانی که دیزنی و مارول با «اونجرز» به یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کردند، به این نتیجه رسیدهایم که دنیای سینمایی مارول حکم یک استثنا را دارد، نه فرمولی که بقیهی استودیوها بتوانند از روی آن کپی کرده و به نان و نوای خودشان برسند. شکستهایی مثل «سولو» و «جاستیس لیگ» (که به درآمد جهانی کمتری نسبت به «مرد پولادین» دست پیدا کرد)، ثابت کردند که تلاش استودیوها برای به راه انداختن دنیاهای سینماییشان میتواند به برندها و فرانچایزهای موفق ضربه زده و آنها را با شکست روبهرو کند. این همان کاری بود که سونی دو سال بعد از «اونجرز» با ریبوت «مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲» انجام داد. فیلمی که در ابتدا به عنوان دنبالهی مستقل قسمت اول در نظر گرفته شده بود، تبدیل به زمینهچینی دنیای سینمایی مرد عنکبوتی و فیلم «شش شرور» (Sinister Six) شد. نتیجه این شد که مخاطبان به سینما نرفتند تا این فیلم به ۲۰۲ میلیون دلار فروش خانگی و ۷۰۹ میلیون دلار فروش جهانی از ۲۵۵ میلیون دلار بودجه دست پیدا کند و آیندهی این مجموعه را به سرانجامی نیمهکاره برساند. سال گذشته همین سونی در تبلیغات فیلم «برج تاریک» (The Dark Tower) روی معرفی آن به عنوان قسمت اول دنیای سینمایی استیون کینگ تمرکز کرد که هیچ تاثیر مثبتی برای هیجانزده کردن مردم برای دیدن ادریس آلبا و متیو مککانهی نداشت. در همین حین «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» که بدون چرت و پرتهای پیرامون دنیاهای سینمایی پا به میدان گذاشت، سونی را به ۹۶۲ میلیون دلار فروش جهانی رساند و حالا وقت این بود تا سونی دنبالههای این فیلم را برنامهریزی کند. درست بعد از اینکه آنها با ارائهی یک فیلم مستقل قابلقبول، نظر مردم را جلب کرده بودند. نه، قبل از اینکه هنوز چیزی مشخص نیست. این دقیقا همان چیزی است که گریبانگر برادران وارنر و دیسی شده است. بعد از اینکه «مرد پولادین» (Man of Steel) فقط به ۶۶۸ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد، دیسی به این نتیجه رسید که بتمن و واندر وومن را به دنبالهی «مرد پولادین» اضافه کند و آن فیلم را به آغازکنندهی دنیای سینمایی دیسی تبدیل کند، حتما موفق به جلب نظر مردم میشود. اما همگی خبر داریم که این تصمیم عجولانه و بیفکرانه چه فاجعهای به بار آورد. فاجعهای که تنها نقطهی روشنش «واندر وومن» (۸۲۱ میلیون دلار) است که حکم یک فیلم مستقل را داشت.
البته که «احضار» به دنیای سینمایی موفقی با توجه به بودجهی پایین فیلمهایش تبدیل شده است و فیلمهای «گودزیلا» و «کینگ کونگ» میتوانند به یک کراساور موفق در سال ۲۰۲۰ منجر شود. اما حتی این فیلمها هم در عین قرار داشتن در یک دنیای سینمایی، از ساختار مستقلی بهره میبرند. فیلمهای «گودزیلا» و «کینگ کونگ» دربارهی این نیست که این هیولاها تا اینجای کار چه مسیری را پیمودهاند، بلکه دربارهی این هستند که آنها در فیلم جدید با چه هیولاهایی دست به یقه میشوند. از سوی دیگر برنامههای پارامونت برای راهاندازی دنیای سینمایی «ترنسفورمرها» را داشتیم که بعد از اینکه «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» فقط ۱۳۱ میلیون دلار در خانه و ۶۰۵ میلیون دلار در دنیا فروخت (در مقایسه با فروش یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلاری قسمت قبلی)، در آتش سوخت و خاکستر شد. اتاق نویسندگان «ترنسفورمرها» جمع شد و الان معلوم نیست که موفقیت یا شکست پیشدرآمد «بامبلبی» (Bumblebee) چه معنایی برای ادامهی زندگی این برند خواهد داشت. حداقلش این است که استقبال از این فیلم در شکل و شمایل اتفاقی که برای «افراد ایکس: فرست کلس» (X-Men: First Class) میتواند به این معنی باشد که این فرانچایز قادر است روندی که با فیلم جدید تراویس نایت شروع شده است را ادامه بدهد. از سوی دیگر یونیورسال را داریم که تاکنون حواسش جمع بوده است که اشارهای به راهاندازی دنیاهای سینمایی برای «دنیای ژوراسیک» و سری «سریع و خشن» نکند. بله، قرار است اسپینآفی با محوریت کاراکترهای هابز و شاو از قسمتهای اصلی ساخته شود، اما فیلم اکشنی با محوریت جیسون استاتهام و دواین جانسون بیشتر از اینکه بخشی از دنیای «سریع و خشن» باشد، حکم یک فیلم مستقل با حضور دوتا از پرطرفدارترین ستارههای اکشن هالیوود را دارد. مخصوصا بعد از اینکه این دو نفر در طول قسمتهای مختلف «سریع و خشن» جای خودشان را ثابت کردهاند. قضیه دربارهی دنیای سینمایی «برج تاریک» یا «مومیایی» قبل از دیدن فیلم اول نیست. «سریع و خشن» زمانی تصمیم به اسپینآفسازی گرفته است که از محبوبیتِ کاراکترهایش مطمئن است. با توجه به اینکه فیلمِ استاتهام و جانسون در حالی قرار است حکم یک اکشن مستقل را داشته باشد که امثال «برج تاریک»ها و «مومیایی»ها حکم افتتاحیهی ضعیف سریالهایی را دارند که قول چیزهای بهتر را در آینده میدهند.
در عوض اسپینآف «سریع و خشن» دربارهی این بود که کاراکترهای استاتهام و جانسون تمام فیلم را به دور از یکدیگر میگذراندند و تازه در لحظات آخر فیلم به هم میپیوستند و فیلم هم با تیزری از فیلمهای بعدی که ماجراجوهای دوتایی آنها را به تصویر خواهد کشید به پایان میرسید، میتوانستیم نگران سرنوشتش شویم، ولی اسپینآف «سریع و خشن»، فیلمی دربارهی دو کاراکتری است که نیازی به معرفی و زمینهچینی ندارند و از همان آغاز داستان، کنار هم هستند و دل ماجرای اصلی وارد میشوند و ماجرای اصلی را به فیلمهای بعد موکول نمیکنند. نکتهی خندهدار قضیه این است که حتی والت دیزنی که خودش صاحب بزرگترین دنیای سینمایی سینما است هم نتوانست تا این ایده را در رابطه با فرانچایز غولآسایی مثل «جنگ ستارگان» عملی کند. در حالی که «روگ وان» به عنوان فیلم متفاوتی عرضه شد که حداقل روی کاغذ تجربهی تیره و تاریکتری را در مقایسه با همیشه ارائه میکرد، «سولو» به عنوان پیشدرآمد برای کاراکتری که دوستش داریم، اما جای هریسون فورد با یک بازیگر ناشناخته عوض شده است فروخته شد. در مقایسه مارول آنقدر روی زمینهچینی دنیایش وقت گذاشته است و آنقدر فیلمهایش خوب هستند که اعتماد سینماروها را به دست آورده است. کسی که به تماشای «ثور: رگناروک» میرود به خاطر این نمیرود که این فیلم بخشی از دنیای سینمایی مارول است، بلکه به دلیل میرود که مارول ثابت کرده است که فیلمهایش در بدترین حالت سرگرمی پاپکورنی قابلقبولی هستند که این وسط حضور هالک و دکتر استرنج در کنار ثور هم جای دوری نمیرود. اما دنیاهایی مثل دنیای تاریک، «مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲» یا «سولو» انتظار دارند که آنها را فقط به خاطر اینکه یک مجموعهی مشترک را تشکیل میدهند جدی بگیریم. دیسی به مارول نگاه کرد و فکر کرد که اگر چهارتا ابرقهرمان پرطرفدار را در یک فیلم دور هم جمع کند نانش توی روغن خواهد بود، اما فراموش کرد تا برای برای خلق نسخههای سینمایی این کاراکترها با مخاطبان ارتباط برقرار کنند وقت بگذارد. دنیای تاریک قبل از اینکه جواب رضایت دختر خانم را جلب کند، قصد داشت او را پای سفره عقد ببرد. لوکاسفیلم فیلم جنگ ستارگانی درست کرد که حکم یک فیلم معمولی غیرضروری غیررویداد را داشت. همزمان فیلمهای نسبتا مستقلی مثل «واندر وومن»، «بلک پنتر» و «جومانجی» در حال ترکاندن در باکس آفیس و هیجانزده کردن سینماروها هستند. وقتی حتی بتمن، هان سولو و تام کروز توانایی جذاب کردن ایدهی دنیاهای سینمایی را ندارند، وقتش است که استودیوهای هالیوودی دست از انجام این کار بردارند.
اما از «سولو» که بگذریم، «ددپول ۲» (Deadpool 2) را داریم که ۱۳ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دیگر در چهارمین آخرهفتهاش کسب کرد. این رقم محصول ۱۱۰ میلیون دلاری فاکس قرن بیستم را به ۲۷۸ میلیون دلار فروش خانگی رساند. این رقم به این معنی است که «ددپول ۲» تا هفتهی آینده با عبور از «با فوکرها آشنا شو» (۲۷۹ میلیون دلار)، به پرفروشترین دنبالهی کمدی گیشهی خانگی تبدیل خواهد شد. در حال حاضر فروش خانگی نهایی ۳۰۵ تا ۳۱۰ میلیون دلاری این فیلم پیشبینی میشود. «ددپول ۲» همین الانش «خماری قسمت دوم» (۵۸۷ میلیون دلار) را در گیشهی جهانی پشت سر گذاشته است تا به بزرگترین دنبالهی کمدی دنیا تبدیل شود. «ددپول ۲» تا حالا ۶۵۵ میلیون دلار در دنیا فروخته است که آن را پشت سر «آن» (۷۰۰ میلیون دلار)، «ماتریکس: بارگزاری مجدد» (۷۴۲ میلیون دلار)، «ددپول» (۷۸۳ میلیون دلار) و «جنگجوی گرگ ۲» (۸۵۰ میلیون دلار) در جایگاه پنجم پرفروشترین فیلمهای بزرگسالانهی تاریخ قرار میدهد. با این وضعیت تحلیلگران فکر میکنند که فیلم شانس رسیدن به مرز ۷۰۰ میلیون دلار فروش جهانی را هم دارد که در آن صورت میتواند بودجهاش را هفت برابر کند. در جایگاه ششم جدول «سرگردان» (Adrift) را داریم که ۵ میلیون دلار دیگر فروخت و به درآمد ۱۰ روزهی ۲۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. این رقم با توجه به بودجهی ۳۵ میلیون دلاری این فیلم و درآمد احتمالی خارجیاش به معنی فاجعه نیست، اما همزمان نمیتوان شانس زیادی برای باقی ماندن این فیلم در جدول را برایش قائل شد. کمدی «باشگاه کتابخوانی» (Book Club)، محصول پارامونت ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار دیگر در چهارمین آخرهفتهی نمایشش به دست آورد و به درآمد ۲۴ روزهی عالی ۵۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. این فیلم که با ۱۰ میلیون دلار توسط پارامونت خریداری شده است بدونشک به فراتر از ۶۰ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا خواهد کرد. اکشن علمی-تخیلی «ارتقا» (Upgrade) در دومین هفتهی نمایشش با ۵۲ درصد افت فروش مواجه شد، ۲ میلیون و ۲۲۰ هزار دلار فروخت و به درآمد ۱۰ روزهی ۹ میلیون و ۲۰۹ هزار دلار دست پیدا کرد. رقمی که کم و بیش برای فیلمی از استودیوی بلامهوس تیلت قابلقبول است. «ارتقا» این شانس را دارد تا با عبور از «تاریکی» (۱۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار)، به پرفروشترین فیلم استودیوی بلامهوس تیلت تبدیل شود. در خبرهای بدتر باید به «اکشن پوینت» (Action Point)، محصول پارامونت اشاره کرد که فقط ۸۸۳ هزار دلار در دومین هفتهی اکرانش کسب کرد و به درآمد ۱۰ روزهی ۴ میلیون و ۴۴۰ هزار دلار دست پیدا کرد. خبر خوب برای پارامونت این است که نه تنها «ماموریت غیرممکن: فالاوت» (Mission Impossible: Fallout) عالی به نظر میرسد، بلکه «یک مکان ساکت» (A Quiet Place) هم تاکنون ۳۲۴ میلیون دلار برای آنها فروخته است و فروش جهانی هر چهار فیلم مجموعهی «احضار» (The Conjuring) را پشت سر گذاشته است.
اما بالاخره به «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (Avengers: Infinity War) میرسیم که بعد از کسب یک میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در جریان سه روز آخرهفته و ۹۲۱ هزار دلار در جریان روز دوشنبه، موفق به عبور از مرز ۲ میلیارد دلار فروش جهانی شد. «اونجرز ۳» بعد از ۴۸ روزی که از اکرانش میگذرد موفق به انجام این کار شد که یک روز طولانیتر از «آواتار»، شش روز دیرتر از «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد» و ۱۴ روز سریعتر از «تایتانیک» است. «جنگ اینفینیتی» تاکنون ۶۵۶ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار در آمریکای شمالی فروخته است که یعنی احتمالا تا هفتهی آینده «تایتانیک» (۶۵۹ میلیون دلار) را در گیشهی خانگی پشت سر خواهد گذاشت. ساختهی برادران روسو چهارمین فیلم تاریخ سینما است که موفق به کسب ۲ میلیارد دلار در گیشهی جهانی شده است. فیلم ۳۳ درصد از فروشش را از گیشهی خانگی و ۶۷ درصدش را از گیشهی خارجی به دست آورده است و ۳۶۹ میلیون دلار به تنهایی از بازار چین به دست آورده است که آن را پشت سر «خشن ۷» (۳۹۲ میلیون دلار) و «سریع و خشن ۸» (۳۹۲ میلیون دلار)، در جایگاه سوم پرفروشترین فیلم هالیوودی بازار چین قرار میدهد. به محض اینکه این فیلم در گیشهی آمریکای شمالی از «تایتانیک» عبور کند، پشت سر «بلک پنتر» (۶۹۹ میلیون دلار)، «آواتار» (۷۶۰ میلیون دلار) و «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد» (۹۳۷ میلیون دلار)، پرفروشترین فیلم آمریکای شمالی لقب خواهد گرفت. اما «اونجرز ۳» در جدول پرفروشترین فیلمهای آمریکای شمالی با احتساب نرخ تورم، احتمالا اکرانش را در بین «زیبای خفته» (۵۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار / ۶۶۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار به نرخ امروز) و «کتاب جنگل» (۱۴۱/۸ میلیون دلار / ۶۷۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار به امروز) در جایگاه سی و چهارم به اتمام خواهد رساند.
«اونجرز ۳» با یک میلیارد و ۳۴۶ میلیون دلاری که در کشورهای خارجی فروخته است، تا حالا فروش خارجی بهتری نسبت به «آخرین جدای» (یک میلیارد و ۳۳۲ میلیون دلار) و «بلک پنتر» (یک میلیارد و ۳۴۵ میلیون دلار) داشته است. درآمد خارجی «اونجرز ۳» در جدول بهترین فروشهای خارجی پشت سر «تایتانیک» (یک میلیارد و ۵۲۸ میلیون دلار) و «آواتار» (۲ میلیون و ۷۰ میلیون دلار)، در جایگاه سوم قرار میگیرد. همچنین درآمد ۲ میلیارد دلاری جهانی «جنگ اینفینیتی»، آن را پایینتر از «نیرو برمیخیزد» (۲ میلیارد و ۶۸ میلیون دلار)، «تایتانیک» (۲ میلیارد و ۱۸۷ میلیون دلار) و «آواتار» (۲ میلیارد و ۷۸۷ میلیون دلار) جای میدهد. تمدید دورهی اکران «اونجرز ۳» به مدت یک ماه دیگر در بازار چین میتواند به این فیلم کمک کند تا به پرفروشترین فیلمی که توسط جیمز کامرون کارگردانی نشده و در تاریخ ۱۸ و ۱۹ دسامبر اکران نشده است تبدیل کند. هرچند «جنگ اینفینیتی» برای اینکه یک موفقیت اتمی تمامعیار لقب بگیرد نیازی به عبور از «نیرو برمیخیزد» ندارد. همچنین این هفته «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» (Jurassic World: The Fallen Kingdom) در خارج از آمریکای شمالی روی پرده رفت و ۱۵۱ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار کسب کرد که ۸ میلیون دلارش به تنهایی متعلق به سینماهای آیمکس است. این رقم نه تنها بهتر از پیشبینیهای ۱۴۰ میلیون دلاری تحلیلگران است، بلکه همین الانش خیلی بیشتر از درآمد خارجی ۱۳۶ میلیون دلاری «سولو» است که البته بیشتر از اینکه به معنی عملکرد فوقالعاده خفن «دنیای ژوراسیک ۲» باشد، به معنی عملکرد بسیار بد «سولو» است. قسمت اول «دنیای ژوراسیک» در ژوئن سال ۲۰۱۵ کارش را با افتتاحیهی رکوردشکنانهی ۲۰۸ میلیون دلار در خانه شروع کرد و به افتتاحیهی جهانی ۵۲۵ میلیون دلار دست پیدا کرد که در آن زمان برای خودش یک رکورد محسوب میشد. این فیلم پانزدهم ژوئن در چین روی پرده میرود و امیدوار است که حداقل بتواند در حد و اندازهی افتتاحیهی ۹۹ میلیون دلاری و فروش نهایی ۲۲۹ میلیون دلاری فیلم اول در این کشور دست پیدا کند.
جدول ۱۰ فیلم برتر هفته
ردیف | نام فیلم | درآمد آخرهفته |
---|---|---|
۱ | Ocean's 8 | ۴۱/۵ میلیون دلار |
۲ | Solo: A Star Wars Story | ۱۵/۱ میلیون دلار |
۳ | Deadpool 2 | ۱۳/۶ میلیون دلار |
۴ | Hereditary | ۱۳ میلیون دلار |
۵ | Avengers: Infinity War | ۶/۸ میلیون دلار |
۶ | Adrift | ۵ میلیون دلار |
۷ | Book Club | ۴/۲ میلیون دلار |
۸ | Hotel Artemis | ۳/۱ میلیون دلار |
۹ | Upgrade | ۲/۲ میلیون دلار |
۱۰ | Life of the Party | ۲/۱ میلیون دلار |
0 دیدگاه