پاسخ به ۱۲ سوال حیاتی درباره سریال «فارگو»
بالاخره فصل دوم سریال بسیار زیبای فارگو به پایان رسید و در انتهای قسمت آخر فصل دوم سریال، نواه هاولی، سازنده سریال، رازهای جالبی را درباره ارتباط این فصل با فصل یک فاش کرد. حال وی به ۱۲ سوال کلیدی درباره این مجموعه پاسخ داده است. با ما همراه باشید
اخطار: این مطلب کاملا اتفاقات فصل دوم سریال را فاش میکند. اگر سریال را ندیدهاید، پیشنهاد میکنیم از خواندان ادامه مطلب خودداری کنید.مقاله مرتبطبررسی اپیزود نهایی فصل دوم «فارگو»
چندی پیش آخرین قسمت از فصل دوم فارگو پخش شد و فصل دوم این سریال به صورت رسمی به کار خود پایان داد. نواه هاولی، نویسنده و خالق سریال در مصاحبه تلفنای که روز ۱۵ دسامبر (۲۴ آذر) و یک روز پس از پخش آخرین قسمت فصل دو انجام داد، درباره تصمیماتی که باعث شد وی شخصیت هانزی را تبدیل به شخصیت آقای تریپولی در فصل یک بکند و نشان دادن ریشههای دو شخصیت آقای نامبرز و آقای رنچ به عنوان بچههایی که در انتهای قسمت آخر فصل یک هانزی آنها را نجات داد، صحبتهایی کرد. هاولی همچنین درباره سرنوشت چارلی گرهارت و برنامههای خود برای فصل ۳ سریال حرف زد. با ما و پاسخهای هاولی به ۱۲ سوال کلیدی در مورد این مجموعه فوقالعاده زیبا همراه باشید.
۱. چرا آقای نامبرز و اقای رنچ در انتهای فصل دوم دوباره معرفی شدند؟
تغییر هویت دادن هانزی به آقای تریپولی به نوعی نشان میدهد که او برنده اصلی این فصل است.
همیشه هنگام پیاده سازی کردن ایدههای اینچنینی این سوال مطرح است که آیا ما فقط میخواهیم که باهوش باشیم و ذهن مخاطب را درگیر کنیم یا واقعا این شخصیتها به قدری پیچیده و جذاب هستند که در انتها چنین کاری انجام دهیم. من همیشه از این ایده که چگونه ما میخواهیم داستان فصل اول را به فصل دوم و فیلم سینمایی فارگو ربط دهیم، استقبال میکردم. من فکر میکنم تغییر هویت دادن هانزی به آقای تریپولی به نوعی نشان میدهد که او برنده اصلی این فصل است. در حقیقت این فصل همانطور که ریشههای شخصیت مالی را نشان میدهد، به نوعی ریشههای هانزی را نیز نشان میدهد.
اگر ما کار خود را درست انجام داده باشیم و بینندگان فقط این تصور را نداشته باشند که ما صرفاًً میخواستیم الکی ذهن آنها را درگیر کنیم، باعث میشویم که طرفداران سریال به دو نکته پی ببرند. یک اینکه آنها میفهمند که این شخصیت به یکی از شخصیتهای فصل یک تبدیل شده است که این مسئله در نوع خود بسیار جالب است و همزمان پی میبرند که شخصیتی که در ذهن شما به عنوان یک شخصیت جدید در فصل یک وجود داشته، مرده است زیرا ما دیدیم که او کشته شده است.
به نظر من رسیدن به این دو نکته برای یک مخاطب بسیار هیجان انگیز است. نکته دیگر این است که ممکن است بسیاری از افراد در آینده این دو فصل را به ترتیبی که از تلویزیون پخش شد مشاهده نکنند که در این صورت آنها ابتدا فصل ۲ را میبینند و بعد فصل یک را تماشا میکنند.
۲. آیا هانزی پسر اوتو و ویلما بود؟
نه، این هرگز ایده من نبود. ایدهای که من بیشتر در ذهن داشتم این بود که اوتو، هانزی را زمانی که بچهای بیش نبود تحت سرپرستی خود میگیرد. ما صحنههایی از بچگی او در دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی در داکوتای شمالی، جایی که او توسط اوتو پیدا میشود را دیدیم. در این بخش از آمریکا، بسیاری از بچههای سرخپوست با فرهنگ غربی بزرگ میشوند. اینطور که به نظر میرسد، هانزی این مسئله را دوست نداشت و بر علیه آن قیام کرد و در میانه راه، اوتو او را پیدا کرد و به خانواده خود آورد. همانطور که ما در سریال دیدیم، او با خانواده گرهارت بزرگ شد اما هرگز عضوی از این خانواده نبود.
۳. سرنوشت چارلی گرهارت چه شد؟
فکر میکنم که او ۴ سال را در زندان سپری کرد و پس از آزاد شدن به عنوان آخرین بازمانده خانواده گرهارت شروع به سر و سامان دادن به زندگی خود کرد. مطمئنم که او به تفاوتهای خود با دیگر اعضای خانوادهاش پی برد و به این مسئله رسید که نسبت به دیگر اعضای خانواده گرهارت خیلی خوی آرامتری دارد. اگر او هنوز زنده باشد، خیلی دوست دارم که روزی از وی یک نامه دریافت کنم و ببینم سرنوشتش چه شده است!۴. دلیل وجود سفینههای فضایی در این فصل چه بود؟
آشوب و خشونتی که در فصل دوم سریال ما وجود داشت و همچنین زمان رخ دادن داستان فصل دو، باعث شد استفاده از سفینه فضایی با داستان کاملا جور در بیاید. همانطوری هم که قبلا گفتم، دو دلیل عمده باعث شد که من به خودم اجازه بدهم از سفینههای فضایی در سریال استفاده کنم. یک اینکه خود برادران کوئن در فیلم مردی که آنجا نبود (The Man Who Wasn't There) از سفینههای فضایی استفاده کرده بودند و دو اینکه در سال ۱۹۷۹ (سالی که داستان فصل دوم جریان داشت) فیلمهای جنگ ستارگان (Star Wars) و برخورد نزدیک از نوع سوم (Close Encounters of the Third Kind) یکی دو سال بود که اکران شده بودند و بحث سفینههای فضایی در آن زمانر بسیار بحث داغی بود.
همچنین در آن زمان تئوریهای توطئهی بسیار زیادی وجود داشت و مردم آمریکا در پارانویایی زندگی میکردند که به هیچکس و هیچ چیز (حتی آسمانها) نمیتوانستند اعتماد کنند. من اصلا قصدم از قرار دادن سفینههای فضایی در داستان این نبود که بخواهم داستان را به مسخره بگیرم، فقط به نظرم آمد که وجود این المان در داستان، آن را جالب و بامزه میکند.
۵. آوردن بازیگران فصل اول به قسمت آخر فصل دو چقدر دشوار بود؟
بازخورد مثبتی هم که از بینندگان قسمت آخر دریافت کردیم، به ما نشان داد که همه عاشق این شخصیتها و بازیگرانشان هستند
راستش را بخواهید خیلی کار دشواری نبود. آلیسون تلمن در یک قاره دیگر(!) مشغول فیلمبرداری فیلم مخصوص کریسمس خود بود. میدانستم که کالین هنکس هم در حال سفر برای تبلیغ فیلم مستند خودش است و کیت کاراداین هم که در سریال شبکه سیبیاس رئیس جمهور آمریکا بود. تنها سختی کار این بود که همه افراد را در یک زمان خاص دور هم جمع کنیم اما خب آنها نیز خود علاقه و اشتیاق زیادی از خود نشان دادند. بالاخره دور هم جمع شدیم و من آنها را مجبور کردم که قسمت اول فصل دو را نگاه کنند چون خیلی با فصل اول تفاوت داشت. من میخواستم آنها زمینهای را ببینند که ما در حال کار بر روی آن هستیم. همچنین دوست داشتم که با فضا و لحن فصل دو نیز آشنا شوند.
با اینکه صحنه حضور شخصیتهای فصل اول صحنه ساده و آسانی بود، شما شیمی بین کاراکترها را حس میکردید. هیچ دیالوگی برای این بخش نوشته نشده بود فقط قرار بود که ما جشن تولد پسر مالی را در صحنه کوتاهی نشان دهیم. جمع کردن شخصیتهای فصل یک برای ما هم نوستالژی داشت.
به نظر من حضور این شخصیتها خیلی جذاب بود. وقتی که ما ساخت فصل دو را آغاز کردیم، همه به شدت دلشان برای فصل اول تنگ شده بود و به همین دلیل تصمیم گرفتیم اینکار را انجام دهیم. بازخورد مثبتی هم که از بینندگان قسمت آخر دریافت کردیم، به ما نشان داد که همه عاشق این شخصیتها و بازیگرانشان هستند. شخصیتهای مالی، لو و کالین از فصل اول همیشه در قالب من جا دارند.
۶. چگونه سرنوشت شخصیتهای کلیدی تا آخر فصل مشخص نشده بود؟
معمولا ایدههایی که شما را به خنداندن وا میدارد، ایدههایی هستند که ارزش گسترش دادن و قرار دادن در محصول شما را دارند
هدف من همیشه این بوده که یک داستان غیر قابل پیشبینی تعریف کنم. در زمانهای که ما زندگی میکنیم، انجام این کار خیلی سختتر شده است. تماشاگران خیلی باهوش و پیچیده شدهاند. من نمیخواستم که طرفداران را گول بزنم اما به نظر من وقتی شما سریالی خلق کنید که تا اواخر آن سرنوشت شخصیتها معلوم نباشد، به موفقیت خوبی دست پیدا کردهاید. تماشاگران سریال هرچه زمان بیشتری را با هانزی میگذراندند، بیشتر با جنبههای شخصیتی وی آشنا میشدند و به این نتیجه رسیدند که واقعا او یک شخصیت منفی به یاد ماندنی است. تمام این مسائل باعث شد که پس از دیدن این فیلم ده ساعته، تماشاگران نکات زیادی را برای فکر کردن داشته باشند.۷. آیا اتفاقاتی که در رپید سیتی افتاد بالاخره معلوم خواهد شد؟
به نظرم این اتفاق خواهد افتاد. هنگامی که ما در حال فیلمبرداری آن صحنه بودیم، من به این نتیجه رسیدم که خیلی بامزه میشود اگر ما به داستانی ارجاع بدهیم که وقایعش پیش از سال ۱۹۷۹ اتفاق افتاده است. قرار دادن چنین نکاتی در سریال خیلی هیجانانگیز است. معمولا ایدههایی که شما را به خنداندن وا میدارد، ایدههایی هستند که ارزش گسترش دادن و قرار دادن در محصول شما را دارند. اگر ما داستانهای بیشتر و جالبتری پیدا کنیم، مطمئن باشید در فصلهای آینده آنها را در سریال قرار خواهیم داد.
۸. آیا هیچ کاری برای فصل سوم سریال انجام شده است؟
ما کاری را که در فصل اول سریال انجام دادیم، در فصل دوم انجام ندادیم. با تمام این تفاسیر ما نمیخواهیم که بدنه اصلی داستان فصل ۳ را بر اساس فصل ۲ بگذاریم. حرف زدن و ایدهپردازی در رابطه با فصل سه و این مسئله که ببینیم چه کاری میتوانیم با مجموعه فارگو انجام بدهیم و چه داستانی را تعریف کنیم، بسیار هیجان انگیز خواهد بود.۹. استایل و فضای فصل ۳ چگونه خواهد بود؟
در سال سوم تنها سوالی که مطرح میشود این است که چه چیزی مانده که ما آن را تعریف نکردهایم. ما باید کاری بکنیم که در عین شبیه بودن به دو فصل قبلی، خودمان را دوباره تکرار نکنیم. همچنین ما همیشه در حال پیدا کردن ارتباطات مختلفی بین داستانهای خودمان هستیم و امیدواریم محصولی بسازیم که در عین ربط داشتن به دنیای فارگو، تکراری نباشد.۱۰. داستان فصل سوم در چه بازه زمانی اتفاق خواهد افتاد؟
فکر میکنم داستان فصل ۳ در سال ۲۰۱۰ و چند سال پس از اتمام وقایع فصل اول جریان خواهد داشت. احتمالا داستان فصل سوم یک داستان معاصر است و من فکر میکنم این مسئله خیلی هیجان انگیز باشد. داستان فصل اول در سال ۲۰۰۶ جریان داشت اما اگر راستش را بخواهید، ما هیچ چیز از زندگی کردن در زمان معاصر در آن بخش از آمریکا را در فصل اول نشان ندادیم. من این مسئله را که ما در حال حاضر در دنیایی زندگی میکنیم که فرهنگ سلفی در آن یکهتازی میکند را خیلی دوست دارم. اینکه شما از هرچیزی که میخورید عکس میگیرید و به اشتراک میگذارید!۱۱. آیا ما در فصل سوم شخصیت آشنایی خواهیم دید؟
ما همیشه در حال پیدا کردن راههایی هستیم که داستانهایمان را به هم وصل کنیم و شما هم مانند ما میدانید که هنوز شخصیتهایی در این دنیا وجود دارند که سرنوشت آنها مشخص نیست. من الان آمادگی این مسئله را ندارم که به شما بگویم چه کسی و چگونه اما تنها نکتهای که میتوانم به شما بگویم این است که هیچکدام از شخصیتهای اصلی فصل اول در فصل سوم حضور نخواهند داشت.
۱۲. فصل سوم چه زمانی پخش خواهد شد؟
فیلمبرداری و ساخت سریال را از ماه نوامبر آغاز خواهیم کرد و به احتمال زیاد در بهار سال ۲۰۱۷ پخش فصل سوم آغاز خواهد شد
اگر بخواهیم واقعبین باشیم، شما فصل سوم را در سال ۲۰۱۶ نخواهید دید. من قبلا هم گفتم این یک سریال مخصوص زمستان است و ما امسال نتوانستیم پیش از پایان زمستان فصل سوم را فیلمبرداری کنیم. نکته دیگری که خیلی برای من و دیگر تهیهکنندگان سریال اهمیت دارد این مسئله است که ما بخش نویسندگی سریال را از تهیه آن جدا کردیم و به همین دلیل ما اصلا با عجله کار نمیکنیم چون میخواهیم تمامی جوانب داستان را مورد بررسی قرار دهیم. به همین دلیل، ما زمانی ساخت سریال را آغاز میکنیم که حداقل ۸ ساعت از ده ساعت آن را نوشته باشیم و دقیقا بدانیم که قرار است در داستان چه اتفاقاتی بیفتد. در حال حاضر من فقط داستان قسمت اول را نوشتم و ما فعلا در حال تصمیم گیری درباره این هستیم که داستان کلی فصل را مشخص کنیم. در ماههای آتی من بقیه قسمتها را خواهم نوشت و دقیقا مانند فصل اول، فیلمبرداری و ساخت سریال را از ماه نوامبر آغاز خواهیم کرد و به احتمال زیاد در بهار سال ۲۰۱۷ پخش فصل سوم آغاز خواهد شد.
منبع: IGN
منبع : زومجی
0 دیدگاه