گزارش باکس آفیس: از صدرنشینی بیهیجان Glass تا دلیل اهمیت اقتباس Artemis Fowl برای دیزنی
در گزارش باکس آفیس این هفته از آغاز اکران فیلم ابرقهرمانی Glass و ادامه اکران Aquaman و دیگر پرفروشترین فیلمهای هفته صحبت میکنیم.
گزارش باکس آفیس این هفته را با «گلس» (Glass)، اولین فیلم موردانتظارِ ۲۰۱۹ شروع میکنیم؛ این فیلم ۲۰ میلیون دلاری که کل بودجهاش توسط خودِ ام. نایت شیامالان سرمایهگذاری شده است، کارش را در آخرهفتهی جمعه تا یکشنبه با ۴۰ و نیم میلیون دلار و آخرهفتهی جمعه تا دوشنبه (که تعطیلی روز مارتین لوتر کینگ در آمریکاست) با کسب ۴۸ میلیون دلار کلید زد. اگرچه «گلس» دنبالهی فیلمی است که در ابتدا به عنوان یک فیلم کاملا اورجینال معرفی شده بود و خود آن فیلم هم دنبالهای بر یکی از پرطرفدارترین فیلمهای کالت سینما است و از همین رو انتظار داشتیم که «گلس» با توجه به تاریخِ غنیاش، افتتاحیهی بهتری داشته باشد و ممکن است از عدد فعلی ناامید شده باشیم، ولی باید گفت که این ناامیدی بیشتر به خاطر انتظارات غیرواقعگرایانهمان است. نتیجهگیری درباره «گلس» با توجه به این افتتاحیه و نقدهایش کمی پیچیدهتر از همیشه است. از یک طرف داریم دربارهی یک فیلم ابرقهرمانی ۲۰ میلیون دلاری صحبت میکنیم که به ۹۰ میلیون دلار افتتاحیه جهانی دست پیدا کرده است که رکوردِ جهانی تازهای برای ام. نایت شیامالان حساب میشود و این یعنی حتی اگر «گلس» درست شبیه به «واچمن» یا «گرین لنترن»، بعد از افتتاحیه با سقوط مواجه شود، آنقدر پول در میآورد که به سودآوری برسد. یونیورسال که وظیفهی پخشِ «گلس» در آمریکای شمالی را دارد، افتتاحیهی ۵۰ میلیون دلاریاش را پیشبینی کرده بود و نتیجهی فعلی برابر با انتظاراتشان است. افتتاحیهی ۴۸ میلیون دلاری فیلم با اینکه به اندازه کافی به ۵۰ میلیون دلار نزدیک است، اما میتوان گفت که نقدهای منفی (امتیاز منتقدان ۵.۱ از ۱۰ روی راتن تومیتوز) و تبلیغات دهان به دهانِ ضد و نقیضش (امتیاز B از تماشاگران) به آن ضربه زدهاند. «گلس» بعد از «جانوران شگفتانگیز: جنایات گریندلوالد» به یکی از آن فیلمهایی تبدیل شد که با اینکه تریلرهایی داشتند که کارشان را در متقاعد کردنِ مردم در خوب بودنشان با موفقیت انجام دادند، ولی محصول اصلی همانقدر مورد استقبال قرار نگرفته است. افتتاحیهی «گلس» کم و بیش نزدیک به «گسست» (۴۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷) و «ناشکستنی» (۳۲ میلیون دلار جمعه تا یکشنبه / ۴۶ میلیون دلار چهارشنبه تا یکشنبه در سال ۲۰۰۰) است؛ این نشان میدهد که طرفداران هر دو فیلم برابر بودهاند و آنها «گلس» را در افتتاحیهاش، تنها نگذاشتهاند.مقالات مرتبطموفقیت «آکوآمن» چگونه شکست «بتمن علیه سوپرمن» را برای دیسی پاک کرد؟گزارش باکس آفیس: دلیل شکست Mortal Engines چه بود؟واکنش منتقدان به فیلم Aquamanگزارش باکس آفیس هفته گذشته: «جنگ ستارگان» چگونه موجب مرگ Star Trek شد؟
یکی از دلایلی که طرفداران ممکن است به این افتتاحیه احساس بدی داشته باشند، به خاطر این است که برخی از پیشبینیها به افتتاحیهای نزدیک به ۷۰ میلیون دلار امیدوار بودند. اما مسئله این است که اینجور پیشبینیها همیشه درست نیستند و نباید جدی گرفته شوند. هدفِ اصلی اینجور پیشبینیها این نیست که حتما باید اتفاق بیافتند، بلکه وسیلهای برای استودیوها هستند تا چند هفته قبل از اکران بفهمند که چه تغییراتی باید در کمپین تبلیغاتیشان بدهند. بعضیوقتها پیشبینیها میگویند که «سولو» قرار است به ۱۷۰ میلیون دلار افتتاحیهی جمعه تا دوشنبه دست پیدا کند (در حالی که افتتاحیه واقعی ۱۰۳ میلیون دلار بود) و بعضیوقتها میگویند که «وارونه» قرار است به ۱۲ میلیون افتتاحیه دست پیدا کند (در حالی که افتتاحیه واقعیاش ۲۰ میلیون دلار بود). «گلس» مثل «آکوآمن» و «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» میتواند یکی دیگر از فیلمهایی باشد که اتفاقاتی که در سه هفتهی قبل از اکرانشان افتاد، تغییری در پیشبینیها ایجاد نکرد. همانطور که نقدهای بسیار خوب «آکوآمن» و «به درون دنیای عنکبوتی» به افتتاحیههایی بزرگتر از چیزی که انتظار میرفت منجر نشد، نقدهای نه چندان هیجانانگیزِ «گلس» هم تاثیرِ قابلتوجهای در عملکردِ آن در گیشه نگذاشته است. با این حال، «گلس» با این افتتاحیه بعد از «سواری با هم» (Ride Along) با ۴۱ میلیون افتتاحیه جمعه تا یکشنبه / ۴۸ میلیون دلار افتتاحیه جمعه تا دوشنبه و «تکتیرانداز آمریکایی» (American Sniper) با ۴۱ میلیون دلار جمعه تا یکشنبه و ۴۸ میلیون دلار جمعه تا دوشنبه، در جایگاه سوم بهترین افتتاحیهی تاریخ آخرهفتهی مارتین لوتر کینگ قرار میگیرد. حقیقت این است که حتی در دورانِ شکستهای متوالی ام. نایت شیامالان هم فیلمهای او هرگز از پول در آوردن دست نمیکشیدند. «اتفاق» (The Happening) به ۱۶۱ میلیون دلار از ۴۸ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. «آخرین بادشکن» (The Last Airbender) به ۳۰۰ میلیون فروش جهانی از ۱۵۰ میلیون دلار بودجه دست یافت و «روستا» (The Village) هم با بودجهی ۶۰ میلیونیاش، ۲۵۶ میلیون دلار در دنیا فروخت. تنها شکستهای تمامعیار او «بانوی درون آب» (Lady in the Water) با کسب ۷۲ میلیون دلار از ۷۰ میلیون دلار بودجه و «پس از زمین» (After Earth) با ۲۵۶ میلیون دلار درآمد جهانی از ۱۳۰ میلیون دلار بودجه هستند.
اگر «گلس» با وجود نقدهای فوقالعاده مثبت اینطور میفروخت آن موقع میتوانستیم به افتتاحیهاش ایراد بگیریم و از آن مایوس شویم، ولی حقیقت این است که نقدهای فیلم ضد و نقیض و رو به منفی بودهاند و سر و صدای رسانهایاش آنقدر مثبت نبود. همچنین تحلیلگران امیدوار بودند که «گلس» بدل به یکی از آن دنبالههای دیوانهوار موفق برای «گسست» شود؛ آن فیلم به لطفِ نقدهای مثبتِ غیرمنتظرهای که دریافت کرد، افتتاحیهی بزرگِ غیرمنتظرهاش و دوام درازمدتش به خاطر توئیستِ غیرمنتظرهی سکانسِ نهاییاش و ایستادن روی پای خودش به عنوان یک فیلم مستقل فارغ از ارتباطش با «ناشکستنی»، عملکردِ فوقالعادهای از خود نشان داد. آن فیلم که با ۹ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، به ۱۳۷ میلیون دلار درآمد خانگی و ۲۷۶ میلیون دلار درآمد جهانی دست پیدا کرد و به پرفروشترین فیلم بلامهوس در گیشه دنیا تبدیل شد؛ یک ماه بعد «برو بیرون» (Get Out) با کسب ۱۷۶ میلیون دلار در خانه، به پرفروشترین فیلمشان در گیشه آمریکای شمالی تبدیل شد. اینکه «گلس» به دنبالهی غیرمنتظرهی «گسست» تبدیل نشده است را تا حدودی میتوان به پای نقدها و تبلیغات دهان به دهانِ نه چندان خوبش نوشت، اما از طرف دیگر باید این نکته را هم در نظر گرفت که هیجانزده بودنِ جامعهی آنلاین برای دیدنِ دنبالهی «ناشکستنی» لزوما بازتابدهندهی علاقهی عموم مردم به دیدن آن نبود. درست همانطور که انتظاراتِ دیوانهوار جامعه آنلاین برای دیدن دنبالهی «بلید رانر» به سقف چسبیده بود، عموم مردم اهمیتی به یک فیلم کالت کلاسیک نمیدادند که حالا منتظرِ دنبالهاش باشند. این احتمال هم وجود دارد که خود «گلس»، طرفدارانش را فراری داده باشد. طرفدارانِ «ناشکستنی» ممکن است ناراحت شده باشند که «گلس» در واقع حکم دنبالهی «گسست» با چندتا از کاراکترهای «ناشکستنی» است و طرفداران «گسست» هم ممکن است ناراحت شده بودند که بروس ویلیس و ساموئل ال. جکسون دنبالهی «گسست» چه غلطی میکنند. برای مثال میتوان به وضعیتِ «بیگانه: کاوننت» نگاه کرد؛ «پرومتئوس» با جدا کردنِ خودش از سری «بیگانه» به ۴۰۰ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد، اما وقتی ریدلی اسکات تصمیم گرفت تا به جای ساختنِ «پرومتئوس ۲»، «بیگانه: کاوننت» را به عنوان پیشدرآمد واضحِ سری اصلی که از سال ۱۹۸۶ تاکنون هیچ موفقیتی در گیشه نداشته است معرفی کند، نتوانستِ موفقیتِ «پرومتئوس» را تکرار کند.
اما خبر بد این است که «گلس» میتواند به سرنوشتِ «واچمن» و «گرین لنترن» دچار شود؛ هر دوی این فیلمها با اینکه اکرانشان را با ۵۵ و ۵۳ میلیون دلار شروع کردند، اما هر دو به اصطلاح خیلی «فرونتلودد» بودند و بعد از افتتاحیهی امیدوارکنندهشان، با سقوط آزاد مواجه شدند و در حال حاضر احتمال اینکه «گلس» هم در این زمینه به آنها بپیوندد زیاد است. بنابراین به نفعِ «گلس» بود اگر تا آنجا که میتوانست در جریان چند روزِ افتتاحیهاش میفروخت. هر دو فیلمهای «واچمن» و «گرین لنترن» به دو برابر درآمد افتتاحیهشان دست پیدا کردند. وضعیتِ «گلس» اما خیلی شبیه به «کلاورفیلد» (Cloverfield) هم هست. آن فیلم هیولایی کارش را با یک کمپین تبلیغاتی فوقمحرمانه آغاز کرد و به ۴۰ میلیون افتتاحیه جمعه تا یکشنبه و ۴۶ میلیون افتتاحیه جمعه تا دوشنبه در آخرهفتهی مارتین لوتر کینگ دست پیدا کرد و رفت تا به ۸۰ میلیون دلار فروش خانگی برسد. اگرچه در حال حاضر فروشی بیش از ۸۰ میلیون دلار برای «گلس» در آمریکای شمالی پیشبینی نمیشود، اما انتظار میرود که این فیلم عملکرد بهتری در دنیا در مقایسه با «کلاورفیلد» (۱۷۰ میلیون دلار) داشته باشد. ولی در نهایت اینکه تحلیلگران امیدوار بودند که «گلس» در گیشه عملکردی نزدیک به «گسست» و از لحاظ هنری کیفیتی نزدیک به «نشانهها» (Signs) به جای «آخرین بادشکن» داشته باشد، آن را در صورتی شکستخورده نمیکند که بتواند به چیزی نزدیک به ۲۰۰ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کند. اتفاقی که در رابطه با «گلس» میافتد احتمالا به چیزی شبیه به «تد ۲» (Ted 2)، «همسایهها ۲» (Neighbors 2) و «حالا منو میبینی ۲» (Now You See Me) تبدیل شود؛ زمانی که یک فیلم اورجینال چنان عملکرد فوقالعاده بهتری در مقایسه با انتظارات از خود نشان میدهد که وقتی فیلم بعدی در حد انتظاراتی که از فیلم اول داشتیم ظاهر میشود، آن را ناامیدکننده برداشت میکنیم. فقط به خاطر اینکه «گسست» برخلاف پیشبینیهای ۲۵ میلیون دلاریاش، ۴۰ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه فروخت به این معنا نیست که «گلس» هم باید پیشبینیهای پیش از اکرانش را پشت سر بگذارد.
در نهایت بزرگترین مشکلِ «گلس» این است که از ارائه کردن دقیقا همان چیزی که ازش انتظار میرفت دریغ کرد: نقدهای مثبت. کلِ هیجانِ طرفداران برای دیدن «گلس» روی این مسئله پیریزی شده بود که شیامالان بعد از «ملاقات» (The Visit) و «گسست» (Split)، میخواهد بازگشتش به روزهای اوجش را تکمیل کند. اصولا عدم وجود نقدهای مثبت در عملکرد یک فیلم در گیشه یا آنقدرها تاثیرگذار نیست یا فقط یکی از فاکتورهای تاثیرگذار در کنار دهها فاکتورِ تاثیرگذار دیگر است. اما موضوع درباره «گلس» فرق میکند. این بار تمام بحث و گفتگوها پیرامونِ کیفیتِ هنریاش میچرخیدند. از همین رو «گلس» به فیلمی تبدیل شده بود که طرفداران از آن فقط یک چیز میخواستند: نقدهای مثبتش بهشان ثابت کند که بله، سهگانهی ابرقهرمانی شیامالان به بهترین شکل ممکن به پایان رسیده است. این موضوع باعث شده بود تا سرنوشتِ فیلم در گیشه تنها و تنها به نظر منتقدان وابسته باشد. «گلس» آنقدر روی نظر منتقدان سرمایهگذاری کرده بود که مثلا «کتاب جنگل» (The Jungle Book) یا حتی فیلم فوقالعاده افتضاحی مثل «ونوم» (Venom) تحتتاثیرش نبودند. اما نقد منفی داریم تا نقد منفی. اکثر نقدهای منفی «گلس» به این نکته اشاره میکردند که این فیلم فاقد داستانگویی رضایتبخش، تعاملات بینشخصیتی سرگرمکننده و صحنههای اکشنی که از دنباله «ناشکستنی» انتظار داریم است و همین مخاطبان را از آن فراری داد. درست برخلاف نقدهای «اسپکتر» (Spectre) که اگرچه میگفتند فیلم در حد انتظارات نیست، اما به این نکته هم اشاره میکردند که کماکان با یک فیلم جیمز باندی صیقلخورده و قابلقبول طرفیم. یا نقدهای «بوهمین رپسدی» که میگفتند با اینکه با یک فیلم زندگینامهای ضعیف برای فردی مرکوری طرفیم، اما اگر دنبالِ صحنههای موزیکالِ پُرزرق و برق هستید، فیلم ناامیدتان نمیکند.
دومین تازهاکران این هفته اما انیمه «درگن بال سوپر: برولی» (Dragon Ball Super: Broly) از استودیوی «فانیمیشن» بود که همه را با کسب ۷ میلیون دلار در چهارشنبه، روز افتتاحیهاش از اکران در یک هزار و ۲۵۰ سینما شگفتزده کرد؛ اتفاقی که یادآور «فیلم پوکمون» (Pokémon: The Movie) بود که ۱۰ میلیون دلار در روز افتتاحیهاش در سال ۱۹۹۹ کسب کرد. خلاصه «درگن بال سوپر: برولی» که ظاهرا خیلی موردتوجه گروه طرفداران مجموعهِ «درگن بال» قرار گرفته است، ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در روز پنجشنبه کسب کرد (و در جریان این دو روز صدرنشین جدول شد) و در نهایت به ۱۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروش جمعه تا یکشنبه دست پیدا کرد و به مجموع ۲۱ میلیون دلار فروش از روز چهارشنبه رسید. این فیلم اگرچه در روز افتتاحیهاش به اوجِ فروشش رسید و بعد از آن سقوط کرد، اما با این وجود چنین افتتاحیهای، عملکردِ دیوانهواری برای فیلمی که در محدودهی توجه هیچکس نبود قرار میگیرد. این انیمه تا حالا ۵۱ میلیون دلار هم در کشورهای خارجی فروخته که فقط ۳۲ میلیون دلارش متعلق به بازار ژاپن است. کمپانی فانیمیشن اگرچه قبلا هم فیلمهای «درگن بال» را در آمریکای شمالی اکران کرده است، اما نه با چنین نتیجهای. آنها در آگوست ۲۰۱۵ فیلم «درگن بال زی: رستاخیر اف» (Dragon Ball Z: Resurrection F) را در ۹۱۳ سینما روی پرده فرستادند که در جریان دو هفته به ۸ میلیون دلار دست پیدا کرد. تحلیلگران میگویند یکی از دلایلِ افزایش استقبال از «درگن بال سوپر: برولی» این است که این فیلم حکم اولینِ خط داستانی جدید «درگن بال» از سوی آکیرا توریمایا، خالق اصلیاش بعد از ۱۸ سال را دارد و دلیل بعدیاش به خاطر این است که مجموعه «درگن بال» سه سالی است که از طریق شبکه «کارتون نتورک» به تلویزیون بازگشته است.
در زمینه فیلمهای قدیمی جدول اما از «آکوآمن» (Aquaman) شروع میکنیم که ۱۴ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار دیگر در کشورهای خارجی فروخت و به مجموع خارجی ۷۵۹ میلیون دلار رسید تا درآمد خارجی «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (۷۴۵ میلیون در سال ۲۰۱۶) را پشت سر بگذارد و به لطف ۱۰ میلیون دلار دیگری که در آمریکای شمالی فروخت، مجموع درآمد جهانیاش را به یک میلیارد و ۶۳ میلیون دلار برساند. این فیلم فقط ۳ میلیون دلار دیگر لازم دارد تا درآمد یک میلیارد و ۶۶ میلیون دلاری «دزدان دریایی کاراییب: صندوقچه مرد مُرده» را پشت سر بگذارد که احتمالا تا الان اتفاق افتاده است. در آن صورت امبر هرد با «آکوآمن»، تمام فیلمهای جانی دپ را در گیشه دنیا پشت سر خواهد گذاشت. ساختهی جیمز وان بدون شک از مرز ۳۱۱ میلیون دلار فروش خانگی عبور خواهد کرد که در این صورت نه تنها درآمد «مرد پولادین» (Man of Steel) را پشت سر میگذارد، بلکه به بادوامترین فیلم ابرقهرمانی/کامیکبوکی سینما از زمان «لاکپشتهای نینجا» (۱۳۵ میلیون دلار از ۲۵ میلیون افتتاحیه) در سال ۱۹۹۰ تبدیل میشود. در حال حاضر «آکوآمن» تا زمان اکرانِ «لگو مووی ۲» (The Lego Movie 2) و «چیزهایی که مردان میخواهند» (What Men Want) در هشتم فوریه، هیچ رقیبی جلوی خودش نمیبیند. این موضوع درباره دیگرِ اکرانهای کریسمس یعنی «مری پاپینز بازمیگردد»، «بامبلبی»، «به درون دنیای عنکبوتی» و غیره هم صدق میکند. اما اهمیتش برای «آکوآمن» بیشتر است.«آکوآمن» میتواند از این فرصت استفاده کند تا با پشت سر گذاشتن «مرد آهنی»، شانسش را برای عبور از «ددپول ۲» و «جوخهی انتحار» امتحان کند
«آکوآمن» میتواند از این فرصت استفاده کند تا با پشت سر گذاشتن «مرد آهنی» (۳۱۸ میلیون دلار)، شانسش را برای عبور از «ددپول ۲» (۳۲۴ میلیون دلار) و «جوخهی انتحار» (۳۲۵ میلیون دلار) امتحان کند. هر اتفاقی بیافتد، «آکوآمن» به محض عبور از «مرد آهنی»، پشت سر «ددپول» (۳۶۳ میلیون دلار)، «مرد عنکبوتی» (۴۰۳ میلیون دلار)، «واندر وومن» (۴۱۳ میلیون دلار) و «بلک پنتر» (۷۰۰ میلیون دلار)، پرفروشترین فیلم ابرقهرمانی اورجین استوری سینما لقب میگیرد. رسیدن به درآمد امثال «بتمن علیه سوپرمن» (۳۳۰ میلیون دلار)، «نگهبانان کهکشان» (۳۳۳ میلیون دلار) و «مرد عنکبوتی ۳» (۳۳۶ میلیون دلار) هم که دیگر خیلی غیرمحتمل به نظر میرسد، ولی باید صبر کنیم تا ببینیم «آکوامن» از حالا تا فوریه چه جور دوامی از خود نشان خواهد داد. در حال حاضر «آکوآمن» دوامی شبیه به «گنجینه ملی: کتاب اسرار» (۴/۱۹ برابر افتتاحیه ۷۲/۵ میلیونیاش در مقایسه با «گنجینه ملی» که ۴/۴ برابر افتتاحیه ۴۴/۷ میلیونیاش فروخت) دارد. «اکوآمن» این آخرهفته ۲۴ میلیون از سراسر دنیا به دست آورد که مجموع درآمدش را به یک میلیارد و ۶۳ میلیون دلار میرساند. اگر این فیلم با همین سرعت ادامه بدهد، میتوان درآمدِ نهایی یک میلیارد و ۱۲۰ میلیونیاش را هم تصور کرد. این در حالی است که فقط ۲۹۰ میلیون دلار از آمد جهانی این فیلم متعلق به بازار چین است. «آکوآمن» به زودی با پشت سر گذاشتنِ «شوالیه تاریکی برمیخیزد» (یک میلیارد و ۸۴ میلیون دلار)، به پرفروشترین فیلم تاریخ دیسی کامیکس تبدیل میشود. و سپس بعد از «مرد آهنی ۳» (یک میلیارد و ۲۱۵ میلیون دلار) و «بلک پنتر» (یک میلیارد و ۳۴۶ میلیون دلار) در جایگاه سوم پرفروشترین فیلمهای ابرقهرمانی مستقل دنیا قرار میگیرد.
در جایگاه دوم جدول «وارونه» (The Upside) قرار دارد که ۱۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دیگر در دومین آخرهفته جمعه تا یکشنبهاش و ۱۹ و نیم میلیون دلار در جریان آخرهفته جمعه تا دوشنبه فروخت. کوین هارت معمولا سابقهی درخشانی با فیلمهایی مثل «سواری با هم» (Ride Along)، «برنامهریزِ عروسی» (The Wedding Ringer) و «سواری با هم ۲» (Ride Along 2) داشته است، پس در نظر گرفتن فیلم دیگری از او در این آخرهفته، فکر هوشمندانهای بوده است. «وارونه» که ظاهرا با سینماروهای بزرگسال ارتباط برقرار کرده است، احتمالا در نهایت به ۴۸ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا خواهد کرد. به محض اینکه این فیلم از درآمد ۴۸/۷ میلیون دلاری «من احساس زیبایی میکنم» (I Feel Pretty) عبور کند، پشت سر «کریسمس مامانهای بد» (۷۲ میلیون دلار) و «مامانهای بد» (۱۱۳ میلیون دلار)، در جایگاه سوم پرفروشترین فیلمهای استودیوی اس.تی.ایکس اینترتینمنت قرار میگیرد. «وارونه» در بهترین حالت میتواند به ۸۵ میلیون دلار فروش نهایی دست پیدا کند و در بدترین حالت به فیلم پرفروشترین در مقایسه با تمام مدعیانِ اسکار غیرموزیکالِ پایان سال تبدیل میشود. در جایگاه پنجم «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» (Spider-Man: Into the Spider-Verse) را داریم که ۷ میلیون و ۲۵۵ هزار دلار در ششمین آخرهفته جمعه تا یکشنبه (و ۹ میلیون جمعه تا دوشنبه) کسب کرد و به فراتر از ۱۶۰ میلیون دلار فروش خانگی رسید. این فیلم ۹۰ میلیونی تا حالا ۳۲۲ میلیون دلار در دنیا فروخته است که درآمد ۳۱۱ میلیونی «لگو بتمن» را پشت سر گذاشته است و در خانه «هتل ترانسلوانیا» (۱۴۸ میلیون)، «جانوران شگفتانگیز: جنایات گریندلوالد» (۱۵۵ میلیون) و «افراد ایکس: آپوکالیپس» (۱۵۵ میلیون) را پشت سر گذاشته است. پس بله، «به درون دنیای عنکبوتی» حتما به یک موفقیت تبدیل شده است.«وارونه» که ظاهرا با سینماروهای بزرگسال ارتباط برقرار کرده است، احتمالا در نهایت به ۴۸ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا خواهد کرد
در ردهی ششم به «سگی در مسیر خانه» (A Dog’s Way Home) برمیخوریم که نهایت استفاده را از آخرهفتهی مارتین لوتر کینگ به عنوان تعطیلاتی خانوادهمحور کرد. این فیلم ۷ میلیون و ۱۱ هزار دلار در جریان آخرهفته جمعه تا یکشنبه (و ۱۰ میلیون و ۷۲۰ جمعه تا دوشنبه) به دست آورد و به مجموعِ ۱۱ روزهی ۲۴ میلیون و ۸۸۷ هزار دلار دست پیدا کرد. اگر این فیلم بتواند تا زمان اکرانِ «لگو مووی ۲» دوام بیاورد، میتواند به یک موفقیتِ جمع و جور تبدیل شود. جایگاه هفتم اما متعلق به «اتاق فرار» (Escape Room) است که ۵ میلیون و ۲۷۵ هزار دلار در سومین آخرهفتهاش فروخت و به ۴۲ میلیون دلار فروشِ ۱۸ روزه در خانه دست پیدا کرد. این فیلم که از آن به عنوان نسخه کودکپسندانهی «اره» یاد میکنند، قرار است درآمد سه فیلم آخر «اره» (۳۸ میلیون در سال ۲۰۱۷، ۴۵ میلیون در سال ۲۰۱۰ و ۲۶ میلیون در سال ۲۰۰۹) را پشت سر بگذارد. جایگاه هشتم متعلق به «مری پاپینز بازمیگردد» (Mary Poppins Returns) است که ۵ میلیون و ۲۴۴ هزار دلار دیگر در جریان جمعه تا یکشنبه و ۷ میلیون و ۷۷۰ هزار دلار در جریان جمعه تا دوشنبه فروخت به مجموع ۱۶۱ و نیم میلیون دلار فروش خانگی رسید. این موزیکالِ ۱۳۰ میلیون دلاری از مرز ۳۰۰ میلیون فروش جهانی عبور کرده و همین روزها «شیکاگو» (۳۰۶ میلیون دلار) را پشت سر خواهد گذاشت. «بامبلبی» (Bumblebee)، محصول پارامونت ۴ میلیون و ۶۶۰ هزار دلار دیگر در پنجمین آخرهفتهاش فروخت و به ۱۱۷ میلیون دلار فروش خانگی رسید. این فیلم ۱۳۲ میلیون دلاری بالاخره با کسب ۴۱۲ میلیون دلار در دنیا، ارمز ۴۰۰ میلیون دلار عبور کرد. «براساس جنسیت» ۳ میلیون و ۹۶۵ هزار دلار دیگر در دومین آخرهفتهی اکرانِ نیمهگستردهاش فروخت و به مجموع ۱۷ و نیم میلیون دلار رسید. «حامل» (The Mule) سه و نیم میلیون دلار دیگر فروخت و به مجموع ۹۷ و نیم میلیون دلار رسید. «کتاب سبز» (Green Book) در حالی از مرز ۴۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور کرد و خودش را به عنوان یکی از مدعیانِ اسکار بهترین فیلم ثابت کرد که «بوهمین رپسدی» هم با عبور از ۲۰۰ میلیون دلار فروش خانگی (۷۹۸ میلیون جهانی)، خودش را برای ۸۰۰ میلیونی شدن آماده میکند. «کپیها» (Replicas) جدیدترین فیلم کیانو ریوز هم همانطور که پیشبینی میشد با ۸۱ درصد افت فروش مواجه شد، در جایگاه نهم بدترین افت فروشهای هفته دوم تاریخ قرار گرفت و با کسب ۴۵۰ هزار دلار، به ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار درآمد ۱۰ روزه دست پیدا کرد.
اما بگذارید به «گلس» برگردیم و از این بگویم که یونیورسال در حالی پخش این فیلم در آمریکای شمالی را برعهده دارد که دیزنی مسئولِ پخش آن در کشورهای خارجی است و از این نظر، «گلس» اولین اکرانِ آنها در سال ۲۰۱۹ حساب میشود؛ سالی که آنها با یازده فیلمی که برای اکران برنامهریزی کردهاند، سال پُرباری خواهند داشت. بهطوری که اگر اتفاقِ غیرمنتظرهای نیافتد، آنها در حالی دوباره سهم اصلی بازار را به چنگ خواهند آورد که استودیوهای دیگر تلاشی برای رقابت با آنها نمیکنند. برادران وارنر که اکرانِ «واندر وومن ۱۹۸۴» را تا سال ۲۰۲۰ عقب انداخت و پارامونت و یونیورسال هم به ترتیب همین کار را با «تاپ گان ۲» و «جیمز باند ۲۵» انجام دادند. این به این معنی نیست که استودیوهای دیگر، بلاکباسترهای خودشان را نخواهند داشت؛ سونی «مردان سیاهپوش: بینالمللی» (Men in Black: International) را خواهد داشت و یونیورسال هم با «زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲» (The Secret Life of Pets 2) مشکلی نخواهد داشت؛ اما با این حال سال ۲۰۱۹، سالی به نظر میرسد که همه به غیر از دیزنی، به خودشان استراحت دادهاند. ولی هرچه دیزنی قصد خالی کردن زرادخانهاش روی سر گیشهها در سال ۲۰۱۹ را دارد، وضعیتِ آنها در سال ۲۰۲۰ و فراتر از آن قابل مقایسه با اکرانهای آنها در سال ۲۰۱۹ نیست. این احتمال وجود دارد که هیچ بازیسازی لایو اکشن دیگری نتواند به درآمدی به بزرگی «علاالدین» و «شیر شاه» دست پیدا کند، هیچ دنبالهای از پیکسار نتواند به بزرگی «داستان اسباببازی ۴» باشد و هیچ انیمیشن دیگری از دیزنی نتواند فروشِ «فروزن ۲» را تکرار کند. از آنجایی که فیلمهای «جنگ ستارگان» با سهگانهی جدید اسکایواکر و اسپینآفهایش به اوج خودشان رسیدهاند و از آنجایی که دیزنی به جز «بلک پنتر ۲»، هیچ فیلم دیگری در آینده دنیای سینمایی مارول ندارد که قادر به رسیدن به رکوردهای فیلمهای اونجرز باشد و از آنجایی که همگی میتوانیم مطمئن باشیم که «دامبو» و «کاپیتان مارول» موفق ظاهر میشوند، شاید کنجکاویبرانگیزترین اکران دیزنی در سال ۲۰۱۹، فیلمی است که انتظاری برای به آتش کشیدن گیشهها ازش نمیرود: فیلم فانتزی لایو اکشن «آرتمیس فاول» (Artemis Fowl)، براساس کتابهای کودکان پرطرفدار اِیون کولفر به کارگردانی کنت برانا که در نهم آگوست روی پرده میرود.
این فیلم در کنار «داستانهای ترسناکی که در تاریکی میگوییم» (Scary Stories We Tell In Dark) و در محاصرهی «میوتنتهای جدید» (The New Mutents)، «هابز و شاو» (Hobbs and Shaw) و «پرندگان خشمگین ۲» (Angry Birds 2) اکران خواهد شد. «آرتمیس فاول» شاید براساس رمانهای بسیار محبوبی باشد و از بازوی مارکتینگِ قدرتمند دیزنی بهره ببرد، ولی فیلمی است که در بین بلاکباسترهای آیپیمحور، حکم یک فیلمِ دستکمگرفته شده را دارد. این فیلم به این دلیل برای دیزنی مهم است که آنها تقریبا به جز مجموعههای لوکاسفیلم، مارول و بازسازیهای انیمیشنهای کلاسیکشان، هیچ موفقیتِ دیگری نداشتهاند. دیزنی به جز «ترون: میراث» (دنبالهای بر فیلم کالتی محصول ۱۹۸۲ که با اینکه ۴۰۰ میلیون دلار از ۱۷۰ میلیون بودجه کسب کرد، اما دنبالهای برایش ساخته نشد) و «به درون جنگل» (۲۱۳ میلیون از ۵۰ میلیون بودجه)، از زمان «گنجینه ملی» (National Treasure) تا حالا هیچ موفقیتِ تمامعیار دیگری که از صفر متعلق به خودشان باشد نداشتهاند و در عوض کارنامهشان سرشار از شکستهای درجهیک است که از «شاهزاده پارسی» (Prince of Persia) و «جان کارتر» (John Carter) شروع میشوند و تا «رنجر تنها» (The Lone Ranger) و «تومارولند» (Tomorrowland) و «چینخوردگی در زمان» (A Wrinkle in Time) ادامه دارند؛ شکستهایی که اگر آنها از موفقیتهای غولآسایی که با لوکاسفیلم و مارول و انیمیشنهایشان تجربه میکنند بهره نمیبردند، خیلی بیشتر به چشم میآمد. دیزنی در سال ۲۰۱۸ به مجموع ۷ میلیارد دلار دست پیدا کرد، اما در حالی ۵ میلیارد دلار از آن حاصل چهار فیلم ابرقهرمانیشان («بلک پنتر»، «اونجرز ۳»، «شگفتانگیزان ۲» و «انتمن و وسپ») است که عملکرد دیگر فیلمهایشان از خوب با «رالف اینترنت را خراب میکند» و «مری پاپینز بازمیگردد» شروع میشود، از ناامیدکننده با «کریستوفر رابین» میگذرد و به فاجعههایی با «سولو» و «فندقشکن و چهار قلمرو» ختم میشود.خیلی بهتر میشود اگر دیزنی بتواند به فهرستِ محصولاتش تنوع بیشتری بدهد و «آرتمیس فاول» این وظیفه سنگین را برعهده دارد
اگر دیزنی آنقدر بتواند از فیلمهای مارول، «جنگ ستارگان»، انیمیشنهای پیکسار و بازسازیهای لایو اکشنش پول در بیاورد که شکستهایی مثل «چینخوردگی در زمان» مثل پول خُرد به نظر برسد خیلی هم عالی. ولی اگر دیزنی میخواهد ثابت کند که میتواند مجموعه دیگری جدا از «جنگ ستارگان» و ابرقهرمانان ارائه کند، وضعیت فرق میکند. در این صورت «آرتمیس فاول» خودش را در موقعیتِ سرنوشتسازی پیدا میکند. اگر این فیلم با استقبالِ قابلتوجهای روبهرو نشود یا با کله سقوط کند، آن وقت احتمال اینکه دیزنی را دوباره در حال سرمایهگذاری روی فیلمهایی با بودجههای کوچک یا متوسط ببینیم خیلی کم است. سرویس استریمینگ آنها همین الانش میزبان چند فیلم کوچکتر در قالب «بانو و ولگرد» (Lady and the Tramp)، «قلعه جادویی» (Magic Castle) و «نول» (Noelle) خواهد بود؛ همه اینها فیلمهایی به نظر میرسند که توانایی ایستادگی در مقابلِ فیلمهای بیگ پروداکشن را ندارند. اگر «آرتمیس فاول» هم شکست بخورد، احتمال اینکه دیزنی متقاعد شود که از ساختنِ فیلمهای کوچکتر برای اکران در سینما دست بکشد و آنها را یکراست به شبکه استریمینگش بفرستد زیاد است. سرنوشتِ پروژههای «آرتمیس فاول»گونهی آیندهی دیزنی به عملکرد این فیلم بستگی دارد. ما میدانیم که «اونجرز ۴»، «فروزن ۲»، «کاپیتان مارول»، «داستان اسباببازی ۴» و «جنگ ستارگان ۹» به پولهای هنگفتِ غیرقابلتصوری دست پیدا میکنند. اما این فیلمها براساس آیپیهای محبوبی هستند که خودشان را سالهاست که در فضای سینما ثابت کردهاند. «شیر شاه»، «علاالدین» و «دامبو» هم بازسازی موفقیتهای گذشته هستند. اما «آرتمیس فاول» فیلمی است که ثابت میکند آیا دیزنی آیندهای فراتر از مجموعههای ثابتش دارد یا نه. اگر نه، آن وقت محصولات دیزنی به چرخهی تکرارشوندهی بیانتهایی از فیلمهای «اونجرز»، دنبالههای پیکسار، ریبوتهای «دزدان دریایی» و فیلمهای جدید لوکاسفیلم ختم میشوند. البته که هرکسی دوست دارد با داشتن این آیپیها و مجموعهها، جای دیزنی باشد. اما خیلی بهتر میشود اگر دیزنی بتواند به فهرستِ محصولاتش تنوع بیشتری بدهد و «آرتمیس فاول» این وظیفه سنگین را برعهده دارد.
ردیف | نام فیلم | درآمد آخرهفته | مجموع آمریکای شمالی |
---|---|---|---|
۱ | Glass | ۴۰/۵ میلیون دلار | ۴۰/۵ میلیون دلار |
۲ | The Upside | ۱۵/۶ میلیون دلار | ۴۳/۹ میلیون دلار |
۳ | Dragon Ball Super: Broly | ۱۰/۶ میلیون دلار | ۲۱ میلیون دلار |
۴ | Aquaman | ۱۰/۳ میلیون دلار | ۳۰۴/۳ میلیون دلار |
۵ | Spider-Man: Into The Spider-Verse | ۷/۲ میلیون دلار | ۱۵۸/۲میلیون دلار |
۶ | A Dog's Way Home | ۷/۱ میلیون دلار | ۲۱/۲ میلیون دلار |
۷ | Escape Room | ۵/۲ میلیون دلار | ۴۰/۷ میلیون دلار |
۸ | Mary Poppins Returns | ۵/۲ میلیون دلار | ۱۵۸/۷ میلیون دلار |
۹ | Bumblebee | ۴/۶ میلیون دلار | ۱۱۵/۹ میلیون دلار |
۱۰ | On the Basis of S*x | ۳/۹ میلیون دلار | ۱۶/۸ میلیون دلار |
0 دیدگاه