Scroll down

گزارش باکس آفیس: از صدرنشینی Shazam تا مبارزه «اونجرز ۴» و «گودزیلا ۲» سر لقب بزرگ‌ترین فیلم تابستان

گزارش باکس آفیس: از صدرنشینی Shazam تا مبارزه «اونجرز ۴» و «گودزیلا ۲» سر لقب بزرگ‌ترین فیلم تابستان

در گزارش باکس آفیس این هفته از افتتاحیه‌ی موفقیت‌آمیزِ Shazam و دیگر پُرفروش‌ترین فیلم‌های گیشه‌ی آمریکای شمالی صحبت می‌کنیم. همراه ما باشید.

گزارش باکس آفیس این هفته را با «شزم!» (Shazam)، جدیدترین فیلم دنیای ابرقهرمانی برادران وارنر آغاز می‌کنیم که با افتتاحیه‌ی معرکه‌ی ۵۶ میلیون و ۷۷۵ هزار دلاری‌اش که شامل ۵۳/۴ میلیون دلار افتتاحیه‌ی سه روزه به‌ اضافه‌ی ۳/۳ میلیون دلار درآمدِ پیش‌نمایش‌هایش می‌شود، استارتِ قدرتمندی را تجربه کرد. بله، البته که این رقم، پایین‌ترین افتتاحیه‌ای است که فیلم‌های دی‌سی و مارول از زمانِ ریبوتِ «فنتستیک فور» (۲۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار در سال ۲۰۱۵) تاکنون تجربه کرده‌اند، اما نه‌تنها «شزم!» با فقط ۹۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، بلکه براساس یکی از کاراکترهای ناشناخته‌ی دی‌سی است. برادران وارنر امیدوار است که این فیلمِ تحسین‌شده و پُرطرفدار (میانگین امتیاز ۷/۲ منتقدان از ۱۰ روی راتن‌تومیتوز و میانگین امتیاز A از تماشاگران)، دوام خوبی را در سه هفته‌ی آینده تا زمان از راه رسیدنِ «اونجرز: بازی پایانی» در روز بیست و پنجم آوریل تجربه کند. احتمالا «شزم!» تا آن روز که مصادف با بیست و یکمین روزِ افتتاحیه‌اش خواهد بود، سرنوشتش را به‌عنوان برنده یا بازنده مشخص خواهد کرد. تحلیلگران فکر می‌کنند بهترین چیزهایی که برای پیش‌بینی عملکردِ «شزم!» در طولانی‌مدت داریم، فیلم‌های «فنتستیک فور» به کارگردانی تیم استوری هستند.مقالات مرتبط آیا مجموعه «جانوران شگفت‌انگیز» می‌تواند از «جنایات گریندل‌والد» جان سالم به در ببرد؟گزارش باکس آفیس هفته گذشته: از افتتاحیه ناامیدکننده Dumbo تا حتمی شدنِ افتتاحیه بهتر Endgame نسبت به Infinity War «ترمیناتور ۶» و «آواتار ۲» باید چه درس‌هایی از Alita: Battle Angel بگیرند؟آیا Avengers: Endgame موفق به شکست اپیزود نهم «جنگ ستارگان» می‌شود؟فیلم Dune برای موفقیت باید از کدامیک از اشتباهات Blade Runner 2049 دوری کند؟آیا Avengers: Endgame بیشتر از Infinity War می‌فروشد یا کمتر؟موفق‌ترین فیلم های سال 2018 در باکس آفیس16 شکست بزرگ در باکس آفیس سال 2018

فیلم اول «فنتستیک فور» کارش را در سال ۲۰۰۵ با ۵۵ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد و بعد به ۱۵۵ میلیون دلار درآمد خانگی دست پیدا کرد؛ درست مثل «رمپیچ» (Rampage) که در آوریلِ سال گذشته، به ۱۰۱ میلیون دلار فروشِ خانگی از ۳۵/۷ میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا کرد. «فنتستیک فور: ظهور موج‌سوارِ نقره‌ای» هم در ژوئنِ سال ۲۰۰۷ به ۱۳۲ میلیون دلار فروش نهایی از ۵۸ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت. اگر «شزم!» عملکردی شبیه به این دو فیلم داشته باشد، درآمدِ نهایی ۱۳۰ تا ۱۶۱ میلیون دلاری‌اش پیش‌بینی می‌شود. خبر بد این است که «شزم!» با افتتاحیه‌ی ۳۰ میلیون دلاری‌اش در چین بعد از درآمد ۱۶/۴ میلیون دلاری‌اش در روز جمعه، با سرعت در حال سقوط در این کشور است. این موضوع نشان می‌دهد که ظاهرا چینی‌ها برخلاف «آکوآمن»، با محصولِ جدید دی‌سی ارتباط برقرار نکرده‌اند. بنابراین اگر «شزم!» مثل «بتمن علیه سوپرمن» (۹۵ میلیون دلار فروش نهایی از ۵۵ میلیون دلار افتتاحیه)، با افت فروش شدیدی در چین مواجه شود، فروشی دور و اطرافِ ۵۱ میلیون دلار برای آن در بازار چین پیش‌بینی می‌شود. اما خبر خوب این است، از آنجایی که در حال صحبت کردن درباره‌ی افتتاحیه‌ی جهانی ۱۵۸/۶ میلیون دلاری یک فیلم ۹۰ میلیون دلاری هستیم، برادران وارنر برای به موفقیت رساندن این فیلم به کمک چین نیاز ندارد. معلوم نیست آیا افت فروش شدید فیلم در چین باعث می‌شود تا درآمد نهایی فیلم به چیزی بین ۳۵۰ میلیون دلار تا ۴۰۰ میلیون دلار تبدیل شود («رمپیچ» آوریل سال گذشته به ۴۲۸ میلیون دلار فروش جهانی با ۱۵۵ میلیون دلار از چین دست یافت)، اما بودجه‌ی «شزم!» آن‌قدر پایین‌ است که می‌تواند خونسردی خودش را در این شرایط حفظ کند.

دومین تازه‌اکران این هفته «غبرستان حیوانات خانگی» (The Pet Semetery)، محصول پارامونت است که ۲۵ میلیون دلار به‌عنوان افتتاحیه‌ی سه روزه‌اش کسب کرد. این فیلم که با نقدهای نه چندان قابل‌توجه‌ای مواجه شده (میانگین امتیاز ۶/۱ منتقدان از ۱۰ روی راتن تومیتوز و میانگین امتیاز C مثبت از تماشاگران)، با وجود بودجه‌ی ۲۱ میلیون دلاری‌اش، حتی اگر دوام طولانی‌مدتی هم نداشته باشد، باز شروعِ قابل‌قبولی را تجربه کرده است. این فیلم دومین باری است که «غبرستان حیوانات خانگی»، یکی ار پُرطرفدارترین رُمان‌های استیون کینگ مورد اقتباس قرار می‌گیرد؛ نسخه‌ی اول، محصول سال ۱۹۸۹ است که به درآمد عالی ۵۷ میلیون دلار در آن زمان رسید که با احتساب نرخ تورم به‌معنی ۱۳۱ میلیون دلار فروش کلی است. اگر «غبرستان حیوانات خانگی»، عملکردی شبیه به بازسازی «مردگان شریر» (Evil Dead) که در چنین آخرهفته‌ای در سال ۲۰۱۳، به ۵۴ میلیون دلار فروش خانگی از ۲۵/۷ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت داشته باشد، حدود ۵۲ و نیم میلیون دلار یا ۲/۵ برابرِ بودجه‌اش خواهد فروخت. این فیلم ۱۷ میلیون دلار هم از کشورهای خارجی کسب کرد تا به افتتاحیه‌ی جهانی ۴۲ میلیون دلار برسد. هرچه هست، این فیلمِ ۲۱ میلیون دلاری با عبور از مرز ۱۰۰ میلیون دلار درآمد جهانی شاید به موفقیتِ غول‌آسای غیرمنتظره‌‌ای تبدیل نشود، اما می‌تواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. تحلیلگران کنجکاو هستند تا ببینند «غبرستان حیوانات خانگی» هفته‌ی بعد چگونه در مقابل «ما» (Us) و ریبوت «هل‌بوی» (Hellboy) و فیلم ترسناک «نفرین لا لورونا» (The Curse of La Llorona)، اسپین‌آف مجموعه‌ی «احضار» (The Conjuring) در نوزدهم آوریل ایستادگی می‌کند. بله، این روزها با وجود «برایت‌برن» (Brughtburn) که در جریان آخرهفته‌ی روز یادبود روی پرده می‌رود و بازسازی «بچه بازی» (Child’s Play) که بیست و یکم ژوئن اکران می‌شود، فیلم‌های ترسناکِ زیادی در بازار یافت می‌شود.

thank you for your service

سومین تازه‌اکران آخرهفته درام تاریخی «بهترین خصوصیات دشمنان» (The Best of Enemies)، محصول اس‌تی‌ایکس اینترتینمنت است که اکرانش را با کسب ۴ و نیم میلیون دلار شروع کرد. این فیلم که در سال ۱۹۷۱ در ایالتِ کارولینای شمالی جریان دارد، حول و حوش تاراجی پی. هنسون در نقش یک فعال حقوق مدنی و سم راکول در نقش رهبرِ گروه «کلو کلاکس کلن» می‌چرخد که مجبور می‌شوند برای حل‌و‌فصل کردنِ درگیری‌ای که سر جداسازی نژادی مدرسه پیش آمده، با یکدیگر همکاری کنند. این افتتاحیه می‌تواند شروع قابل‌قبولی برای فیلمی باشد که فقط ۱۰ میلیون دلار خرج ساختش شده است. این فیلم میانگین امتیاز A مثبت را از تماشاگراش دریافت کرده که نشان می‌دهد تماشاگرانش خیلی از فیلم راضی بوده‌اند. حالا امید می‌رود که فیلم از اینجا به بعد عملکردی شبیه به کمدی/درام «وارونه» (The Upside) با ۱۰۷ میلیون دلار درآمد یا «کتاب سبز» (Green Book) با ۸۴ میلیون دلار درآمد داشته باشد. اگر این فیلم مورد توجه‌ی سینماروهای بزرگسالی که علاقه‌ای به فیلم‌های ترسناک یا بلاک‌باسترهای ابرقهرمانی ندارند قرار بگیرد، می‌تواند دوام طولانی‌مدتی را تجربه کند. در زمینه‌ی اکران‌های محدود هم «زندگی بالا» (High Life)، اولین فیلم انگلیسی‌زبان خانم کلر دنیس را داریم که توسط استودیوی A24 در چهار سینما روی پرده رفت. این ملودرام علمی-تخیلی تحسین‌شده که رابرت پتینسون را به‌عنوان ستاره‌ی اصلی‌اش دارد، ۱۰۰ هزار و ۲۸ دلار کسب کرد که به‌معنی میانگین سینما به سینمای قابل‌قبولِ ۲۵ هزار دلار است. مستند «گریس شگفت‌انگیز» (The Amazing Grace)، به کارگردانی آرثا فرانکلین هم توسط استودیوی «نئون» در هشت سینما اکران شد. این مستندِ موزیکال که با نقدهای مثبتی مواجه شده، به ۹۶ هزار دلار دست پیدا کرد که به‌معنی میانگین سینما به سینمای خوبِ ۱۲ هزار دلار است. اگرچه «گریس شگفت‌انگیز» عملکردی در حد و اندازه‌ی «آپولو ۱۱» (Apollo 11) نداشته، اما می‌تواند تعداد سینماهایش را در طول ماه آینده افزایش بدهد و مورد استقبالِ بزرگسالانی که دنبالِ فیلم‌های ابرقهرمانی یا ترسناک نیستند قرار بگیرد.

thank you for your service

در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی جدول، با «دامبو» (Dumbo)، محصول والت دیزنی شروع می‌کنیم که بعد از تجربه‌ی افت فروش شدیدِ ۶۰ درصدی‌اش، ۱۸ میلیون و ۲۲۴ هزار دلار دیگر در جریان دومین آخرهفته‌اش کسب کرد و به مجموعِ ۱۰ روزه‌ی ۷۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار رسید. این فیلم تا حالا کم و بیش عملکردی شبیه به «آلیس درون آینه» (Alice Through the Looking Glass) داشته است. پس می‌توانیم فروش نهایی ۱۱۵ میلیون دلاری فیل پرنده را پیش‌بینی کنیم. این اتفاق اگرچه نتیجه‌ی ناامیدکننده‌ای است، اما بیشتر به خاطر بودجه‌ی هنگفتِ ۱۷۰ میلیون دلاری‌اش است. ساخته‌ی تیم برتون ۳۹ و نیم میلیون دلار دیگر هم از کشورهای خارجی به دست آورد و به ۲۱۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروش جهانی رسید. از آنجایی که «دامبو» کارش را با ۳۲۰ تا ۳۳۰ میلیون دلار در دنیا به اتمام خواهد رساند، فروشِ خارجی‌اش توانایی نجات دادنش را نخواهد داشت. در جایگاه چهارم جدول به «ما» (Us) برمی‌خوریم که بعد از ضربه خوردن از «غبرستان حیوانات خانگی» و تجربه‌ی ۵۸ درصد افت فروش، ۱۳ میلیون و ۸۱۳ هزار دلار در سومین آخرهفته‌اش کسب کرد و به مجموعِ ۱۷ روزه‌ی ۱۵۲ میلیون و ۳۹۵ هزار دلار در گیشه‌ی خانگی و ۲۱۶ میلیون دلار در گیشه‌ی جهانی دست پیدا کرد. جدیدترین فیلم جوردن پیل تا حالا امثال «گسست» (۱۳۷ میلیون دلار)، «احضار» (۱۳۸ میلیون دلار) و «پروژه‌ی جادوگر بلر» (۱۴۱ میلیون دلار) را پشت سر گذاشته است و به‌زودی از «هالووین ۲۰۱۸» (۱۵۹ میلیون دلار) و «هانیبال» (۱۶۵ میلیون دلار) هم عبور خواهد کرد. در حال حاضر درآمد نهایی ۱۸۵ میلیون دلاری این فیلم پیش‌بینی می‌شود. اگر یونیورسال بتواند کمی برای جلوتر انداختن آن از «یک مکان ساکت» (۱۸۹ میلیون دلار) پول خرج کند، آن وقت «ما» به پُرفروش‌ترین فیلمِ لایو اکشنِ اورجینالِ سینما از زمان «جاذبه» (۲۷۴ میلیون دلار) در سال ۲۰۱۳ تبدیل می‌شود.

در رده‌ی پنجم جدول «کاپیتان مارول» (Captain Marvel) را داریم که با ایستادگی در مقابل «شزم!»، ۱۲ میلیون و ۶۸۲ هزار دلار دیگر در پنجمین آخرهفته‌اش کسب کرد. این فیلم که با ۱۵۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تا حالا «شوالیه‌ی تاریکی» (یک میلیارد و ۴ میلیون دلار) را در گیشه‌ی جهانی، «بلک پنتر» (۶۴۵ میلیون دلار) را در گیشه‌ی خارجی و «ددپول» (۳۶۳ میلیون دلار) را در گیشه‌ی خانگی پشت سر گذاشته است. «کاپیتان مارول» پایین‌تر از «مرد عنکبوتی» (۴۰۲ میلیون دلار)، «واندر وومن» (۴۱۲ و نیم میلیون دلار) و «بلک پنتر» (۷۰۰ میلیون دلار)، در جایگاه چهارم پُرفروش‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی اورجین استوری غیردنباله‌ای سینما قرار می‌گیرد.«کاپیتان مارول» تا حالا ۳۷۴ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار در گیشه‌ی خانگی فروخته که آن را جلوتر از «مرد عنکبوتی ۲» (۳۷۳ میلیون دلار) قرار می‌دهد و با کسب یک میلیارد و ۳۴ میلیون دلار در دنیا، «پارک ژوراسیک» و «جنگ ستارگان: تهدید شبح» را پشت سر گذاشته است. «کاپیتان مارول» در گیشه‌ی خانگی از «مرد عنکبوتی» عبور خواهد کرد، اما قبل از فتح کردنِ «مرد آهنی ۳» (۴۰۹ میلیون دلار)، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (۴۰۸ میلیون دلار) و «واندر وومن» (۴۱۲ و نیم میلیون دلار) به پایانِ دوره‌ی اکرانش خواهد رسید. اما نکته‌ی جالب‌توجه‌ی عملکردِ «کاپیتان مارول» این است که این فیلم در حالی ۴۰۰ میلیون دلار خانه و ۶۸۵ میلیون دلار در گیشه‌ی خارجی فروخته که عملکردِ یکسانی در آمریکای شمالی و خارج داشته است و تعادلِ بین این دو را حفظ کرده است و عملکردِ قوی‌اش در یک بازار، عملکردِ ضعیفش در بازاری دیگر را جبران نکرده است. «کاپیتان مارول» در حال حاضر ۳۶ درصد از درآمد جهانی‌اش را در آمریکای شمالی و ۶۴ درصدش را از گیشه‌ی خارجی به دست آورده که تقسیمِ کاملا نُرمالی برای یک بلاک‌باستر در سال ۲۰۱۹ است. اینکه «کاپیتان مارول» در این زمینه «نُرمال» است، آن را به نمونه‌ی منحصربه‌فردی تبدیل می‌کند.

 Captain Marvel

اگر یادتان باشد «واندر وومن» در تابستان ۲۰۱۷ به رقم فک‌اندازِ ۴۱۲ و نیم میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد که فراتر از انتظاراتِ تحلیلگران و فراتر از چیزی بود که فیلم‌های دنیای سینمایی دی‌سی تا آن زمان کسب کرده بودند (بین ۲۹۱ تا ۳۳۰ میلیون دلار). این فیلم ۴۰۹ میلیون دلار دیگر در گیشه‌ی خارجی فروخت که اگرچه برای فیلمی از دنیای سینمایی دی‌سی نرمال بود، اما در حالی درصدِ تقسیم فروشش بین آمریکای شمالی و خارج ۵۰/۵۰ بود که استانداردش ۳۵ به ۶۵ درصد است. یک سال بعد «بلک پنتر» با درآمد جهانی یک میلیارد و ۳۴۶ میلیون دلاری‌اش، به پُرفروش‌ترین فیلم اورجین استوری تاریخ تبدیل شد. با اینکه این فیلم ۶۴۵ میلیون دلار در خارج فروخت (که شامل درآمد خوب ۱۰۶ میلیون دلاری‌اش در چین می‌شود)، اما خیلی خیلی بهتر از خوش‌بینانه‌ترین پیش‌بینی‌ها در آمریکای شمالی مورد استقبال قرار گرفت و ۷۰۰ میلیون دلار از خانه به دست آورد تا درصدِ تقسیم فروشش بین آمریکای شمالی و خارج به ۵۲ به ۴۸ درصد برسد. چنین چیزی درباره‌ی «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» هم که ۴۵ و نیم درصد از درآمد جهانی ۲ میلیارد و ۵۸ میلیونی‌اش را از آمریکای شمالی به دست آورد و همچنین «شوالیه‌ی تاریکی» هم صدق می‌کند. این ماجرا باعث شده بود تا عده‌ای دلیل بیاورند که غیرآمریکایی‌ها آن‌قدر نژادپرست و جنسیت‌گرا هستند که از «بلک پنتر» و «واندر وومن» استقبال نکرده‌اند و خود آمریکایی‌ها باید آن‌ها را به موفقیت‌های غول‌آسایشان می‌رساندند. ولی حقیقت این است که غیرآمریکایی‌ها برای انتخاب یک فیلم برای تماشا به این‌جور فاکتورها توجه نمی‌کنند. مسئله به‌سادگی مربوط‌به این می‌شود آیا فلان فیلم آن‌قدر برایشان جدید و کنجکاو‌ی‌برانگیز است که به تماشایش بروند یا نه. بالاخره «آسیایی‌های خیلی مایه‌دار» در حالی در آمریکای شمالی به خاطر جامعه‌ی آماری منحصربه‌فردش به یک رویداد سینمایی تبدیل شد که همین فیلم در چین نادیده گرفت شد؛ چیزی که در چین زیاد است، فیلم‌هایی با گروه بازیگرانِ کاملا آسیایی است. از طرف دیگر آمریکایی‌ها در حالی باید به خاطر رساندنِ «بلک پنتر» و «واندر وومن» به قله‌های رکوردشکنی افتخار کنند که فیلم‌های متعددی هستند که وقتی آمریکایی‌ها تنهایشان گذاشته بودند، غیرآمریکایی‌ها به نجاتشان شتافتند. از «توم ریدر» و «حاشیه‌ی اقیانوس آرام: طغیان» گرفته تا «رزیدنت ایول: آخرین فصل» و «شبح درون پوسته». «کوکو» و «انت‌من و وسپ» هم در حالی در مقایسه با دیگر فیلم‌های استودیوهایشان، عملکرد ضعیف‌تری در گیشه‌ی خانگی داشتند که به درآمدهای بزرگی در کشورهای خارجی دست یافتند. «کوکو» در حالی ۸۰۰ میلیون دلار در دنیا فروخت که فقط ۲۰۰ میلیون دلارش متعلق به آمریکای شمالی بود. این ماجرا درصد تقسیم فروشِ «کاپیتان آمریکا» در خانه و خارج را به اتفاقِ تازه‌ای تبدیل می‌کند. این فیلم بیش از یک میلیارد دلار در دنیا فروخته، اما این کار را بدون متمایل شدنِ بیشتر به سوی یک بازار در مقایسه با دیگری انجام داده است. «کاپیتان مارول» نه مثل «واندر وومن» و «بلک پنتر» با استقبال فوق‌العاده دیوانه‌واری در آمریکای شمالی مواجه شد و نه مثل «رزیدنت ایول: آخرین فصل» به‌طور کامل توسط آمریکای شمالی نادیده گرفته شد. درواقع کسالت‌بارترین نکته‌ درباره‌ی عملکرد این فیلم، مهم‌ترین نکته‌اش است.

thank you for your service

حالا که از حرف از مارول است، بگذارید بگویم که هفته‌ی گذشته پیش‌بینی‌های رسمی افتتاحیه‌ی «اونجرز: بازی پایانی» (Avengers: Endgame) هم منتشر شدند که خبر از افتتاحیه‌ای بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیون دلاری این فیلم در جریان آخرهفته‌ی جمعه تا یکشنبه‌اش می‌دهند. اگر تصور کنیم که این فیلم با واکنش‌های مثبت منتقدان مواجه شود و قالبا سرگرم‌کننده باشد، این احتمال وجود دارد که حتی با افتتاحیه‌ای بهتر از افتتاحیه‌ی ۲۵۸ میلیون دلاری «اونجرز: جنگ اینفینیتی» مواجه شود. همان‌طور که در گزارش باکس آفیس هفته گذشته هم صحبت کردیم، عموم تحلیلگران اعتقاد دارند که «بازی پایانی» با افتتاحیه‌ای ۲۶۵ میلیون دلاری در خانه و افتتاحیه‌ای حدود ۲۰۰ میلیون دلاری در بازار چین، می‌تواند به افتتاحیه‌ی جهانی حدود ۸۵۰ میلیون دلار دست پیدا کند؛ رقمی که بیشتر از افتتاحیه‌ی جهانی ۶۳۹ میلیون دلاری «جنگ اینفینیتی» خواهد بود (بیشتر به خاطر اینکه آن فیلم دو هفته بعد از خانه در چین روی پرده رفت). در اینکه «بازی پایانی» در جریان اکرانش طوری می‌فروشد که دیگر استودیوها در خوابشان هم نمی‌بینند شکی نیست، اما سوالی که به‌تازگی مطرح شده است این است که امکان دارد «بازی پایانی» توانایی جمع کردن تک‌تک اسکناس‌هایی که می‌تواند داشته باشد را نداشته باشد؛ آن هم به خاطر رقبای سرسختی که آن را همراهی خواهند کرد؟ قسمت اول «اونجرز» در سه هفته‌ی اول اکرانش، با دو فیلم بسیار ضعیفِ «سایه‌های تاریک» (Dark Shadows) و «کشتی جنگی» (The Battleship) و بعد فیلم نسبتا موفقِ «مردان سیاه‌پوش ۳» (Men in Black 3) مواجه شد. اما در عوض، «اونجرز: دوران اولتران» در سومین آخرهفته‌اش با «پیچ پرفکت ۲» (۷۰ میلیون دلار افتتاحیه) و «مد مکس: جاده‌ی خشم» (۴۶ میلیون دلار افتتاحیه) برخورد کرد و بخشی از جنبشِ حرکتی‌اش را از دست داد. اگرچه عده‌ای باور داشتند که افتتاحیه‌ی نه چندان بزرگ‌ یا دوامِ نه چندان قوی «دوران اولتران» به خاطر اشباع شدنِ مردم با فیلم‌های ابرقهرمانی یا بی‌تفاوتی آن‌ها نسبت به این فیلم است (که هر دو در سال‌های بعد با موفقیت فیلم‌های ابرقهرمانی خوشبختانه یا متاسفانه رد شدند)، اما این احتمال است که «دوران اولتران» فقط به این دلیل عملکردِ بهتری در مقایسه با قسمت اول «اونجرز» نداشت، چون در دو هفته‌ی آغازینِ اکرانش، تنها بلا‌ک‌باسترِ بزرگِ بازار نبود. «مرد آهنی ۳» (۴۰۹ میلیون دلار فروش خانگی از ۱۷۴ میلیون دلار افتتاحیه) هم دو سال قبل از «دوران اولتران»، خودش را در مقابل مشت‌های سنگینِ «گستبی بزرگ»، «استار ترک: به درون تاریکی»، «سریع و خشن ۶» و «خماری ۳» پیدا کرد. باز دوباره شاید عدم فروشِ بهتر این فیلم نه به خاطر توئیستِ جنجال‌برانگیزش درباره‌ی آنتاگونیستش، بلکه به خاطر این بود که فیلم بلافاصله بعد از اکرانش، با رقبای قابل‌توجه‌ای مواجه شد.

Avengers: Endgame

با این وجود، هیچ توضیحی برای سقوط فروش «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» بعد از افتتاحیه‌ی بزرگش (۴۰۸ میلیون دلار از ۱۷۹ میلیون دلار افتتاحیه) در اوایل ماه می ۲۰۱۶ وجود ندارد. «جنگ داخلی» در حالی تنها بلاک‌باستر بزرگِ بازار بود که تازه از سی‌ام ماه می با «افراد ایکس: آپوکالیپس» و «آلیس درون آینه» مواجه شد. تازه از اواسط ماه می تا اواسط ماه ژوئیه تابستانِ آن سال، منهای انیمیشن‌ها، شاهد جشنواره‌ای از شکست‌‌های مفتضحانه‌ی امثال «روز استقلال: بازخیز»، «وارکرفت»، «شکارچیان ارواح» و غیره بودیم. دلیلش هرچه هست، «جنگ داخلی» در حال حاضر با کسب ۲/۲۸ برابر افتتاحیه‌اش، کم‌دوام‌ترینِ فیلم دنیای سینمایی مارول حساب می‌شود. اما «اونجرز: جنگ اینفینیتی» با هدف انداختنِ یک هفته فاصله‌ی بیشتر بین خودش و «ددپول ۲» (۱۲۸ میلیون دلار افتتاحیه) و «سولو» (۱۰۳ میلیون دلار افتتاحیه)، یک هفته زودتر در آمریکای شمالی روی پرده رفت. بااین‌حال، «جنگ اینفینیتی» با وجود تمام سروصدای رسانه‌ای و نقدهای قابل‌قبولش، به کم‌دوام‌ترین فیلمی با افتتاحیه‌ی ۲۰۰ میلیون دلاری تبدیل شد و با کسب ۲/۶ برابر افتتاحیه‌ی ۲۵۸ میلیون دلاری‌اش، به ۶۷۸ میلیون دلار فروش نهایی دست پیدا کرد. «جنگ اینفینیتی» تا روز بیست یکم اکرانش با رقبای سرسختی روبه‌رو نشد. اما نکته‌ی کلیدی ماجرا درباره‌ی اکرانِ «اونجرز: بازی پایانی» این است که این فیلم قرار است در سومین آخرهفته‌اش، با «کاراگاه پیکاچو» برخورد کند. اگر تصور کنیم که این فیلم پوکمونی همان‌‌قدر که انتظار داریم با استقبالِ گسترده‌ای مواجه می‌شود، «بازی پایانی» در موقعیتی قرار می‌گیرد که هیچکدام از فیلم‌های «اونجرز» تا حالا به این سرعت بعد از افتتاحیه‌شان در آن قرار نگرفته‌اند. «دوران اولتران» تا چه اندازه با حمله‌ی دوگانه‌ی «جاده‌ی خشم» و «پیچ پرفکت ۲» ضربه خورد؟ «ددپول ۲» در جریان چهارمین آخرهفته‌اش با ۱۲۸ میلیون دلار افتتاح شد، اما نه‌تنها «کاراگاه پیکاچو» یک هفته زودتر نسبت به «ددپول ۲» اکران می‌شود، بلکه این احتمال وجود دارد که این فیلم برخلاف «جاده‌ی خشم» و «پیچ پرفکت ۲»، به فیلم کودک‌پسندانه‌ی برتر مخاطبان در مقایسه با حماسه‌ی سه ساعته‌ی «بازی پایانی» تبدیل شود. اگر ما به این نتیجه برسیم دو فیلم بزرگی که با مجموع افتتاحیه‌ی ۱۱۶ میلیون دلار در سومین آخرهفته‌ی «دوران اولتران» اکران شدند (یک اکشن بزرگسالانه که مردان بزرگ را هدف قرار داده بود و یک کمدی موزیکال که دختران جوان و زنان بزرگ را هدف قرار داده بود)، به فروشِ «دوران اولتران» ضربه زدند، آن وقت باید چه نتیجه‌ای درباره‌ی «کاراگاه پیکاچو» بگیریم؟

thank you for your service

محصولِ برادران وارنر و لجندری یکی از موردانتظارترین فیلم‌های سال از یکی از بزرگ‌ترین آی‌پی‌های تاریخ سرگرمی و یک فیلم تماما کودکانه‌پسند است؛ دقیقا تمام فاکتورهای مشابه‌ای که «بازی پایانی» را به فیلم بزرگی تبدیل می‌کنند. به این ترتیب، «کاراگاه پیکاچو» حکمِ رقیبی را برای «بازی پایانی» خواهد داشت که هیچکدام از فیلم‌های درجه‌یک مارول تا حالا با نمونه‌ی آن روبه‌رو نشده‌اند. اتفاقی که با اکران «کاراگاه پیکاچو» بعد از «بازی پایانی» می‌افتد یک چیزی در مایه‌های اکرانِ «حمله‌ی کلون‌ها» درست بعد از «مرد عنکبوتی» یا «آخرین جدای» درست قبل از «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» خواهد بود. اگرچه انتظار نمی‌رود که «کاراگاه پیکاچو» عملکردی «اونجرز»گونه در گیشه داشته باشد، اما عملکرد این فیلم می‌تواند آن‌قدر خوب باشد که سناریوی شاخ به شاخ شدن «آخرین جدای» با رقیب سرسختِ غیرمنتظره‌‌اش در قالب «جومانجی ۲» را تکرار کند. تازه، «کاراگاه پیکاچو» تنها رقیب اصلی چهارمین فیلم «اونجرز» نخواهد بود. بعد از دهم می، در پنج هفته‌ی بعد، یک بلاک‌باستر بزرگ پس از یک بلاک‌باستر بزرگ دیگر خواهیم داشت. هر چیزی که با «کاراگاه پیکاچو» در دهم می آغاز شود، در هفدهم می با «جان ویک ۳»، در بیست و چهارم می با «علاالدین»، در سی و یکم می با «گودزیلا: پادشاه هیولاها»، در هفتم ژوئن با «دارک فینیکس» و در چهاردهم ژوئن با «مردان سیاه‌پوش بین‌المللی» ادامه پیدا می‌کند. باز هم باید روی این نکته تاکید شود که «بازی پایانی» بدون‌شک باکس آفیس وحشتناک خوبی را تجربه خواهد کرد، اما سؤال این است که آیا تمام بلاک‌باسترهای بعد از آن می‌توانند به عملکرد طولانی‌مدتِ فیلم ضربه بزنند یا نه؟ اگر این اتفاق بیافتد و «بازی پایانی» به اندازه‌ی «جنگ اینفینیتی» یا حتی «جنگ داخلی» بادوام نباشد، آن وقت باید مقیاسِ بزرگِ رقبایش را دلیلِ این اتفاق بدانیم. قابل‌ذکر است که «بازی پایانی» با افتتاحیه‌ای ۲۶۵ میلیون دلاری‌اش، اگر عملکردی شبیه به «مرد آهنی ۳» (۲/۲۵ برابر افتتاحیه) یا «دوران اولتران» (۲/۴ برابر افتتاحیه) داشته باشد، به فروشِ خانگی نهایی ۵۹۷ تا ۶۳۶ میلیون دلاری‌ دست پیدا می‌کند. بدترین سناریوی ممکن این است که فیلم با کسب ۸۴۰ میلیون دلار افتتاحیه‌ی جهانی، به یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار فروش جهانی برسد. هیچکدام از این حرف‌ها به این معنی نیست که سرنوشتِ فاجعه‌باری انتظار «بازی پایانی» را می‌کشد. اما جالب است تا ببینیم «بازی پایانی» چگونه از پس رقبایی که در بین فیلم‌های قبلی «اونجرز» سابقه نداشته است بر می‌آید.

Godzilla: King of the Monsters

نکته‌ی جالب‌ ماجرا این است که قبلا به این نتیجه رسیدیم که به احتمال زیاد «بازی پایانی» گیشه‌ی بزرگ‌تری را نسبت به «جنگ ستارگان ۹» تجربه خواهد کرد؛ برای اینکه «بازی پایانی» و «جنگ ستارگان ۹» در نقطه‌ی یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار به یکدیگر برسند، «بازی پایانی» باید با ۱۶ درصد افت فروش نسبت به «جنگ اینفینیتی» (۲ میلیارد و ۴۸ میلیون دلار) روبه‌رو شود و «اپیزود نهم» هم باید با ۲۷ درصد رشد فروش نسبت به «آخرین جدای» (یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار) مواجه شود که تقریبا غیرممکن است. با این حال حداقل «جنگ ستارگان ۹» یک نکته‌ی برتری نسبت به «بازی پایانی دارد. «اپیزود نهم» در حالی در بیستم دسامبر ۲۰۱۹ اکران می‌شود که فقط باید با «جومانجی ۳» و «گربه‌ها» دست به یقه شود. چرا که تاریخِ اکثر رقبای احتمالی‌اش تغییر کرده است. «واندر وومن ۱۹۸۴»، «جیمز باند ۲۵» و «مرگ روی نیل» همه در حالی به سال ۲۰۲۰ منتقل شدند که «فروزن ۲» یک هفته زودتر از چیزی که گفته بودند در بیست و یکم نوامبر اکران می‌شود. «اپیزود نهم» قبل از اکران شدن فقط یک رقیب برای آماده شدن برای آن و فقط یک رقیب احتمالی یک هفته بعد از اکرانش خواهد داشت. درحالی‌که «بازی پایانی» بعد از ۱۴ هفته‌ای که تنها خواهد بود، در دهم می با یک فیلم کودک‌پسندانه‌ی احتمالا بزرگ مواجه می‌شود و بعد از آن، تا چهاردهم ژوئن با رگبار بلاک‌باسترهای بعدی تابستان مواجه می‌شود. تازه این در حالی است که انیمیشن‌های بزرگی مثل «زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲» در هفتم ژوئن و «داستان اسباب‌بازی ۳» در بیست و یکم ژوئن یا فیلم‌های بزرگسالانه‌ای مثل «راکت‌من» در سی و یکم می را نادیده بگیریم. این حرف‌ها به این معنی نیست که «بازی پایانی» به خاطر پیکاچو و گودزیلا باید به ارقامی در حد و اندازه‌ی «دوران اولتران» راضی شود، اما انتظار می‌رود که «بازی پایانی» دوام ضعیف‌تری را در مقایسه با چیزی که از مگافیلم‌های مارول انتظار داریم داشته باشد. «بازی پایانی» در جریان دو هفته‌ی اولش هیچ سقفی نخواهد داشت، اما به محض اینکه فصل سینمایی تابستان به‌طور رسمی آغاز شود، بی‌خیال بشو نیست و حتی قوی‌ترین قهرمانان زمین هم ممکن است در هرج و مرجش گرفتار شوند. اگر نبردِ «اونجرز ۴» و «جنگ ستارگان ۹» با نتیجه‌ای نزدیک‌تر از چیزی که انظار داریم به پایان برسد، شاید یکی از دلایلش به خاطر این است که یکی از آنها، رقیب‌های بیشتری نسبت به دیگری داشته است.

thank you for your service

ولی «بازی پایانی» و «جنگ ستارگان ۹» در حالی سر بزرگ‌ترین فیلمِ سال ۲۰۱۹ مبارزه می‌کنند که «بازی پایانی» و «گودزیلا: پادشاه هیولاها» (Godzilla: King of the Monsters) برای به دست آوردن لقبِ بزرگ‌ترین فیلم تابستان ۲۰۱۹، به درون رینگ قدم می‌گذارند. تمام تریلرهایی که از «پادشاه هیولاها» دیده‌ایم روی این نکته تاکید می‌کنند که این فیلم به‌عنوان دنباله‌ی بسیار گران‌قیمتِ «گودزیلا»ی ۱۶۰ میلیون دلاری گرت ادواردز و «کونگ: جزیره جمجمه»‌ی ۱۸۵ میلیون دلاری جوردن وگت رابرتز، قرار است حسابی «بــزرگ» باشد. برادران وارنر با هر تصویری که از این فیلم منتشر می‌کند فریاد می‌زند که این فیلم از نظر مقیاس و افق و اندازه قرار است بزرگ‌تر از تمام دیگر فیلم‌های تابستانِ امسال باشد. بله، وقتی گفتم «بازی پایانی» و «پادشاه هیولاها» سر لقب بزرگ‌ترین فیلم تابستان مبارزه می‌کنند منظورم نه فروش در گیشه، بلکه اندازه‌شان بود. «پادشاه هیولاها» اگر بتواند در کل دوره‌ی اکرانش به اندازه‌ی چیزی که «بازی پایانی» در افتتاحیه‌‌ی جهانی‌اش به دست می‌آورد بفروشد، باید خیلی هم خوشحال و راضی باشد. در اینکه «اونجرز ۴» با اختلاف «گودزیلا ۲» را در گیشه شکست می‌دهد شکی وجود ندارد، اما نتیجه‌ی مبار‌زه‌ی آن‌ها از لحاظ بزرگی ابعاد چه خواهد بود؟ اینکه آیا «بازی پایانی» در فضا جریان خواهد داشت و چقدر حول و حوشِ سفر در زمان یا دیگر کانسپت‌های سختِ علمی‌-تخیلی می‌چرخد، هنوز دقیقا معلوم نیست؛ مشخص نیست که این فیلم از لحاظ ابعاد چقدر بزرگ خواهد بود. آیا «بازی پایانی» به «ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاهِ» فیلم‌های ابرقهرمانی تبدیل می‌شود یا از نظر ادامه دادن یک اکشنِ تمام‌عیار با یک نتیجه‌گیری شخصیت‌محورتر و آرام‌تر، به چیزی شبیه به «بیل را بکش: جلد دوم» تبدیل می‌شود؟ حقیقت این است که دنیای سینمایی مارول هیچ‌وقت از عمد سعی نکرده تا بزرگ‌ترین فیلم هر فصل را از لحاظ ابعاد ارائه بدهد؛ این لقب معمولا به «ترنسفورمرها»ی مایکل بی می‌رسد. اما این موضوع هرچه برای «بازی پایانی» اهمیت چندانی نداشته باشد، از اهمیت بسیاری برای «پادشاه هیولاها» برخوردار است. همان‌طور که تیزرها و پوسترهای «گودزیلا»ی بدنامِ رولند امریچ (قبل از اینکه به فقط ۳۷۹ میلیون دلار فروش جهانی از ۱۳۲ میلیون دلار بودجه دست یابد) اعلام می‌کردند که «اندازه اهمیت دارد». ما می‌دانیم که «اونجرز: بازی پایانی» که برادران روسو تمامش را با دوربین‌های آیمکس ضبط کرده‌اند احتمالا قرار است به پُرفروش‌ترین فیلم تابستان تبدیل شود (مگر اینکه «شیرشاه» معجزه کند). بنابراین دیگر بلاک‌باسترهای فصل باید سر تبدیل شدن به گزینه‌ی دوم تماشاگران مبارزه کنند و استدلال بیاورند که چرا باید در کنار جنگ انتقام‌جویان و تانوس مورد توجه قرار بگیرند.«کاراگاه پیکاچو» حکمِ رقیبی را برای «بازی پایانی» خواهد داشت که هیچکدام از فیلم‌های درجه‌یک مارول تا حالا با نمونه‌ی آن روبه‌رو نشده است

«کاراگاه پیکاچو» حکم یک فیلمِ نوستالژیک بین‌نسلی و یک آی‌پی محبوب را دارد که تا حالا به این شکل مورد اقتباسِ سینمایی قرار نگرفته بوده است. «هابز و شاو» با بهره بردن از ستارگانش (استاتهام و جانسون علیه ادریس البا)، اسپین‌آفِ مجموعه‌ای پُرطرفدار است که می‌خواهد روی ایتن هانت و مأموریت‌های غیرممکنش را در زمینه‌ی بدلکاری‌های کله‌خراب کم کند. «راکت‌من» به‌عنوان فیلم موزیکالِ زندگینامه‌ای امسال که می‌خواهد جای «بوهمین رپسدی» را در سال ۲۰۱۹ پُر کند، سینماروهای بزرگسال را هدف قرار داده است و درنهایت «گودزیلا: پادشاه هیولاها» هم بی‌وقفه خودش را به‌عنوان بزرگ‌ترین و خیره‌کننده‌ترین و پسا-آخرالزمانی‌ترین اکشن/فانتزی تابستان معرفی می‌کند. پس اگر کمپین تبلیغاتی «گودزیلا»ی گرت ادواردز و قبل از آن «گوزیلا»ی رولند امریچ،؛ خجالتی و خسیس بودند و هیولاهایشان را با مخفی‌کاری به تصویر می‌کشیدند، کمپین تبلیغاتی «پادشاه هیولاها» از همان ابتدا خیلی روراست و واضح رفتار کرده است و با محیط‌های آخرالزمانی‌اش و نمایشِ کایجوهای پُرتعدادش و دست به یقه شدنِ گودزیلا و کینگ گیدورا بدون هیچ‌گونه پنهان‌کاری از ابعادِ غول‌آسایش پرده‌برداری کرده است و حتی شعارِ تبلیغاتی فیلم (یک پادشاه برای حکمراندن بر دیگران)، یادآورِ شعار تبلیغاتی خود برادران وارنر برای سه‌گانه‌ی «ارباب حلقه‌ها» است. در حال حاضر معلوم نیست که محصول نهایی چقدر به چیزی که در تریلرها دیده‌ایم نزدیک است، اما تا اینجا هرچه از این فیلم دیده‌ایم دارند فریاد می‌زنند که باید این فیلم را در بزرگ‌ترین سینمایی که می‌توانید پیدا کنید تماشا کنید. در دنیایی که مردم فقط برای دیدن رویدادهای سینمایی به سینما می‌روند، این حرکتِ تبلیغاتی خوبی است. این چیزی است که «گودزیلا: پادشاه هیولاها» را از امثالِ «داستان اسباب‌بازی ۴»، «بازی پایانی» و «هابز و شاو» جدا می‌کند. امید است که «پادشاه هیولاها» به اولین فیلم هیولایی غیر-پارک ژوراسیکی دنیا تبدیل شود که بتواند از مرز ۶۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کند و موفقیتِ دنیای سینمایی هیولایی لجندری را ادامه بدهد (بدترین اتفاقی که می‌تواند برای «پادشاه هیولاها» بیافتد، همان اتفاقی است که برای «لگو مووی ۲» افتاد: عدم استقبال تماشاگران از آن نشان داد که مردم فقط همان یک بار کنجکاو بودند). اگر «پادشاه هیولاها» بتواند به این رکورد دست پیدا کند و با نظر مثبت منتقدان و مردم مواجه شود (فیلم گرت ادواردز بعد از افتتاحیه‌ی قوی ۹۳ میلیونی‌اش با چنان افت فروشی مواجه شد که به زور خودش را به ۲۰۰ میلیون دلار فروش خانگی رساند، اما ۵۲۷ میلیون دلار در دنیا فروخت)، اتفاقِ جالبی می‌افتد؛ بیش از پنج سال است که برادران وارنر به خاطر عملکردِ ضعیفش با آغاز دنیای سینمایی ابرقهرمانی‌اش مورد انتقاد قرار گرفته است، ولی اگر «پادشاه هیولاها» به یک «هیت» تبدیل شود، «گودزیلا علیه کونگ» (۱۳ مارس ۲۰۲۰) در موقعیت تبدیل شدن به یک دنباله‌ی فوق‌العاده موفق قرار می‌گیرد و به این ترتیب برادران وارنر به خانه‌ی نه یکی، بلکه سه دنیای سینمایی نسبتا موفق تبدیل می‌شود (فیلم‌های دی‌سی، دنیای هیولایی و دنیای فیلم‌‌های ترسناکِ «احضار»).

Green Book

در رده‌ی هفتم چارت «پنج فوت فاصله» (Five Feet Apart)، محصول لاینزگیت قرار دارد که ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دیگر در چهارمین آخرهفته‌اش کسب کرد و به مجموعِ ۲۴ روزه‌ی معرکه‌ی ۴۱ میلیون و ۵۹۱ هزار دلار رسید. این درام عاشقانه دارد به یک موفقیتِ تمام‌عیارِ بی‌سروصدا تبدیل می‌شود. فیلم «برنامه‌ریزی‌نشده» (Unplanned) که با کسب افتتاحیه‌ی ۶/۱ میلیون دلاری در هفته‌ی گذشته فراتر از انتظارات ظاهر شده بود، اما با کسب ۳/۲ میلیون دلار در دومین آخرهفته‌اش، عملکردِ غیرمنتظره‌اش را ادامه نداد. این درام ۶ میلیون دلاری، به ۱۲ میلیون و ۴۶۷ هزار دلار درآمدِ ۱۰ روزه دست پیدا کرده است. انیمیشن «واندر پارک» (Wonder Park) که با ۱۰۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، به ۵۹ میلیون دلار فروشِ ۲۴ روزه دست پیدا کرده است. «ولگرد ساحل» (The Beach Bum)، فیلم جدید متیو مک‌کانهی هم با تجربه‌ی ۷۲ درصد افت فروش در دومین آخرهفته‌اش، ۴۹۴ هزار و ۶۳ دلار فروخت و به مجموع ۱۰ روزه‌ی ۳ میلیون دلار دست پیدا کرد. اما بگذارید برایتان از «کتاب سبز» (Green Book)، برنده‌ی بهترین فیلم اسکار ۲۰۱۹ برایتان بگویم که این هفته از مرز ۳۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرد و به ۳۰۴ میلیون دلار رسید؛ این رقم شامل ۸۴ و نیم میلیون دلار فروشِ خانگی که برابر با درآمد خانگی «آلیتا: فرشته جنگ» (Alita: Battle Angel)، دیگر فیلم ماهرشالا علی در سال قبل است و ۲۱۹ و نیم میلیون دلار فروش خارجی است؛ این رقم به این معنی است که «کتاب سبز» ۱۳/۲ برابرِ بودجه‌ی ۲۳ میلیون دلاری‌اش فروخته است که یعنی پیروزی بزرگی برای تمام کسانی که در ساختش نقش داشتند. به این ترتیب، «کتاب سبز» به یکی از موفق‌ترین برندگان بهترین فیلم اسکار در دوران مُدرن تبدیل شده است. «کتاب سبز» از زمان «آرگو» (۱۳۶ میلیون دلار) در سال ۲۰۱۲، بیشتر از تمام برندگان بهترین فیلم اسکار فروخته است و در زمینه‌ی فروش خارجی هم اولین برنده‌ی بهترین فیلم اسکار است که از زمان «سخنرانی پادشاه» (۴۱۱ میلیون دلار)، به فراتر از ۳۰۰ میلیون دلار درآمد جهانی دست یافته است. منهای «آرگو» و «سخنرانی پادشاه»، تمام برندگان بهترین فیلم اسکار که «مهلکه» (The Hurt Locker)، «آرتیست» (The Artist)، «۱۲ سال بردگی» (12Years a Slave)، «بردمن» (Birdman)، «اسپات‌لایت» (Spotlight)، «مهتاب» (Moonlight) و «شکل آب» (The Shape of the Water) هستند، چیزی بین ۱۲ تا ۶۴ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی فروخته‌اند.درآمد ۸۴ میلیون دلاری «کتاب سبز» به‌معنی رشد فروش ۳۱ درصدی بهترین فیلم اسکار نسبت به درآمد «شکل آب» از سال گذشته است

نکته‌ی جالب قضیه این است که درآمد ۸۴ میلیون دلاری «کتاب سبز» علاوه‌بر اینکه به‌معنی رشد فروش ۳۱ درصدی بهترین فیلم اسکار نسبت به درآمد «شکل آب» از سال گذشته است، بلکه با اختلاف پُرفروش‌ترین فیلم غیرموزیکالِ فصل اسکار امسال است. منهای «ستاره‌ای متولد می‌شود» (۲۱۵ میلیون دلار) و «بوهمین رپسدی» (۲۱۶ میلیون دلار)، پُرفروش‌ترین فیلم فصل اسکار بعد از «کتاب سبز»، «معاون» (۴۷ میلیون دلار)، «نخستین انسان» (۴۵ میلیون دلار) و «سوگلی» (۳۲ میلیون دلار) هستند. شکی در این نیست که مدعیان اسکار توسط موزیکال‌های عامه‌پسند («ستاره‌ای متولد می‌شود» در اکتبر، «بوهمین رپسدی» در نوامبر و «مری پاپینز بازمی‌گردد» در دسامبر) و  بلاک‌باسترهایی نظیر «ونوم»، «هالووین»، «گرینچ» و «آکوآمن» سلاخی شدند. وقتی هم که سال جدید رسید، آن‌ها به‌جای مدعیان اسکاری که ندیده بودند، سراغ تماشای «وارونه» (۱۰۷ میلیون دلار)، «گلس» (۱۱۰ میلیون دلار) و «حامل» (۱۰۰ میلیون دلار) رفتند. تقریبا عادلانه نیست که بگوییم سینماروهای بزرگسال، فیلم‌های بزرگسالانه را به ازای بلاک‌باسترها یا نت‌فلیکس نادیده گرفتند (بالاخره تعداد قابل‌توجه‌ای از فیلم‌های بزرگسالانه چیزی بین ۸۴ تا ۲۱۶ میلیون دلار کسب کردند که باتوجه‌به استانداردهای سال ۲۰۱۹ خوب است)، اما این باعث نشد تا فیلم‌هایی مثل «می‌تونی منو ببخشی؟» (۷ میلیون دلار)، «اگر خیابان بیتل زبان باز می‌کرد» (۱۵ میلیون دلار) و «مری، ملکه‌ی اسکاتلند» (۲۶ میلیون دلار)، احساس خوبی داشته باشند. با تمام اینها، نکته‌ی کنجکاوی‌برانگیزِ اصلی «کتاب سبز» در گیشه‌ی خارجی رخ داد. این فیلم نسبت به تمام برندگان بهترین فیلم اسکارِ اخیر، اکثر درآمدش را از کشورهای خارجی در آورده است. «کتاب سبز» ۷۲/۲ درصد از درآمدش را از کشورهای خارجی به دست آورده که بیشتر از تمام برندگان بهترین فیلم اسکار از سال ۱۹۷۶ تاکنون است. این آمار بزرگ‌تر از برندگان اخیر بهترین فیلم اسکار از جمله «تایتانیک» (که ۶۷ درصد از فروش یک میلیارد و ۸۴۰ میلیون دلاری‌اش را از کشورهای خارجی به دست آورد)، «ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه» (۶۶ درصد از درآمد جهانی یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلاری‌اش) و «۱۲ سال بردگی» (۶۹ درصد از درآمد جهانی ۱۵۶ میلیون دلاری‌اش) است. این موضوع درباره‌ی «فهرست شیندلر» که ۲۲۵ میلیون دلار (۷۰ درصد) از درآمد جهانی ۳۲۲ میلیون دلاری‌اش را در خارج از آمریکای شمالی به دست آورد نیز صدق می‌کند. دلیل اینکه «کتاب سبز» به ۲۰۰ میلیون دلار فروش خارجی و ۳۰۰ میلیون دلار فروش جهانی رسید از صدقه‌سری ۷۰ میلیون دلاری است که در بازار چین فروخت. چیزی که در بین برندگان بهترین فیلم اسکار سابقه نداشته است؛ تنها برنده‌ی بهترین فیلم اسکار که عملکرد درخشانی در چین داشته «تایتانیک» است که به ۴۵ میلیون دلار فروش کلی در این کشور دست پیدا کرد.جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

ردیفنام فیلمدرآمد آخرهفتهمجموع آم

منبع : زومجی

label چهار شنبه, 21 فروردین 1398 21:59

0 دیدگاه

دیدگاه شما

سوالی دارید ؟ با پشتیبانی ما در تلگرام تماس بگیرید

پشتیبانی