گزارش باکس آفیس: از ردهبندی فیلمهای کریستوفر نولان تا ویژگی برتر بتمنِ رابرت پتینسون
در گزارش باکس آفیس این هفته فیلمهای کریستوفر نولان را به مناسبت آغاز اکران «تنت» براساس درآمد جهانیشان ردهبندی میکنیم و دربارهی ویژگی برتر «بتمن» که به نفعِ موفقیتش در گیشه خواهد بود صحبت میکنیم. همراه ما باشید.
در هر نسل، یک باشگاهِ اختصاصی وجود دارد که اعضای آن را کاراگردانانِ صاحبسبک و برند تشکیل میدهند. گرچه در طولِ سالها اینکه آیا کریستوفر نولان درکنار استیون اسپیلبرگ، کوئنتین تارانتینو، جیمز کامرون و مارتین اسکورسیزی عضوِ این باشگاه حساب میشود یا نه به بحث و گفتگوهای پُرحراراتی در بینِ سینمادوستان و خورههای باکس آفیس منجر شده است، اما همیشه استدلالهایی که برای جمع بستنِ نولان با نامهای بالا داشتهایم بیشتر و قویتر بوده است. درواقع با وجود سروصدای کرکنندهای که هماکنون حول و حوشِ «تنت» (Tenet)، جدیدترین ساختهاش شکل گرفته است، صحبت کردنِ دربارهی اینکه آیا نولان عضو این باشگاه است یا نه بیمعنی است. شاید بتوان دربارهی شایستگیاش برای حضور در این باشگاه بحث کرد، اما تقریبا دیگر بحثی دربارهی حضور او در این باشگاه باقی نمانده است. کافی است یک نگاه به رزومهی او تا این لحظه بیاندازیم: هشت فیلم که در مقیاسِ گسترده اکران شدهاند بهعلاوهی دو فیلم که در جریانِ نخستین سالهای دورانِ حرفهایاش، بهطور محدود روی پردهی سینماها رفتند و تحسینِ منتقدان را بهدست آوردند. در مجموع، فیلمهای نولان در آمریکای شمالی بیش از ۲ میلیارد دلار و در سراسر دنیا نزدیک به ۴ میلیارد و ۸۰۰ هزار دلار فروختهاند؛ رقمی که چهار برابرِ مجموعِ بودجهی یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلاری آنها حساب میشود (که تقریبا نیمی از آن خرجِ سهگانهی بتمن شده است).
در مقایسه باید بدانید در حالی براساس یک حساب سرانگشتی فیلمها باید در باکس آفیسِ جهانی دو برابر بودجهشان بفروشند تا از لحاظ تجاری موفق حساب شوند که فیلمهای نولان در مجموع بیش از چهار برابرِ مجموعِ بودجهشان فروختهاند. این نتایج نام و جایگاهِ نولان را بهعنوانِ یک هنرمندِ پُرطرفدار در بینِ سینماروها و همچنین یک فیلمسازِ مورداعتماد و سودآور در بینِ استودیوها تبدیل کرده است؛ فیلمسازی که موفقیتهای تجاری همیشه متداوم و نامتناقض بوده است. نولان در حالی امسال به سن ۵۰ سالگیاش رسید که مشخصا تازه در نقطهی جوانیاش به سر میبرد و هنوز سالهای زیادی برای ادامه دادن به تحت تاثیر قرار دادنِ دنیای فیلمسازی پیشرو دارد؛ چیزی که بهزودی با «تنت»، جدیدترین بلاکباسترِ اورجینالش شروع میشود. بنابراین اکنون زمانِ مناسبی برای مرورِ کارنامهی حرفهایاش و نحوهی رشدِ او در چارچوب باکس آفیس بهعنوانِ یکی از بزرگترین بلاکباسترسازهای سینما است. همهچیز در رابطه با کریس نولان نه با مدرسهی فیلمسازی، بلکه با استعدادِ خالص آغاز میشود. نولان برخلافِ دانشِ عمیقی که از جنبههای گوناگونِ سینما دارد، هرگز در مدرسهی سینما تربیت نشده است؛ در عوض، او با تمرکز روی آزمون و خطا و تحصیلِ سنتی و تواناییاش برای یاد گرفتن به یک فیلمساز تبدیل شده است.
او در دورانِ تحصیلش در کالج دانشگاهی لندن، اولین فیلمِ کوتاهش را که «تارانتلا» (Tarantella) نام داشت در سال ۱۹۸۹ نوشت و کارگردانی کرد. سپس، او چند سال بعد فیلم کوتاه «سرقت» (Larceny) را در سال ۱۹۹۶ ساخت، اما فیلم کوتاه «دودلباگ» (Doodlebug) در سال ۱۹۹۷ و «تعقیب» (Following)، نخستین تجربهی فیلمِ بلندش در سال ۱۹۹۸ بود که توجهی مراسمها و جشنوارههای جوایز را به سمتِ او جلب کرد. او نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی هر چهار فیلم را درکنار دیگر نقشهای پشتصحنه برعهده داشت. مدتِ کوتاهی بعد، نولان نخستین بودجهی قابلتوجهاش (۹ میلیون دلار که الان اندک به نظر میرسد) و گروه بازیگرانِ ستارهاش (گای پیرس، کری اَن ماس و جو پانتولیانو) را برای کار روی فیلمِ مستقلِ «ممنتو» (Memento) بهدست آورد. این فیلم که اقتباسی از داستانِ کوتاهی از جوناتان نولان بود، نظر مثبتِ گستردهی سینمادوستانِ هاردکور را جلب کرد. استودیوی نیومارکت فیلمز این فیلم را در ماه مارسِ سال ۲۰۰۱ در یازده سینما اکران کرد که به کسب ۲۳۵ هزار و ۴۸۸ دلار بهعنوانِ افتتاحیه منجر شد؛ رقمی که به معنای میانگینِ سینما به سینمای ۲۱ هزار و ۴۰۸ دلار بود و نتیجهی قدرتمندی برای فیلمسازِ ناشناختهای که تازه در بدوِ تجربهاندوزی در دنیای گستردهترِ فیلمسازی بود حساب میشد.
تعداد سینماهای نمایشدهندهی «ممنتو» به تدریج در طولِ ماههای پیشرو افزایش پیدا کرد؛ تا جایی که فیلم درنهایت در ۵۳۱ منطقه روی پرده رفت و در هفت آخرهفتهی متوالی (از سیزدهم آوریل ۲۰۰۱ تا اول ژوئن ۲۰۰۱) به درآمدی بیش از یک میلیون دلار دست پیدا کرد. «ممنتو» در پایانِ دورهی اکرانش به ۲۵ و نیم میلیون دلار درآمدِ خانگی و فقط اندکی کمتر از ۴۰ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت؛ نتیجه موفقیتِ تجاری بزرگی بود که فیلمنامهی اورجینالش به نخستینِ نامزدی نولان در اسکار منتهی شد. «ممنتو» همچنین آغازگرِ موتیفها و تمهای تکرارشوندهای بود که در سراسرِ فیلمهای بعدیاش تکرار شده است: از دستکاری ساختارِ روایی گرفته تا استفاده از عنصرِ زمان بهعنوانِ ابزار خلاقانهای برای درگیر نگه داشتنِ تماشاگرانش. این در حالی است که «ممنتو» با دریافتِ امتیاز ۹۳ و ۹۴ از منتقدان و کاربرانِ سایت راتنتومیتوز همچنان در این زمینه، یکی از موفقترین فیلمهای کارنامهی او حساب میشود. در ادامه، برادران وارنر بدون هدر دادن وقت برای هرچه زودتر همکاری با این استعدادِ جوان، نولان را برای نشستن روی صندلی کارگردانی «بیخوابی» که حکمِ بازسازی یک فیلمِ جنایی نروژی محصولِ سال ۱۹۹۷ را داشت استخدام کرد.
«شوالیهی تاریکی» در حالی صدر جدولِ پُرفروشترین فیلمهای سال ۲۰۰۸ در گیشهی خانگی و جهانی را بهراحتی تصاحب کرد، بلکه پشتسر «تایتانیک» (۶۰۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار) به دومین فیلم برترِ تاریخِ باکس آفیسِ آمریکای شمالی تبدیل شد«بیخوابی» آخرین فیلمِ کلِ کارنامهی نولان است که خود او نقشی در نگارشِ فیلمنامهاش نداشته است. نولان در قالبِ این فیلم باری دیگر فرصتِ همکاری با بازیگرانِ درجهیکی مثل آل پاچینو، رابین ویلیامز و هیلاری سوانک را بهدست آورده بود که آخری بهتازگی به خاطر فیلم «پسرها گریه نمیکنند» (محصول سال ۲۰۰۰)، جایزهی اسکار برنده شده بود. «بیخوابی» که با بودجهی متوسط ۴۶ میلیون دلار تهیه شده بود، در جریانِ آخرهفتهی روز یادبود در سال ۲۰۰۲ در آمریکای شمالی اکران شد و به افتتاحیهی چهار روزهی خیلی خوبِ ۲۶ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار دست یافت؛ رقمی که آن را پایینتر از درآمد دومین آخرهفتهی «جنگ ستارگان: حملهی کلونها» (۴۷ میلیون و ۸۸۰ هزار دلار) و چهارمین آخرهفتهی «مرد عنکبوتی» (۲۸ میلیون و ۵۰۸ هزار دلار) در جایگاه سومِ جدول قرار گرفت. «بیخوابی» یک فیلمِ عامهپسند و موفق از لحاظ تجاری بود که به ۶۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار درآمدِ خانگی و ۱۱۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروشِ جهانی دست پیدا کرد. به این ترتیب، نولان در اوایلِ ۳۰ سالگیاش از هر دو شانسِ گلزنیاش، هر دو را گل کرده بود.
برادران وارنر بهحدی تحتتاثیرِ زبردستیِ هنریاش قرار گرفته بودند و بهحدی میتوانست از لحاظ حرفهای به او اطمینان داشته باشند که تصمیمِ پُرمخاطرهای را گرفتند که کمتر استودیویی در آن زمان میگرفت: آنها سکانِ هدایتِ یکی از بزرگترین فرنچایزهای صنعت را بهدست کسی سپردند که آن پروژه اولین فیلمِ پُرخرجش حساب میشد. در این نقطهی زمانی مجموعهِ بتمن نزدیک به یک دهه پس از شکستِ وحشتناکِ هنری و تجاری «بتمن و رابین» در سال ۱۹۹۸ در شرایطِ خوبی به سر نمیبرد و شعلههای بلندی که با فیلمهای بتمنِ تیم برتون، سینمای ابرقهرمانی را پُرطرفدار کرده بود فروکش کرده بود. گرچه در جریانِ سالهای پس از «بتمن و رابین»، تلاشهای متعددی برای ریبوتِ این آیپی صورت گرفت (از جمله فیلم دارن آرنوفسکی)، اما درنهایت این نولان و داستانی که همراهبا دیوید اِس. گویر به نگارش درآورده بود، استودیو را راضی کرد که زمان و چشمانداز مناسب برای بازگرداندنِ شوالیهی تاریکی به سینما فرا رسیده است. «بتمن آغاز میکند» در ماهِ ژوئن سال ۲۰۰۵ سوار بر نقدهای بسیار مثبت و بلافاصله بهعنوانِ یک فیلم کامیکبوکی که منبعِ اقتباسش را جدی میگرفت و اهدافِ بلندپروازانهای برای این زیرژانر تعیین میکرد، در دلِ طرفداران جا باز کرد.
این فیلم کارش را با کسب ۷۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار افتتاحیهی پنج روزه آغاز کرد که گرچه در مقایسه با استانداردهای شخصی نولان موفقیتِ بزرگی حساب میشد، اما در مقایسه با روزهای شکوهمندِ این مجموعه در اواخر دههی ۸۰ و اواسط دههی ۹۰ عالی نبود. بالاخره نهتنها مخاطبانِ عادی پس از خاطراتِ اسفناکشان از «بتمن و رابین» باید از نو متقاعد میشدند که این یکی با قبلی فرق میکند، بلکه تبلیغاتِ تلویزیونی بدنامِ این فیلم همراهبا ترانهی پاک که آن را بهعنوانِ یک درام رُمانتیکِ مضحک جلوه میداد در تضاد با برداشتِ تیره و تاریکِ نولان قرار میگرفت و سیگنالهای اشتباهی به مردم میفرستاد. اما تبلیغات دهان به دهانِ مثبتِ این فیلم خیلی زود به کمکش شتافت. «بتمن آغاز میکند» در دومین آخرهفتهاش صدر جدول را حفظ کرد و به مدتِ پنج آخرهفته در بینِ پنج فیلمِ برتر جدول باقی ماند. دوامِ طولانیمدتِ فیلم درنهایت به ۲۰۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروشِ خانگی (هشتمین فیلم پُرفروش سال) و ۳۷۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار فروشِ جهانی (دهمین فیلم پُرفروش سال) منجر شد. «آغاز میکند» که با ۱۵۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود به آن درجه از سودآوری که نولان با فیلمهای قبلیاش بهدست آورد و فیلمهای بعدیاش بهدست خواهد آورد نرسید، اما برادران وارنر با هوشمندی متوجه شد که شاید «آغاز میکند» مجموعهِ بتمن را کاملا زنده نکرده باشد، اما شرایطِ شکوفایی آن در بلندمدت را کاشته است. پس، آنها به ساختِ دنبالهی آن چراغ سبز نشان دادند. اما نولان پیش از شروع کار روی اولین دنبالهی کارنامهاش، به ساختِ فیلمی با بودجهی متوسط مشغول شد: «پرستیژ»، محصول ۲۰۰۶.
نولان با این فیلم که فیلمنامهاش را همراهبا برادرش جاناتان براساس رُمان کریستوفر پریست اقتباس کرده بودند، مجددا با کریستین بیل همکاری کرد که درکنار هیو جکمن، اسکارت جوهانسون و ربکا هال، گروهِ بازیگرانش را تشکیل میدادند؛ نتیجه یک تریلرِ معماییِ تاملبرانگیز دیگر بود که اینبار در دنیای شعبدهبازهای قرنِ نوزدهمی جریان داشت. «پرستیژ» در حالی با ۴۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود بهلطفِ قدرتِ ستارهای گروه بازیگرانش و اعتبارِ رو به افزایشِ خودِ نولان به درآمدِ افتتاحیهی ۱۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دست یافت؛ «پرستیژ» که در ماه اکتبر اکران شد، اولین فیلم نولان بود که خارج از فصلِ تابستان به نمایش درمیآمد. «پرستیژ» نیز درست مثل آثارِ پیشینِ نولان دوامِ طولانیمدتی را در گیشه تجربه کرد، تا اولین هفتههای سال ۲۰۰۷ در سینماها باقی ماند و درنهایت به مجموع خانگی ۵۳ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار و فروشِ جهانی ۱۰۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دست یافت. حالا که نولان پس از «بتمن آغاز میکند»، بودجهی لازم برای ساختِ فیلم شخصی خودش را بهدست آورده بود، باید مجددا روی صندلی کارگردانی یک پروژهی استودیویی مینشست: او کار روی دنبالهی بسیار موردانتظارِ «بتمن آغاز میکند» را برای برادران وارنر کلید زد.
«شوالیهی تاریکی» حتی پیش از اکرانش بهلطفِ کمپینِ تبلیغاتی نامرسومِ برادران وارنر یک از یک سال پیش اکران فیلم آغاز شده بود، ذهنِ فرهنگ عامه را به خودش معطوف کرده بود. نخستین تیزر فیلم بهعلاوهی کلِ کمپینِ تبلیغاتیِ فیلم که پیرامونِ جوکرِ هیث لجر میچرخید، آنتاگونیستِ فیلم را به شخصیتِ اصلی کمپینهای تبلیغاتی وایرالِ فیلم تبدیل کردند. این موضوع به اضافهی مرگِ نابهنگام و تراژیکِ لجر به هرچه اسرارآمیزتر شدنِ آخرین نقشِ او بهعنوانِ تبهکارِ نمادینِ تاریخِ فرهنگ عامه و هرچه کنجکاوتر شدنِ عموم مردم منجر شد. «شوالیهی تاریکی» در بدو اکرانش با کسب ۱۵۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار، رکورد «مرد عنکبوتی ۳» (۱۵۱ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار در سال ۲۰۰۷) را که خودش بهتازگی رکورد «دزدان دریایی کاراییب» (۱۳۵/۶ میلیون دلار در سال ۲۰۰۶) شکسته بود را متلاشی کرد و رکوردِ بزرگترین افتتاحیهی تاریخِ باکس آفیس را از خود به جا گذاشت. «شوالیهی تاریکی» اما افتتاحیهی عظیمش را با دوامِ قدرتمندی که استانداردهای معمولِ بلاکباسترهای آن زمان را درهمشکست ادامه داد. این فیلم چهار هفته صدر جدولِ باکس آفیس را حفظ کرد و به مدتِ ۱۰ آخرهفته در بینِ ۱۰ فیلم برتر جدول باقی ماند. «شوالیهی تاریکی» عاقبت به ۵۳۳ میلیون دلار فروشِ خانگی و یک میلیارد و ۳ هزار دلار فروشِ جهانی دست یافت.
«شوالیهی تاریکی» در حالی صدر جدولِ پُرفروشترین فیلمهای سال ۲۰۰۸ در گیشهی خانگی و جهانی را بهراحتی تصاحب کرد، بلکه پشتسر «تایتانیک» (۶۰۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار) به دومین فیلم برترِ تاریخِ باکس آفیسِ آمریکای شمالی تبدیل شد و پشتسر «تایتانیک» (یک میلیارد و ۸۵۰ میلیون دلار) و «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه» (یک میلیارد و ۱۴۰ میلیون دلار)، در جایگاه سوم پُرفروشترین فیلمهای تاریخِ باکس آفیسِ جهانی جای گرفت. این فیلم در گیشهی خانگی پایینتر از «اونجرز: پایان بازی» (۸۵۸ میلیون دلار)، «بلک پنتر» (۷۰۰ میلیون دلار)، «جنگ اینفینیتی» (۶۷۸ میلیون دلار) و «اونجرز» (۶۲۳ میلیون دلار) در جایگاه پنجم پُرفروشترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ و در گیشهی جهانی هم بالاتر از «مرد عنکبوتی ۳» (۸۹۴ میلیون دلار) و پایینتر از «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» (یک میلیارد و ۸۲ میلیون دلار) در ردهی دوازدهم پُرفروشترین فیلمهای ابرقهرمانی قرار دارد و همچنان پُرفروشترین فیلمِ تاریخ برادران وارنر در گیشهی آمریکای شمالی حساب میشود. «شوالیهی تاریکی» هشت نامزدی اسکار دریافت کرد و دوتا از آنها را برنده شد که یکی از آنها اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل برای هیث لجر بود. نولان مجددا از ساختِ فیلمهای فرنچایزی فاصله گرفت تا روی نخستینِ پروژهی اورجینالِ پُرخرجش کار کند: «اینسپشن».
گرچه این فیلم با وجود بودجهی ۱۶۰ میلیون دلاریاش و ماهیتِ غیراقتباسیاش ریسکِ تجاری بزرگی به نظر میرسید، اما خیلی زود نگرانیها با گردهمایی گروهِ بازیگرانِ ستارهای به رهبری لئوناردو دیکاپریو فروکش کرد؛ دیکاپریویی که درست مثل نولان در بدو ورود به دورانِ اوجِ بازیگریاش بود و یکی از قابلاعتمادترین و سودآورترین سوپراستارهای باکس آفیس حساب میشد (و کماکان میشود). همکاری او با مارتین اسکورسیزی در جریانِ دههی ۲۰۰۰ جایگاهِ او را به بازیگری که حضور در هر فیلمی، علاقهی مخاطبانِ متنوع و گستردهای را به آن فیلم جلب میکرد ارتقا داده بود. اولین تیزرِ فیلم پُرراز و رمزِ فیلم که یک سال پیش از اکران پخش شد بهعلاوهی استفاده از نامِ ستارگان و کارگردانش که حالا پس از غوغای «شوالیهی تاریکی» به خداونگارِ جدیدِ نِردهای فرهنگ عامه صعود کرده بود، باعث شدند «اینسپشن» به سوژهی محافلِ بحث و گفتگوی سینمایی تبدیل شود؛ گرچه هیچکس هیچ سرنخی دربارهی اینکه «اینسپشن» چه چیزی است نداشت، اما این جلوی آنها را از گمانهزنی دربارهی آن نگرفت؛ چیزی که معمولا در رابطه با فیلمهای اورجینال اتفاق نمیافتد. «اینسپشن» بهعنوانِ نتیجهی طوفانِ تمامعیارِ نولان، دیکاپریو، کمپینِ تبلیغاتی هوشمندانهی برادران وارنر و فیلمنامهی تاملبرانگیزش که در هزارتوی پرپیچ و خمِ رویاها جریان داشت، همزمان به یک بلاکباسترِ پاپکورنی و یک فیلمِ سینمای ساختارشکنانه تبدیل شد.
«اینسپشن» کارش را با افتتاحیهی قوی ۶۲ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در ماه ژوئیه ۲۰۱۰ آغاز کرد؛ رقمی که آن را پشتسر «آواتار» (۷۷ میلیون دلار) در جایگاهِ دوم بهترین افتتاحیهی فیلمهای علمیتخیلیِ اورجینال قرار میداد. «اینسپشن» درنهایت به رقمِ شگفتانگیز ۲۹۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروشِ خانگی و ۸۲۸ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروشِ جهانی دست یافت که کماکان پشتسر «آواتار» و «تایتانیک» پُرفروشترین فیلم اورجینالِ سینما حساب میشود. این فیلم پشتسر پنجِ فیلم فرنچایزی در ردهی ششم پُرفروشترین فیلم گیشهی خانگی در سال ۲۰۱۰ و پشتسر «داستان اسباببازی ۳»، «آلیس در سرزمین عجایب» و «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت اول» در ردهی چهارم پُرفروشترین فیلمهای گیشهی جهانی در سال ۲۰۱۰ قرار گرفت؛ به این ترتیب، «اینسپشن» ثابت کرد که نولان بدون کمک بتمن نیز قادر به کشیدن مخاطبانِ بینالمللی به سینماها است. «اینسپشن» که نامزد هشت جایزهی اسکار شده بود (که شامل بهترین فیلم و بهترین فیلمنامهی اورجینال نیز میشد)، پنج اسکار در بخشهای فنی برنده شد. نولان پس از به حقیقت تبدیل کردن یکی دیگر از پروژههای شخصیاش، دوباره برای به سرانجام رساندنِ سهگانهی «شوالیهی تاریکی» به فرنچایزسازی برگشت.
انتظارات تماشاگران از لحظهای که «شوالیهی تاریکی» با پایانبندی غافلگیرکنندهاش به پایان رسید، در حال اوج گرفتن بود. پس از اینکه این مجموعه تیمِ بازیگرانش را با افزودن آن هاتاوی، تام هاردی و جوزف گوردون لویت گسترش داد، طبیعتا طرفدارانِ هاردکور و سینماروهای کژوآل برای سر در آوردن از اینکه «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» چگونه این سهگانه را (مخصوصا بدون جوکر لجر) به پایان میرساند، بیآرام و قرار بودند. قطارِ هایپ یکی از موردانتظارترین دنبالههای تاریخِ سینما با تیزری که همراهبا آخرین فیلم «هری پاتر» در تابستانِ ۲۰۱۱ پخش شد یک سال پیش از اکرانِ فیلم به راه افتاد؛ سپس یک کلیپِ آیمکسِ دیگر که شاملِ سرقتِ هواپیمای بـین در آغازِ فیلم میشد، در دسامبر همان سال همراهبا «مأموریت غیرممکن: پروتکل شبح» پخش شد. «برمیخیزد» نمایشش را با افتتاحیهی درخشانِ ۱۶۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در ژوئیه ۲۰۱۲ آغاز کرد؛ رقمی که پشتسر فینالِ «هری پاتر» (۱۶۹ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار) و «اونجرز» (۲۰۷ میلیون و ۴۳۸ هزار دلار)، سومین افتتاحیهی برترِ تاریخ حساب میشد. اما همزمان در جایگاهِ نخستِ بزرگترین افتتاحیهی فیلمهای غیرسهبعدی را جای میگرفت.
گرچه «برمیخیزد» از لحاظ هنری و تجاری به دستاوردهای بزرگی رسید، اما دوامش به اندازهی دو فیلم قبلی مجموعه قوی نبود تا این فیلم با کسب ۴۴۸ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار در خانه و یک مییارد و ۸۲ میلیون دلار در دنیا به پایان اکرانش برسد. با اینکه «برمیخیزد» کارش را با کسب ۳۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار درآمدِ پیشنمایشهای نیمهشبِ جمعه آغاز کرد (ردهی دوم بزرگترین درآمد نیمهشب پشتسر فینالِ «هری پاتر» در آن زمان) و با اینکه تحلیلگران افتتاحیهی ۱۹۸ میلیونیاش را پیشبینی کرده بودند، اما حادثهی تیراندازی در یک سالن سینما در شهر آورورای ایالتِ کلورادوی ایالات متحده تاثیرِ قابلتوجهای روی ادامهی اکرانِ فیلم گذاشت و باکس آفیسِ تابستانِ آن سال بهدلیل ترسِ مردم از جرایمِ مشابه کاهش پیدا کرد. «برمیخیزد» کارش را پشتسر «اونجرز» (۶۲۳ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار) بهعنوان پُرفروشترین فیلمِ باکس آفیسِ سال ۲۰۱۲ و پشتسر «اونجرز» (یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار) و «اسکایفال» (یک میلیارد و ۱۱۰ میلیون دلار) در ردهی سوم پُرفروشترین فیلمهای گیشهی جهانی سال ۲۰۱۲ قرار گرفت. این فیلم در زمان اکرانش نهمین فیلم پُرفروشِ تاریخ باکس آفیس حساب میشد.
حالا که سهگانهی «شوالیهی تاریکی» تکمیل شده بود، او در حالی نام پُراعتبارش را به فیلمهای بعدی دیسی قرض میداد (مثل ریبوتِ «مرد پولادین» توسط زک اسنایدر) که تمام تمرکزش را روی پروژههای اورجینالِ خودش گذاشت. اگرچه «مرد پولادین» و «بتمن علیه سوپرمن» فاقدِ ویژگیهای مثبتِ تحسینشدهی سهگانهی بتمنِ نولان بودند، اما به وضوح مشخص بود که برادران وارنر برای ریبوتِ آیپی سوپرمن از ماهیتِ واقعگرایانه و تیره و تاریکِ بتمنهای نولان الهام گرفته بود. تجربهی کارگردانی بعدی نولان حکم یک پروژهی به ارث رسیده را داشت؛ برادرش جاناتان یک داستان علمیتخیلی طراحی کرده بود تا استیون اسپیلبرگ کارگردانیاش کند، اما پس از اینکه اسپیلبرگ از ساختِ آن منصرف شد، کریستوفر جایگزینش شد و فیلمنامه را درکنارِ برادرش بازنویسی کرد؛ «میانستارهای» که در نوامبر ۲۰۱۴ اکران شد، به نخستین فیلمِ نولان که در فصلِ تعطیلاتِ کریسمس اکران میشد تبدیل شد. این فیلم همچنین حکم نخستین همکاری او با فیلمبردارِ جدیدش هویت ون هویتما را داشت. «میانستارهای» بهعنوان بلاکباسترِ بعدی کارگردانِ سهگانهی «شوالیهی تاریکی» و «اینسپشن» تبلیغات شد؛ یکی از آن تاکتیکهایی که استودیوهای اندکی میتوانند برای تبلیغاتِ بلاکباسترهایشان استفاده کنند، اما نولان شایستگی استفاده از آن را بهدست آورده بود.
این نکته بهعلاوهی متیو مککانهی در اولین نقشِ مهمش پس از برنده شدن اسکار برای «باشگاه دالاس بایرز»، آن هاتاوی پس از اسکارش برای «بینوایان» و جسیکا چستین به گروهِ بازیگرانِ قدرتمندی تبدیل شد که بیتاثیر نبود. «میانستارهای» کارش را با افتتاحیهی درخشانِ ۴۷ و نیم میلیون دلار آغاز کرد تا به یک شروعِ موفقیتآمیزِ دیگر برای فیلمی که به جز استعدادهای پشت و جلوی دوربین، به هیچ آیپی و برندِ شناختهشدهای وابسته نبود تبدیل شود. منتقدان اما به اندازهی فیلمهای قبلی نولان با «میانستارهای» مهربان نبودند. چیزی که به دریافت میانگینِ امتیاز متوسط ۷۲ در راتنتومیتوز منجر شد. سینماروها اما مثل همیشه ارتباطِ بیشتری با این فیلم برقرار کردند که در میانگینِ امتیاز قویترِ مخاطبان (۸۵) در راتنتومیتوز دیده میشود. این فیلم در جریانِ فصلِ تعطیلاتِ کریسمس در سینماها دوام آورد تا درنهایت به ۱۸۸ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۶۷۷ و نیم میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۶۵ میلیون دلار بودجه دست پیدا کند؛ رقمی که آن را پشتسر «اینسپشن»، به پُرفروشتین فیلمِ اورجینالِ کارنامهی نولان تبدیل کرد. «میانستارهای» در آن سال در ردهی شانزدهم پُرفروشترین فیلمهای گیشهی خانگی و پشتسر «تکتیرانداز آمریکایی» (۳۵۰/۱ میلیون دلار) و انیمیشن «بیگ هیرو ۶» (۲۲۲ و نیم میلیون دلار) در ردهی سوم پُرفروشترین فیلمهای اورجینالِ سال جای گرفت.
مقالات مرتبط
- ردهبندی فیلمهای «هری پاتر»؛ از کمدرآمدترین تا پُرفروشترین
- هیو جکمن چگونه با سری «افراد ایکس» به یک ستارهی منحصربهفرد تبدیل شد؟
- چرا «تنت» حتی در شرایط ایدهآل هم درآمد «اینسپشن» را تکرار نخواهد کرد؟
- از «آروارهها» تا «اونجرز ۴»؛ ردهبندی افتتاحیههای رکوردشکنِ تاریخ
- ردهبندی سودآورترین مجموعههای اکشنِ هالیوود
- دورانِ سلطهی پارامونت بر باکس آفیس چگونه به پایان رسید؟
- محاسبه سود و زیان خالص بزرگترین فیلمهای ۲۰۱۹
- چرا «اونجرز» و «جنگ ستارگان» سودآورترین مجموعههای هالیوود نیستند؟
- چرا رکورد افتتاحیهی «اونجرز: پایان بازی» احتمالا هرگز شکسته نخواهد شد؟
- چگونه «مرد عنکبوتی» موفق به انجام کاری شد که «بتمن» در آن شکست خورده بود؟
همچنین، این فیلم در حالی دهمین فیلم پُرفروشِ گیشهی جهانی سال ۲۰۱۴ بود که صدر جدولِ پُرفروشترین فیلمهای اورجینالِ دنیا را در اختیار داشت. «میانستارهای» با کسب ۲۰ و نیم میلیون دلار افتتاحیه از ۵۷۴ سینمای آیمکس، رکوردِ قبلی که متعلق به «هانگر گیمز» آتش گرفتن» (۱۷/۱ میلیون دلار) بود را شکست. این فیلم کارش را با ۴۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار افتتاحیه در بازار چین شروع کرد که بزرگترین افتتاحیهی نولان در چین و پشتسر «هابیت: نبرد پنج ارتش» (۴۹/۵ میلیون دلار) و «حاشیهی اقیانوس آرام» (۴۵/۲ میلیون دلار)، سومین افتتاحیهی برترِ برادران وارنر در چین بود. نولان اما برای فیلمِ بعدیاش از دورافتادهترین نقاطِ کهکشان، به جنگ جهانی دوم تغییر مسیر داد؛ در بینِ تمام ریسکهایی که او در طولِ دوران حرفهایاش کرده است، شاید «دانکرک»، ریسکیترینشان بود. البته که نولان در این نقطه از زندگی حرفهایاش برای خودش به یک برندِ پولساز تبدیل شده بود، اما او با انتخابِ زیرژانری که خیلی وقت است که دیگر پولسازترین زیرژانرِ باکس آفیس نیست و گروه بازیگرانِ ناشناخته، چالشِ تازهای برای خودش درست کرده بود؛ ماشینِ تبلیغاتِ فیلم از یک سال پیش از اکرانش با پخش یک سکانسِ آیمکس قبل از «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» (پُرفروشترین فیلم سال) در دسامبر ۲۰۱۶ آغاز به کار کرد.
«دانکرک» با وجود اینکه فاقدِ دیکاپریو، بیل یا مککانهی بود، اما در بدو ورود به ۵۰ و نیم میلیون دلار افتتاحیهی خانگی دست یافت که برابر با افتتاحیههای «میانستارهای» و «اینسپشن» بود. رقمی که پشتسر «کاپیتان آمریکا: اولین انتقامجو» (۶۲/۱ میلیون دلار) و «بندر پرل» (۵۹/۱ میلیون دلار)، سومین افتتاحیهی بزرگِ فیلمهای جنگ جهانی دوم حساب میشد. «دانکرک» بهعنوانِ یک بلاکباستر منحصربهفرد در قلبِ تابستان، دو آخرهفته در صدر جدول باقی مانده و به مدتِ ۹ هفته در بینِ ۱۰ فیلم برتر باکس آفیس دوام آورد. «دانکرک» در پایانِ دورهی اکرانش به ۱۸۸ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار فروشِ خانگی و ۵۲۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروشِ جهانی دست یافته بود. گرچه این ارقام آن را در ردهی چهاردهم و نوزدهم گیشهی خانگی و جهانی قرار میدهد، اما فقط به خاطر اینکه مجبور به رقابت با مُشتی از فیلمهای فرنچایزی و ستارهمحور بود. درواقع «دانکرک» در بینِ فیلمهای کاملا اورجینالِ سال ۲۰۱۷، پشتسر «کوکو» (۲۰۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار) در ردهی دوم پُرفروشترین فیلمهای اورجینالِ گیشهی خانگی قرار گرفت و پشتسر «کوکو» (۸۰۷ میلیون دلار) و «بچه رئیس» (۵۲۸ میلیون دلار)، سومین فیلمِ پُرفروشِ گیشهی جهانی بود. دوازده فیلم نولان که شامل فیلمهای کوتاهش نیز میشود تاکنون در مجموع ۴ میلیارد و ۷۰۸ میلیون دلار فروختهاند که آن را یک پله پایینتر از دیوید یتس (۵ میلیارد و ۹۹۲ میلیون دلار با هشت فیلم) در ردهی نهم پُرفروشترین کارگردانان دنیا قرار میدهد. جهتِ اطلاع استیون اسپیلبرگ جایگاه نخستِ این فهرست را با مجموع ۱۰ میلیارد و ۵۴۸ میلیون دلار از ۳۶ فیلم در اختیار دارد.
ردهبندی فیلمهای کریستوفر نولان براساس درآمدِ جهانی
ردیف | فیلم | درآمد خانگی | درآمد جهانی | سال اکران |
۱ | شوالیهی تاریکی برمیخیزد | ۴۴۸ میلیون و ۱۳۹ هزار دلار | یک میلیارد و ۸۲ میلیون دلار | ۲۰۱۲ |
۲ | شوالیهی تاریکی | ۵۳۳ میلیون و ۷۲۰ هزار دلار | یک میلیارد دلار | ۲۰۰۸ |
۳ | اینسپشن | ۲۹۲ میلیون و ۵۷۶ هزار دلار | ۸۳۴ میلیون و ۷۹۱ هزار دلار | ۲۰۱۰ |
۴ | میانستارهای | ۱۸۸ میلیون دلار | ۶۵۴ میلیون و ۴۶۷ هزار دلار | ۲۰۱۴ |
۵ | دانکرک | ۱۹۰ میلیون دلار | ۵۲۰ میلیون و ۱۵۵ هزار دلار | ۲۰۱۷ |
۶ | بتمن آغاز میکند | ۲۰۵ میلیون و ۳۴۳ هزار دلار | ۳۵۹ میلیون دلار | ۲۰۰۵ |
۷ | بیخوابی | ۶۷ میلیون و ۲۶۳ هزار دلار | ۱۱۳ میلیون و ۶۲۲ هزار دلار | ۲۰۰۲ |
۸ | پرستیژ | ۵۳ میلیون دلار | ۱۰۴ میلیون و ۴۰۷ هزار دلار | ۲۰۰۶ |
۹ | ممنتو | ۲۵ میلیون و ۵۴۴ هزار دلار | ۳۹ میلیون و ۷۲۳ هزار دلار | ۲۰۰۱ |
۱۰ | تعقیب | ۴۸ هزار و ۴۸۲ دلار | ۲۴۰ هزار و ۴۹۵ دلار | ۱۹۹۹ |
ویژگی برتر «بتمن» که به نفعِ موفقیتش در گیشه خواهد بود چیست؟
در مراسمِ «دیسیفندُم» که اکثرا پُر از نمایشهای هیجانانگیز از فیلمها و بازیهای آیندهی کامیکهای دیسی بود، تریلر ریبوتِ «بتمن» (The Batman) به کارگردانی مت ریوز با اختلاف تسلیبخشترین و دلگرمکنندهترینشان بود؛ دنیای بتمن، تبهکاران و متعلقاتش در حالی پس از برداشتِ کج و کولهی زک اسنایدر، جوکرِ افتضاحِ «جوخهی انتحار» و گاتهام پُر عیب و ایرادِ تاد فیلیپس با بیهویتی و سرگردانی دستوپنجه نرم میکردند که بالاخره با این تریلر به نظر میرسد که به شرایط میزان و متمرکزی که به آن نیاز داشت بازگشته است؛ تریلری که نویدِ فیلمی را میدهد که نه مثل «بتمن علیه سوپرمن» پُرمدعا است و نه مثل «جوکر» تصنعی؛ دنیای فیلم در همین تریلر دو دقیقهای آنقدر قابللمس است که انگار این دنیا پیش از اینکه از وجودش با خبر شویم وجود داشته است و حالا ما فرصت پیدا کردهایم بُرشی از آن را ببینیم. اما مهمترین نکتهای که میتوان از آن برداشت کرد این است که چقدر این فیلم در تضاد با یک بلاکباسترِ ابرقهرمانی مرسوم قرار میگیرد. این حرف به این معنی نیست که وقتی «بتمن» در اکتبرِ ۲۰۲۱ اکران شود، پولِ زیادی بهدست نخواهد آورد، اما به این معنی است که ظاهرا فیلمِ مت ریوز قرار است به همان چیزی تبدیل شود که طرفداران از دههی ۹۰ تاکنون برای دیدنِ چیزی شبیه به آن لحظهشماری میکردند: یک فیلم بتمنمحور که خودش را بهعنوانِ حماسیترین و بزرگترین فیلمِ ابرقهرمانی پیرامونش تبلیغات نمیکند.
فیلمِ مت ریوز قرار است به همان چیزی تبدیل شود که طرفداران از دههی ۹۰ تاکنون برای دیدنِ چیزی شبیه به آن لحظهشماری میکردند: یک فیلم بتمنمحور که خودش را بهعنوانِ حماسیترین و بزرگترین فیلمِ ابرقهرمانی پیرامونش تبلیغات نمیکندتریلرِ فیلم در نگاهِ اول همچون ترکیبی از «بتمن آغاز میکند» و «زودیاک» یا حتی «اره» به نظر میرسد؛ اینکه آیا بتمنِ رابرت پتینسون درنهایت با درجهبندی سنی بزرگسالانه یا کودکپسندانه عرضه خواهد شد فعلا نامشخص است، اما چیزی که میدانیم این است که اگر مت ریوز بتواند همان خشونتِ پُرتنش و بیرحمانهای که از او در «ظهور سیارهی میمونها» و «جنگ برای سیارهی میمونها» را در «بتمن» هم اجرا کند قادر خواهد بود در عینِ حفظِ جنبهی بزرگسالانهی فیلم در قلمروی درجه سنی کودکپسندانه باقی بماند. همچنین داستانِ این فیلم که از قرار معلوم حول و حوشِ یک قاتلِ سریالی که قتلهایش با فسادِ سیستماتیکِ گاتهام ارتباط دارد، به این معنی است که «بتمن» قرار است به همانِ فیلمِ کاراگاهی خیابانی و جمعوجوری که خیلی از طرفداران خیالپردازی آن را میکردند تبدیل شود؛ یا به عبارت دیگر، فیلمِ مت ریوز بیش از یک فیلمِ بتمنمحور باشد، فقط یک فیلمِ عادی به نظر میرسد که از قضا بتمن، شخصیتِ اصلیاش است. فیلمهای بتمن در بینِ سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۷ حکمِ «جنگ ستارگان»ها و «جیمز باند»های زمانِ خودشان را داشتند؛ آنها از لحاظ مقیاس و اندازه بزرگترین بلاکباسترهای زمانِ خودشان بودند و فراهمکنندهی سطحی از هیجانها و زرق و برقهای سینمایی بودند که مخاطبان نمونهاش را در جای دیگری پیدا نمیکردند.
بنابراین وقتی بتمن مجددا با «بتمن آغاز میکند» به سینما بازگشت، این مجموعه باید زخمهای باقیمانده از «بتمن و رابین»، پُرهرج و مرجترین و رنگارنگترین و در نتیجه منفورترین فیلمِ مجموعه را ترمیم میکرد. «بتمن آغاز میکند» اما با وجود تحسینِ یکصدای طرفداران و منتقدان، به فقط ۳۷۱ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۵۰ میلیون دلار بودجه دست یافت. اگرچه «شوالیهی تاریکی» با کسب یک میلیارد و ۴ میلیون دلار از ۱۸۰ میلیون دلار بودجه (که شامل ۵۳۳ میلیون دلار فروشِ خانگی، دومین فیلم برتر گیشهی خانگی)، به یکی از آن دنبالههایی که پتانسیلهای مجموعه را شکوفا کرد تبدیل شد، اما فقط به خاطر اینکه مقیاسِ «شوالیهی تاریکی» بزرگتر از قسمت قبل شده بود. شاید «شوالیهی تاریکی» و «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» در مقایسه با فیلمهای ابرقهرمانی دور و اطرافشان واقعگرایانهتر و جمعوجورتر بودند، اما همزمان از ابعادِ غولآسایی بهره میبردند (از سکانس کلهمعلق شدنِ کامیون هجدهچرخ تا سکانس سرقتِ هواپیما). این در حالی است که بزرگترین سکانسِ اکشنی که در تریلر «بتمن» جدید دیدیم، کتک خوردن یکی از اراذل و اوباش بهدستِ رابرت پتینسون بود.
حالا سوالی که سرنوشتِ «بتمن» جدید در گیشه به آن بستگی دارد این است که آیا مقیاسِ کوچکِ این فیلم به خاطرِ اعتمادبهنفسِ بیش از اندازهی برادران وارنر به این آیپی به سرنوشتِ «بتمن آغاز میکند» دچار میشود یا اینکه تصمیم برادران وارنر برای ساختِ یک فیلمِ بتمنمحورِ غیربلاکباستری باتوجهبه اشباع شدنِ طرفداران با بتمنهای بلاکباستری با استقبالِ بهتری مواجه خواهد شد؟ حداقل یک فیلم وجود دارد که ثابت میکند مقیاسِ کوچکترِ بتمنِ مت ریوز در مقایسه با بتمنهای قبلی به ویژگی برترِ آن برای موفقیت در گیشه تبدیل خواهد شد: «جوکر». شاید مهمترین فاکتورِ تعیینکننده در موفقیتِ بیسابقهی «جوکر» (منهای اینکه این فیلم مجهز به مشهوترین تبهکارِ فرهنگ عامه است) این بود که این فیلم عملکردی شبیه به «ونوم» (یک فیلم کامیکبوکی جریان اصلی)، «ستارهای متولد میشود» (یک رویداد سینمایی برای بزرگسالان) و «هالووین ۲۰۱۸» (یک فیلم ترسناک بزرگسالانه) داشت. این فیلم بهترین ویژگیها، نقاط قوت و مزیتهای سه فیلم تجاری کاملا متفاوت را درون یک فیلم واحد مخلوط کرده است و در نتیجه به گزینهی ایدهآلی برای مخاطبان هر سه نوع فیلم تبدیل شده بود.
اول از همه، «جوکر» به فیلمِ کامیکبوکی بزرگِ فصل تبدیل شده بود. وقتی سونی تصمیم گرفت تا «ونوم» را با درجهبندی سنی کودکپسندانه منتشر کند، در حالی این تصمیم از لحاظ هنری به فیلم آسیب میزد که از لحاظ تجاری، تصمیمِ هوشمندانهای بود. از آنجایی که اکثرِ رقبای «ونوم» از جمله «ستارهای متولد میشود»، «هالووین» و «بوهمین رپسدی»، بزرگسالانه بودند، یکی از دلایلی که باعث شد این فیلم بعد از افتتاحیهی ۸۰ میلیون دلاریاش سقوط نکند و به فیلمِ با دوامتری در مقایسه با «لوگان» (۲۲۹ میلیون از ۸۸ میلیون افتتاحیه)، «آن» (۳۲۷ میلیون از ۱۲۳ میلیون افتتاحیه) و «ددپول ۲» (۳۱۸ میلیون از ۱۲۵ و نیم میلیون افتتاحیه) تبدیل شود، درجهبندی سنی کودکپسندانهاش بود. اگر آن فیلم که با نقدهای بسیار ضعیف اما استقبالِ گستردهی عموم مردم مواجه شده بود، با درجهبندی سنی بزرگسالانه عرضه میشد، به یکی دیگر از فیلمهای بزرگسالانهی فصلِ پیش از کریسمس تبدیل میشد، اما درجهبندی سنی کودکپسندانهاش باعث شد تا «ونوم» در دو ماه اولِ پاییز در جایگاه منحصربهفردی در مقایسه با بزرگترین فیلمهای اطرافش قرار بگیرد. «ونوم» تا زمانِ اکران «آکوآمن» در اواخر دسامبر به تنها گزینهی مردم در زمینهی بلاکباسترهای مرسوم تبدیل شده بود. نتیجهاش کسب ۲۱۳ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۸۵۴ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۹۰ میلیون دلار بودجه بود.
اما همزمان «جوکر» به شکلی که یادآورِ «ستارهای متولد میشود» است نیز حکمِ فیلم بزرگسالانهی برترِ فصل را هم داشت. برادران وارنر تصمیم گرفت تا «ستارهای متولد میشود» را همزمان با «ونوم» اکران کند؛ چون آنها میدانستند اگرچه «ستارهای» میتواند افتتاحیهی کمتری در مقایسه با «ونوم» داشته باشد، اما میتواند در طولانیمدت جبران کند. فیلمِ بردلی کوپر و لیدی گاگا با نقدهای قوی، ایجاد سروصدا در فصلِ جوایز و جایگاهش بهعنوان یکی از بزرگترین مدعیانِ اسکار، کارش را با ۴۴ میلیون دلار افتتاحیه شروع کرد و رفت تا به ۲۱۵ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۴۲۴ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۴۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کند. «ستارهای» به مدتِ یک ماه جایگاهش بهعنوانِ گزینهی اولِ سینماروهای بزرگسال را حفظ کرد، تا اینکه «بوهمین رپسدی» از راه رسید و بعد از افتتاحیهی ۵۱ میلیونیاش، ۲۱۶ میلیون دلار در خانه و ۹۰۵ میلیون دلار در دنیا فروخت. اما «جوکر» علاوهبر «ونوم» و «ستارهای»، حکمِ «هالووین» ۲۰۱۹ را هم دارد. دو هفته بعد از اینکه «ونوم» و «ستارهای»، موتورِ ماه اکتبر را با سروصدا روشن کردند و یک هفته بعد از اینکه «نخستین انسان» به محض اکران با کله سقوط کرد، «هالووین» اکرانش را با ۷۷ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد و رفت تا به ۱۵۹ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۲۵۶ میلیون دلار فروشِ جهانی برسد.
تا اینجا هیچ اتفاقِ غافلگیرکنندهای نیافتاد، اما فیلمِ اسلشرِ بزرگسالانهی ۱۰ میلیون دلاری یونیورسال بهگونهای بر فصلِ هالووین فرمانروایی کرد که وحشتِ «هالووین میکُشد» باعث شد تا لاینزگیت زمانِ اکرانِ دنبالهی «اره» را به تابستان منتقل کند (قبل از اینکه شیوع کرونا، اکرانش را به سال ۲۰۲۱ عقب بیاندازد). در فصلی که از کمبودِ یک فیلمِ ترسناکِ مرسوم رنج میبرد، چیز دیگری میتواند جای آن را بگیرد. اتفاقی که نمونهاش را در سال ۲۰۱۳ با «جاذبه» دی?
منبع : زومجی
0 دیدگاه