سبکشناسی بازیهای ویدئویی: معرفی سبک اکشن ماجراجویی
سبک اکشن ماجراجویی یک ژانر ترکیبی است که در آن ویژگیهای اکشن با ماجراجویی تلفیق میشود. با ما همراه باشید تا با بازی های اکشن-ادونچر بیشتر آشنا شویم.
سبک اکشن-ماجراجویی (Action-Adventure) انواع متنوعی از بازیها را شامل میشود و از این حیث میتوان آن را یک سبک بسیار گسترده نامید. برای توضیح درباره این ژانر لازم است تا ابتدا با تعاریف دو سبک اکشن و ماجراجویی آشنا باشیم. در مقالات قبلی سبک شناسی بازی در ما، با هر دوی این ژانرها آشنا شدهایم، اما در اینجا برای یادآوری و بهطور خلاصه آنها را تعریف میکنیم؛ گیمپلی بازیهای اکشن بر مبنای انجام واکنشهای سریع از سوی بازیکن طراحی میشود، اما بازیهای ماجراجویی عاری از ویژگیهای اکشن هستند و به جای آن بازیکن را در موقعیتی قرار میدهند که باید با حل معماهای متعدد، مشکلاتش را برطرف سازد. بنابراین اکشن-ماجراجویی سبکی است که هم سرعت عکسالعملهای بازیکن را میسنجد و هم تواناییهای او در حل کردن پازلها را به چالش میکشد. در ادامه این مقاله تعریف کاملتری از سبک اکشن ماجراجویی ارائه میدهیم و شما را با مهمترین زیرسبکهای آن آشنا میکنیم.
تعریف سبک اکشن-ماجراجویی
همانطور که گفتیم، اکشن-ادونچر سبکی است که المانهای اصلی و برجسته اکشن و ماجراجویی در آن با یکدیگر ترکیب شدهاند. بازیهای این سبک از یک سو مثل بازیهای اکشن نیاز به مهارتهای فیزیکی بالا دارند و از سوی دیگر مانند ماجراجوییها، دارای داستان و شخصیتپردازی قوی، سیستم کولهپشتی و دیالوگ هستند. بازی های اکشن ماجراجویی معمولا سریعتر از ماجراجوییهای معمولی هستند و مانند آنها از قصهای پیچیده بهره میبرند. درباره این موضوع که چه زمانی میتوانیم یک بازی را اکشن-ماجراجویی بنامیم بحثهای زیادی وجود دارد. یکی از تعریفهایی که برای این سبک بیان میکنند از این قرار است: «اکشن-ماجراجویی سبکی است که در آن به اندازهای از عناصر اکشن استفاده شده که نمیتوانیم آن را ماجراجویی بنامیم، ولی این عناصر به اندازهای هم نیستند که بتوانیم آن را اکشن قلمداد کنیم.»
در برخی موارد به بازیهای اکشنی که دارای معما نیز باشند اکشن-ماجراجویی گفته میشود، اما اگر این معماها طراحی سادهای داشته باشند یا تعدادشان اندک باشد، بازی را در سبک اکشن طبقهبندی میکنند. در اکثر بازی های اکشن ماجراجویی، بازیکنها یک شخصیت را هدایت میکنند و باید با جستجوی محیط، جمعآوری آیتمها و حل پازلهای مختلف، مراحل بازی را پشت سر بگذارند. بسیاری از بازیهای این ژانر از سیستم درختِ مکالمه استفاده میکنند و به بازیکن اجازه میدهند تا در هنگام گفتگو با شخصیتهای غیرقابل بازی، دیالوگهای مورد نظر خود را از منوی مربوطه انتخاب کند؛ سپس شخصیت مقابل پاسخ میدهد و بازیکن مجددا میتواند دیالوگ دیگری را برگزیند. البته لزوما تمام بازی های اکشن ماجراجویی هم چنین سیستمی ندارند.
به دلیل پیچیدگی و وسعت گیمپلی بازی های اکشن-ماجراجویی، بعضی از بازیکنها در به پایان رساندن برخی بازیهای این سبک با مشکل مواجه میشوند؛ به همین خاطر سازندگان این بازیها ویژگیهایی را در جهت آسانتر کردن آنها در نظر میگیرند؛ مثلا در طول بازی راهنماییهای متعددی را به بازیکنها ارائه میکنند یا به آنها اجازه میدهند که یک پازل را به راحتی و بدون حل کردن، پشت سر بگذارند.
زیرسبکهای ژانر اکشن-ماجراجویی
مخفیکاری
مخفیکاری (Stealth) یکی از زیرسبکهای اکشن-ادونچر است که در آن باید از طریق پنهان شدن، خود را از دید دشمن دور نگه داریم و بر او غلبه کنیم. مخفی ماندن در بازیهای این ژانر به وسیله پنهان شدن در مکانهای مختلف، تغییر قیافه یا لباس و اجتناب از ایجاد سروصدا انجام میشود. بعضی از بازی های مخفی کاری به بازیکن اجازه میدهند تا بین پنهان ماندن یا حمله کردن به دشمن یکی را انتخاب کند که معمولا استفاده از مخفیکاری با پاداش همراه خواهد بود. بازیهای این ژانر غالبا دارای مضامین جاسوسی یا ضد تروریسم هستند و قهرمانان آنها را افرادی چون افسران نیروهای ویژه، ماموران مخفی، نینجاها، دزدها و آدمکشها تشکیل میدهند. هچنین برخی از بازیهای این سبک هستند که ویژگیهای مخفیکاری را با سایر سبکها مثل تیراندازی اولشخص یا سکوبازی ترکیب میکنند.
داشتن استراتژی مناسب و همچنین آزمون و خطا در بازی های مخفی کاری از اهمیت بالایی برخوردار است.برخلاف ژانر اکشن، چالش اصلی در بازیهای مخفیکاری، پنهان ماندن از دید دشمن است. هسته گیمپلی بازیهای این سبک پرهیز از مبارزه، حرکت بیصدا و حمله کردن به دشمن از داخل سایهها است. معمولا راههای زیادی برای انجام یک ماموریت وجود دارند و بازیکن میتواند مسیرهای متعددی را در پیش بگیرد و روشهای متنوعی را اجرا کند. بازیکنها میتوانند پشت اشیاء مختلف و یا در تاریکی پنهان شوند و سپس در فرصتی مناسب خود را به پشت دشمن برسانند و او را بکشند یا بیهوش کنند. اگر بازیکن مرتکب اشتباهی شود و توجه دشمنان را به خود جلب کند، باید بلافاصله پنهان شود و تا زمانی که افراد دشمن از جستجوی او دست میکشند، خود را مخفی نگه دارد. بنابراین داشتن استراتژی مناسب و همچنین آزمون و خطا در بازی های مخفی کاری از اهمیت بالایی برخوردار است. با این حال در بعضی از بازیهای سبک مخفی کاری، پس از اینکه بازیکن بهوسیله دشمن دیده میشود، گیمپلی به اکشن گرایش پیدا میکند و مبارزه با دشمنان در اولویت قرار میگیرد.
پنهان ماندن از دید دشمن و غافلگیر کردن او مهمترین اصل در بازی های مخفی کاری است.
همانطور که اشاره کردیم مخفی شدن در تاریکی یکی از المانهای اصلی گیمپلی در این سبک است، به همین دلیل استفاده درست از نور و سایهها در طراحی بازی های مخفی کاری بسیار حیاتی است. گاهی اوقات بازیکنها میتوانند بعضی از منابع نوری (مثل لامپ، شمع و غیره) در یک مرحله را غیرفعال یا خاموش کنند و با ایجاد تاریکی بیشتر، راحتتر به هدف خود برسند. یکی از مسائل بسیار مهم در بازی های مخفی کاری، هوش مصنوعی دشمنان است، چون آنها باید به کارهایی که بازیکن انجام میدهد (مثل خاموش کردن لامپ) واکنش به موقع و مناسب نشان دهند. هر یک از دشمنان دارای محدوده بینایی مشخصی هستند که بازیکن نباید در این محدوده قرار بگیرد. در بیشتر بازیهای این سبک، مسیر حرکت دشمنانی که بهوسیله هوش مصنوعی کنترل میشوند ساده و قابل پیشبینی است و این مسئله به بازیکن اجازه میدهد تا حرکاتش را با نقشه و تدبیر انجام دهد. گیمپلی این بازیها به شکلی طراحی شده است که بازیکن از درگیری مستقیم با دشمن واهمه داشته باشد. معمولا تجهیزاتی که بازیکن در اختیار دارد بسیار ضعیفتر از سلاحهای دشمن هستند و همچنین میزان سلامتی شخصیت اصلی نیز محدود است و این موضوع درگیر شدن را به شدت خطرناک میکند.
در سال ۱۹۸۱ شرکت سگا یکی از اولین بازیهای سبک مخفی کاری را منتشر کرد. این بازی 005 نام داشت و شخصیت اصلی آن که یک جاسوس بود، باید کیف دستی حاوی اطلاعات محرمانه را به یک هلیکوپتر میرساند. بازیکنها در طول مراحل بازی باید خود را از نور چراغقوه دشمنان در امان نگه میداشتند و از جعبهها برای پنهان شدن استفاده میکردند. بازی دیگری که در همان سال عرضه شد و از المانهای مخفیکاری در گیمپلی خود استفاده کرد Castle Wolfenstein بود. هدف اصلی در این بازی پیدا کردن نقشههای مخفی و دزدیدن آنها بود. همچنین بازیکنها میتوانستند لباس نگهبانان را بپوشند و به راحتی از کنار آنها عبور کنند. دنباله این بازی با نام Beyond Castle Wolfenstein در سال ۱۹۸۴ منتشر شد و ویژگیهای جدیدی مثل استفاده از خنجر در مبارزات نزدیک را ارائه کرد.
بازی Metal Gear به نوعی چهارچوب سبک مخفی کاری را ترسیم کرد.
هیدئو کوجیما اولین بازی از سری Metal Gear را در سال ۱۹۸۷ برای کامپیوترهای خانگی MSX2 و یک سال بعد روی کنسول NES نینتندو منتشر کرد. Metal Gear در زمان خودش نسبت به سایر بازیهای این سبک تاکید بیشتری روی مخفیکاری داشت، به طوری که سالید اسنیک، شخصیت اصلی بازی، کار را بدون اسلحه آغاز میکرد و پس از پیدا کردن سلاح نیز هرگز مهمات کافی در اختیار نداشت. دشمنان میتوانستند اسنیک را از فاصله دور ببینند یا صدای شلیک اسلحه او را بشنوند. دوربینها و سنسورهای امنیتی هم در مکانهای مختلف وجود داشتند و هر گاه اسنیک به وسیله دشمنان یا دوربینها دیده میشد، یک آژیر به صدا درمیآمد و همه او را تعقیب میکردند. اسنیک همچنین میتوانست در نبردهای تنبهتن از ضربات مشت استفاده کند، لباس دشمنان را بپوشد یا داخل جعبههای مقوایی پنهان شود.
مطلب مرتبط:
شماره دوم مجموعه Metal Gear با عنوان Metal Gear 2: Solid Snake در سال ۱۹۹۰ عرضه شد. این قسمت در مقایسه با بازی اول پیشرفتهای زیادی در بخش گیمپلی داشت؛ مثلا حرکات جدید خمیده راه رفتن یا خزیدن روی زمین برای اسنیک طراحی شده بود و او از این طریق میتوانست وارد کانالهای هوا شود یا خود را زیر میز پنهان کند. علاوه بر این، مواردی مثل هوش مصنوعی دشمنان، داستان و گرافیک در این بازی به مراتب ارتقا یافته بودند.
سال ۱۹۹۸ را میتوان یک نقطهی عطف در تاریخ بازی های مخفی کاری دانست، چرا که سه بازی بزرگ و تاثیرگذار این سبک یعنی Metal Gear Solid و Tenchu: Stealth Assassins و Thief: The Dark Project در این سال عرضه شدند. بازی نینجایی Tenchu: Stealth Assassins نام خود را به عنوان اولین مخفیکاری سهبعدی مطرح کرد. چند ماه بعد از این بازی، Metal Gear Solid روی کنسول پلیاستیشن منتشر شد و با موفقیت چشمگیرش توانست محبوبیت مجموعهی Metal Gear را نزد بازیکنها افزایش دهد. Thief: The Dark Project یکی دیگر از پیشگامان این ژانر و اولین بازی مخفیکاری بود که از زاویه دید اولشخص استفاده میکرد.
بازی Thief: The Dark Project اولین مخفی کاری با دوربین اولشخص بود.
در سال ۲۰۰۰ بازی Hitman: Codename 47 (اولین بازی سری Hitman) منتشر شد و سبک مخفی کاری را با ویژگیهای اکشن درهم آمیخت. در همین سال بازی زیبای No One Lives Forever نیز عرضه شد و توانست روی کامپیوترهای شخصی نمرات بسیار خوبی را به ثبت برساند. حالوهوای این بازی به فیلمها و سریالهای جاسوسی آن دوران شباهت زیادی داشت و به همین دلیل مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. در سال ۲۰۰۱ مجموعهی Metal Gear توفیقاتش را با بازی Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty روی کنسول پلیاستیشن 2 ادامه داد. در این بازی قابلیتها و حرکات جدیدی برای اسنیک معرفی شدند؛ او قادر بود از نردهها آویزان شود، قفسهها را باز کند و درون آنها پنهان شود یا با تهدید کردن دشمنان به وسیله اسلحه از آنها مهمات و آیتمهای باارزش بگیرد. دشمنان در این بازی از سیستم هوش مصنوعی جمعی بهره میبردند؛ به این ترتیب که برخلاف بازیهای قبلی این ژانر، در Metal Gear Solid 2 دشمنان به صورت گروهی هدایت میشدند و این موضوع باعث میشد تا به شکل واقعگرایانهتر بازیکن را تحت فشار قرار دهند. Metal Gear Solid 2 با فروش ۷ میلیون نسخهای به عنوان یکی از پرفروشترین بازیهای مخفیکاری نیز شناخته میشود.
مطلب مرتبط:
بازی زیبای Sly Cooper در سال ۲۰۰۲ انتشار یافت و با ارائه گرافیک سلشید (کارتونی) و ترکیب مخفیکاری با سکوبازی، موفق ظاهر شد. همچنین اولین بازی از سری Splinter Cell که گیمپلی آن شباهتهای انکارناپذیری با سری Metal Gear داشت در سال ۲۰۰۲ منتشر شد. بازیهای مجموعه Splinter Cell همواره به خاطر داشتن گرافیک پیشرفته و نوپردازی پویا مشهور بودهاند. این ویژگیها علاوه بر اینکه اتمسفر واقعی و جذابتری را پدید میآورند، روی گیمپلی نیز به طور مستقیم تاثیرگذارند؛ استفاده درست از نور، مکانهای تاریکی را در یک محیط به وجود میآورد که برای مخفی شدن مناسب هستند. قسمت دوم این مجموعه که دارای بخش چندنفره هم بود، با نام Splinter Cell: Pandora Tomorrow در سال ۲۰۰۴ منتشر شد.
بازی Metal Gear Solid 3: Snake Eater قابلیت استتار را ارائه کرد. این ویژگی بعدها در خیلی از بازی های مخفی کاری استفاده شد.
بازی Metal Gear Solid 3: Snake Eater (سال ۲۰۰۴) ویژگی جدید استتار را برای سبک مخفیکاری معرفی کرد. این بازی در محیطهای جنگلی اتفاق میافتاد و هدف اصلی در آن نفوذ به پایگاههای دشمن بود. یکی دیگر از بازیهای مهم این سبک که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد The Chronicles of Riddick: Escape From Butcher Bay نام داشت. این بازی که بر اساس مجموعه فیلمهای Chronicles of Riddick ساخته شده بود ماجراهای شخصیتی به اسم ریدیک و تلاشش برای فرار از زندان را روایت میکرد. در سال ۲۰۰۷ بازی زیبای Assassin's Creed عرضه شد و با گیمپلی، گرافیک و داستان جذابش توجه بسیاری از بازیکنها را به سوی خود جلب کرد. برخلاف اکثر بازیهای مخفیکاری، شخصیت اصلی Assassin's Creed از حضور در اجتماع هراسی نداشت و حتی برای مخفی شدن از سربازان دشمن، در میان جمعیت قرار میگرفت. یک سال پس از این بازی، Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots برای کنسول پلیاستیشن 3 به بازار آمد و استانداردهای سبک مخفیکاری را چند پله ارتقا بخشید. از دیگر بازیهای این سبک که در سالیان اخیر منتشر شدهاند میتوان به Mark of the Ninja و Dishonored 2 و Deus Ex: Mankind Divided و Hitman 2 اشاره کرد.
ترس و بقا
یکی دیگر از زیرسبکهای بزرگ ژانر اکشن-ماجراجویی که طرفداران زیادی نیز دارد ترس و بقا (Survival Horror) است. بازیهای این سبک تلاش میکنند تا به روشهای گوناگون مخاطب خود را بترسانند؛ از سوی دیگر بازیکنها نیز باید برای بقا و زنده ماندن هر کاری که میتوانند انجام دهند. با وجود اینکه مبارزه و نبرد با دشمنان یکی از بخشهای گیمپلی در بیشتر بازیهای این ژانر است، اما به دلیل محدود بودن مهمات، میزان سلامتی، سرعت و گستره دید، بازیکنها احساس ضعف میکنند و این مسئله به ترس آنان میافزاید.
مطالب مرتبط:
چالش دیگری که بازیکنها در بازیهای ترس و بقا با آن روبهرو میشوند، حل کردن معماها و پیدا کردن آیتمهایی است که منجر به باز شدن یک ناحیه جدید از نقشه بازی میشوند. طراحی محیط گیجکننده و حملههای ناگهانی دشمنان، جزو کلیشههای رایج در اکثر بازیهای ترس و بقا هستند. شخصیتهای اصلی در بازیهای این سبک معمولا آسیبپذیرتر هستند و به همین دلیل از درگیر شدن با دشمن دوری میکنند و فرار کردن را ترجیح میدهند.
یکی از مکانیزمهای رایج در گیمپلی بازیهای ترس و بقا، مدیریت کولهپشتی و سهمیهبندی منابع کمیاب مثل مهمات است. بازیکنها در این بازیها معمولا تنها هستند و در طول داستان با شخصیتهای معدودی مواجه میشوند. قصه زندگی شخصیتهای غیرقابل بازی نیز به صورت حاشیهای و در قالب یادداشتها یا فایلهای صوتی ضبط شده روایت میشود. داستان بازیهای ترس و بقا پیرامون موضوعاتی مانند تحقیق در مورد نیروهای هولناک و یا مواجهه با آنها اتفاق میافتد. بازیهای اولیه این ژانر از دوربین ثابت استفاده میکردند و این مسئله به دشمنان اجازه میداد تا در مکانهایی که خارج از دید بازیکن قرار دارند مخفی شوند. در اکثر بازیهای این سبک از صداهای غیرمنتظره و گوشخراش برای ایجاد حس تعلیق و ترساندن بازیکن استفاده میشود. دشمنان در بازیهای ترس و بقا شامل موجودات و هیولاهای مختلفی هستند که در بیشتر مواقع، ورود آنها به شکل ناگهانی (مثلا با پریدن از روی سقف و یا از داخل پنجرهها) اتفاق میافتد. مبارزه با غولآخرهای ترسناک نیز بخشی است که طرفدارن بازیهای این سبک اصلا با آن بیگانه نیستند.
بازی Splatterhouse یکی از قدیمیترین بازیها در سبک ترس و بقا است.
یکی از اولین بازیهایی که در آن از عناصر سبک ترس و بقا استفاده شد 3D Monster Maze نام داشت. این بازی که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد، یک اولشخص بدون سلاح بود که در آن بازیکنها به وسیله یک دایناسور تی-رکس دنبال میشدند و میبایست راه خروج را پیدا میکردند. بازی Haunted House یکی دیگر از نمونههای ابتدایی این سبک است که بیش از اکشن روی حل پازلها تمرکز داشت. دشمنان این بازی را ارواح، خفاشها و سایر هیولاهای مرسوم در فیلمهای ترسناک آن دوره تشکیل میدادند و هر کدام رفتار و شیوه مبارزهی مخصوص به خود را داشتند. بخشهایی مثل جمعآوری آیتمها و مدیریت کولهپشتی در گیمپلی بازی تعریف شده بودند؛ همچنین دسترسی به برخی از محیطها نیازمند پیدا کردن یک شئ یا کلید بود. به خاطر وجود چنین ویژگیهایی که بعدها در بسیاری از بازیهای سبک ترس و بقا مورد تقلید قرار گرفتند، بعضیها از Haunted House به عنوان اولین بازی این سبک یاد میکنند.
مطلب مرتبط:
در اواخر دههی ۱۹۸۰ چند بازی در سبک ترس و بقا منتشر شدند که شاید مشهورترین آنها Splatterhouse ساخته شرکت نامکو بود. اگرچه این بازی یک آرکید در سبک بیتم آپ بود، اما عناصری مثل وحشت و خونریزی به شکل اغراقآمیز در آن بکار گرفته شده بودند. در سال ۱۹۸۹ کپکام بازی Sweet Home را برای کنسول NES منتشر کرد. هدف اصلی در این بازی حل کردن پازلهای مختلف با استفاده از آیتمهای موجود در کولهپشتی و مبارزه با دشمنان یا فرار از دست آنها بود. بازیکنها در Sweet Home هدایت گروهی از شخصیتها را برعهده میگرفتند؛ اگر در طول مراحل بازی یکی از شخصیتها کشته میشد امکان بازگشت او وجود نداشت و همین مسئله تا حدودی اضطراب ایجاد میکرد و باعث میشد بازیکنها برای بقا تلاش کنند. جالب است بدانید که بازی Sweet Home الگو و الهامبخش اصلی مجموعه Resident Evil نیز بوده است.
بازی Alone in the Dark را به عنوان پدر سبک ترس و بقا میشناسند.
یکی از مهمترین بازیهای تاریخ ژانر ترس و بقا در سال ۱۹۹۲ عرضه شد. Alone in the Dark ماجراهای یک قهرمان تنها را به تصویر میکشید که باید با هیولاهای زیادی مواجه میشد و معماهای مختلفی را حل میکرد. بسیاری از مکانیزمهای گیمپلی Alone in the Dark در بازیهای بعدی این سبک مورد استفاده قرار گرفتند، به همین دلیل از این بازی به عنوان پدر سبک ترس و بقا نیز یاد میکنند.
مطالب مرتبط:
عبارت «ترس و بقا» اولین بار در سال ۱۹۹۶ و بهوسیله شرکت کپکام برای تبلیغات بازی Resident Evil استفاده شد. این بازی که چند ویژگی اصلیاش (مثل دوربین سینمایی ثابت و معماها متنوع) را به طور واضح از Alone in the Dark به ارث برده بود، بسیار مورد توجه قرار گرفت و به الگویی برای بازیهای پس از خود تبدیل شد. موفقیت تجاری Resident Evil همچنین به پلیاستیشن کمک کرد تا جایگاهش را در میان سایر کنسولهای خانگی ارتقا دهد. در سال ۱۹۹۸ قسمت دوم این سری نیز منتشر شد. شینجی میکامی، خالق مجموعه، در Resident Evil 2 تصمیم گرفت تا حالوهوای بازی را تغییر دهد و به جای قصر (که ماجراهای قسمت اول در آن اتفاق میافتاد) از محیطهای شهری برای این بازی استفاده کند. Resident Evil 2 هم مانند شماره اول مجموعه توانست موفقیتهای زیادی کسب کند و فروش ۵ میلیون نسخهای را تجربه نماید. تقریبا به طور همزمان با این بازی، کمپانی اسکوئر انیکس هم بازی Parasite Eve را منتشر کرد که گیمپلی آن ترکیبی از Resident Evil و عناصر نقشآفرینی Final Fantasy بود.
بازی Silent Hill نوع جدیدی از ترس را ارائه میکرد: وحشت روانشناسانه!
دوران طلایی بازیهای ترس و بقا که با Resident Evil آغاز شده بود در سال ۱۹۹۹ و با انتشار بازی Silent Hill به وسیله کونامی به اوج شکوه و اقتدار رسید. این بازی برخلاف Resident Evil که پسزمینههای از پیش پردازش شده داشت، محیطهای کاملا سهبعدی را ارائه میداد. Silent Hill به خاطر فاصله گرفتن از کلیشههای رایج در فیلمهای ترسناک درجه دوم و تمرکز روی یک لحن روانشناسانه خاص مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. در واقع این بازی بیش از ارائه خونریزی و ترسهای دیوانهوار، تلاش میکرد تا با ایجاد یک اتمسفرِ وهمآلود، مخاطبش را به وحشت بیندازد. Silent Hill هنوز هم به عنوان یکی از هراسانگیزترین بازیهای تاریخ شناخته میشود. قسمت دوم این مجموعه در سال ۲۰۰۱ منتشر شد و با داستان عالیاش سری Silent Hill را به یکی از تاثیرگذارترین مجموعههای سبک ترس و بقا تبدیل کرد.
دوران طلایی بازیهای ترس و بقا که با Resident Evil آغاز شده بود در سال ۱۹۹۹ و با انتشار بازی Silent Hill به وسیله کونامی به اوج شکوه و اقتدار رسید.کپکام اولین شماره از مجموعهی نامآشنای Dino Crisis را در سال ۱۹۹۹ منتشر کرد. این بازی با ویژگیهایی که در گیمپلیاش وجود داشت در سبک ترس و بقا طبقهبندی میشد، اما دنباله آن که یک سال بعد با نام Dino Crisis 2 به انتشار رسید، بیشتر جنبه اکشن داشت. در سال ۲۰۰۱ بازی Fatal Frame، یکی از منحصربهفردترین عناوین ژانر ترس و بقا عرضه شد. شخصیت اصلی این بازی در یک قصر بزرگ به دنبال ارواح سرگردان میگشت تا با عکس گرفتن از آنها نابودشان کند. داستان Fatal Frame در زمان خودش مورد تعریف و تمجید زیادی قرار گرفت. به طور کلی طراحان و بازیسازان ژاپنی در ساخت بازیهای ترس و بقا موفقتر ظاهر شدهاند، اما سازندگان غربی نیز در این سبک حرفهایی برای گفتن دارند. در سال ۲۰۰۲ بازی The Thing در سبک ترس و بقا منتشر شد، اما به دلیل تاکید زیاد روی اکشن با سایر بازیهای این سبک کمی متفاوت بود. حتی بعضیها بازی Doom 3 (سال ۲۰۰۴) را نیز در ژانر ترس و بقا قرار میدهند و به خاطر درگیری مستقیم شخصیت اصلی با دشمنان بازی، آن را یک «برداشت امریکایی» از این سبک مینامند. البته شاید درستتر باشد Doom 3 را یک تیراندازی اولشخص با ویژگیهای ترسناک قلمداد کنیم، اما تاثیری که این بازی روی محبوبیت سبک ترس و بقا و شکلگیری نمونههای غربی این ژانر داشت، غیرقابل انکار است.
بازی Resident Evil 4 یکی از تاثیرگذارترین آثار در سبک ترس و بقا است.
در سال ۲۰۰۵ بازی Resident Evil 4 منتشر شد و علاوه بر اینکه بسیاری از ویژگیهای سنتی این ژانر را متحول کرد، بارها از سوی سایتها و مجلات مختلف به عنوان بهترین بازی سال انتخاب شد. با این حال برخی از منتقدین بازی اعتقاد داشتند که سری Resident Evil از ریشههای خود فاصله گرفته و بسیاری از خصوصیات اصلی مجموعه را فراموش کرده است.
مطالب مرتبط:
به طور کلی در سالهای اخیر بازیهای سبک ترس و بقا به تقلید از ژانر اکشن، به مبارزات اهمیت بیشتری میدهند، در حالی که بازیهای اولیه این سبک روی مخفی شدن و فرار کردن از دشمن تاکید میکردند. از دیگر مجموعههای مهم سبک ترس و بقا میتوانیم به Dead Space و Left 4 Dead و Amnesia و Slender اشاره کنیم؛ ضمن اینکه Alan Wake (سال ۲۰۱۰)، The Evil Within (سال ۲۰۱۴) ساخته شینجی میکامی، Alien: Isolation (سال ۲۰۱۴) و Until Dawn (سال ۲۰۱۵) از دیگر بازیهای مهم این سبک در سالیان اخیر به شمار میروند.
شاید برجستهترین بازی مدرن در سبک ترس و بقا، ساخته سال ۲۰۱۳ استودیوی ناتی داگ یعنی The Last of Us باشد که ویژگیهای اصلی این ژانر را با داستانگویی تاثیرگذار ترکیب کرد و یک تجربه کمنظیر را ارائه داد. شماره دوم این بازی هم که در سال ۲۰۲۰ برای کنسول پلیاستیشن 4 منتشر شد، مثل بازی اول مورد توجه گیمرها قرار گرفت.
سایر زیرسبکها
بازیهای اکشن-ماجراجویی را میتوان به زیرسبکهای دیگری نیز تقسیم کرد. مثلا به بعضی از بازیهای این ژانر که دارای گیمپلی غیرخطی و دنیای باز هستند، اکشن-ماجراجوییِ سندباکس گفته میشود. بازیهای بزرگی مثل Grand Theft Auto V یا Red Dead Redemption 2 در همین دسته قرار میگیرند. در مجموع دامنه سبک اکشن ماجراجویی بسیار وسیع است؛ حتی برخی بازیها که در سایر سبکها طبقهبندی میشوند، دارای المانهای اکشن ماجراجویی هستند. در سالهای اخیر بازیهای زیادی در سبک اکشن ادونچر منتشر شدهاند که از میان آنها میتوان به Batman: Arkham Knight و Uncharted 4: A Thief's End و Shadow of the Tomb Raider اشاره کرد.
همچنین سبک سکوبازیِ ماجراجویی یا همان مترویدوینیا را میتوان زیرمجموعه اکشن-ماجراجویی قرار داد، اما بهطور کلی، چنین طبقهبندیهایی در این سبک از اهمیت کمتری برخوردارند و دو زیرسبک عمده اکشن-ماجراجویی همان مخفیکاری و ترس و بقا هستند.
نگاهی اجمالی به پیشینه سبک اکشن-ماجراجویی
قدمت سبک اکشن-ماجراجویی به اواخر دههی ۱۹۷۰ برمیگردد؛ سه سال پس از انتشار اولین بازی ماجراجویی متنی با نام Colossal Cave Adventure، یک نسخه از آن برای کنسول آتاری ۲۶۰۰ عرضه شد که مانند بازیهای اکشن دارای سیستم مبارزات بود. این بازی که Adventure نام داشت به عنوان اولین بازی در سبک اکشن-ماجراجویی شناخته میشود. در سال ۱۹۸۱ بازی Castle Wolfenstein در همین سبک منتشر شد که بعدها شرکت اید سافتور با الگوگیری از آن Wolfenstein 3D را ساخت.
با انتشار بازی The Legend of Zelda در سال ۱۹۸۶ سبک اکشن-ماجراجویی به بلوغ رسید. در این بازی المانهای مختلف از سایر ژانرها با یکدیگر ترکیب شدند و یک گیمپلی جذاب و دوستداشتنی را به وجود آوردند. The Legend of Zelda یکی از تاثیرگذارترین عناوین در دوران بازیهای ۸ بیتی بود که مجموعههای بزرگی مانند Metroid از آن الهام گرفتهاند. پس از این دوره، سبک اکشن-ماجراجویی به چند شاخه تقسیم شد؛ بازیهایی مثل Metal Gear زیرسبک مخفیکاری را پدید آوردند و Resident Evil و بازیهای مشابهش گونه ترس و بقا را ایجاد کردند. با این همه، گستردگی سبک اکشن-ماجراجویی به قدری است که برخی از بازیهای آن را نمیتوان در یک زیرسبک خاص جای داد (مانند مجموعههای Tomb Raider و Uncharted و Batman Arkham)؛ حتی بسیاری از بازیها هستند که سبک دیگری دارند (مثل بازیهای سری Prince of Persia و Castlevania و Far Cry) اما از ویژگیهای ژانر اکشن-ماجراجویی بهره میبرند.
در این قسمت از مقالات سبک شناسی بازی های ویدیویی، با سبک اکشن ماجراجویی آشنا شدیم و ضمن بررسی مهمترین ویژگیهای آن، درباره تاریخچه و بازیهای برجسته این سبک صحبت کردیم. شما میتوانید نظرات خودتان را درباره بازی های اکشن ماجراجویی با ما در میان بگذارید.
این مقاله اولین بار در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۹۴ در ما منتشر شد و حالا ویرایش و بهروزرسانی شده است. منبع : زومجی
0 دیدگاه