گزارش باکس آفیس: دانکرک در نبرد با The Emoji Movie و Atomic Blonde سربلند بیرون آمد
در گزارش باکس آفیس این هفته (۲۸ تا ۳۰ جولای) دربارهی عملکرد فیلمهای The Emoji Movie و Atomic Blonde صحبت میکنیم.
از آنجایی که «فیلم اموجی» (The Emoji Movie) و «بلوند اتمی» (Atomic Blonde)، دو تازهاکران گستردهی این هفته ناامیدکننده ظاهر شدند (اولی نزد منتقدان و دومی در گیشه)، پس برای اینکه یک درس فراموشناشدنی بهشان بدهیم، گزارش این هفته را با «واندر وومن» (Wonder Woman) شروع میکنیم! داستان «واندر وومن» در باکس آفیس، داستان فیلمی است که مدام فراتر از انتظارتمان ظاهر میشود. قبل از اکران فیلم، تحلیلگران به افتتاحیهی ۸۵ تا ۹۵ میلیون دلاریاش امید بسته بودند؛ افتتاحیهای شبیه به «لوگان» (Logan)، «نگهبانان کهکشان» (Guardians of Galaxy) و «مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲» (The Amazing Spider-Man 2). بعد از اینکه فیلم اکرانش را با ۱۰۳ میلیون و ۲۵۱ هزار دلار آغاز کرد، تحلیلگران انتظار داشتند که فیلم عملکردی شبیه به فیلمهای رده بالای دنیای سینمایی مارول داشته باشد و به ۲۸۰ میلیون دلار درآمد خانگی دست پیدا کند، اما بعد از اینکه با افت فروش ۴۳ درصدی فیلم در هفتهی دومش روبهرو شدیم که بهطرز شوکهکنندهای پایین بود، تحلیلگران نظرشان را تغییر دادند و انتظار فروشی شبیه به «کتاب جنگل» (۱۰۳ میلیون افتتاحیه/۳۶۳ میلیون مجموع خانگی) و «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (۱۰۴ میلیون/۳۶۸ میلیون) را از «واندر وومن» داشتند. اما فیلم به این پیشبینیها هم بسنده نکرد و از حرکت باز نماند.مقالات مرتبطکریس نولان با دانکرک جدول را فتح کرد و واندر وومن پرفروش ترین فیلم تابستان شد
زن شگفتانگیز به دویدن و دویدن ادامه داد و در برابر هیچکس کم نیاورد. نه در مقابل بزرگان ناامیدکنندهای مثل «مومیایی» (The Mummy) و «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» (Transformers: The Last Knight) و نه در مقابل دنبالههای انیمیشنی نسبتا خوبی مثل «ماشینها ۳» (Cars 3) و «من نفرتانگیز ۳» (Despicable Me 3) و نه در مقابل فیلمهای عامهپسند باکیفیتی مثل «بچه راننده» (Baby Driver)، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (Spider-Man: Homesoming)، «جنگ برای سیارهی میمونها» (War for the Planet of the Apes) و «دانکرک» (Dunkirk). «واندر وومن» طوری میفروخت که انگار به دوران انقراض فیلمها رسیدهایم و تنها چیزی که برای تماشا وجود دارد، خودِ خودش است و بس. بنابراین حالا به نقطهای رسیدهایم که دیگر سوالمان این نیست که آیا «واندر وومن» از ۴۰۰ میلیون درآمد خانگی عبور میکند؟، بلکه سوال جدیدمان این است که آیا فیلم میتواند از «هانگر گیمز» (Hunger Games)، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (Captain America: Civil War) و «مرد آهنی ۳» عبور کند و به درآمد ۴۱۵ میلیون دلاری «داستان اسباببازی ۳» (Toy Story 3) دست درازی کند؟
حتما میپرسید احتمال وقوع چنین چیزی چقدر است؟ خب، خیلی کم. اما اگر یادتان باشد دو ماه پیش احتمال دستیابی یک فیلم ابرقهرمانی با حضور گل گدوت و کریس پاین به ۴۰۰ میلیون دلار هم تقریبا غیرممکن بود. و احتمال اینکه فیلم هنوز بعد از دو ماه در یک هزار و ۶۰۰ سالن نمایش داشته باشد هم خیلی کم بود و اصلا فکرش را هم نمیکردیم که فیلم در هفتهی نهمش با فقط ۲۳ درصد افت فروش مواجه شود. آیا امکان دارد فیلمی که این همه «غیرممکن» و «با احتمال خیلی کم» را پشت سر گذاشته است، یکی-دوتای دیگر را هم پشت سر بگذارد؟ باید صبر کرد و دید. «واندر وومن» همین الانش پشت سرِ «شرک ۲» (Shrek 2) در جایگاه دوم «مقاومترین» فیلمهای تاریخ سینما با افتتاحیهای بالای ۱۰۰ میلیون دلار قرار میگیرد. اگر فیلم بتواند به ۴۰۹ میلیون دلار دست پیدا کند، جلوتر از «پشت و رو» (Inside Out)، لقب مقاومترین فیلم تاریخ که در روز جمعه اکرانش را با بیش از ۸۰ میلیون دلار شروع کرده قرار میگیرد. خلاصه تا یادم نرفته بگویم که «واندر وومن» ۳ میلیون و ۵۴۰ هزار دلار دیگر در نهمین هفتهی اکرانش کسب کرد و به ۳۹۵ میلیون و ۴۴۴ هزار دلار (۲۳ درصد افت) در گیشهی خانگی دست پیدا کرد. فروش هفتهی نهم فیلم بیشتر و افت فروشش کمتر از «مرد عنکبوتی» سم ریمی است. هرچند مجموع فروش ۵۹ روزهی آن فیلم (۳۹۵/۸ میلیون دلار) کمی بیشتر بود. اما بیایید معامله را سر این چیزها به هم نزنیم. این هفته، هفتهای است که «واندر وومن» از «مرد عنکبوتی» عبور خواهد کرد و به ۴۰۰ میلیون دلار درآمد خانگی دست خواهد یافت. «واندر وومن» در زمینهی فروش جهانی هماکنون ۷۸۵ میلیون دلار در خزانه دارد که آن را بالاتر از درآمد ۷۸۳ میلیون دلاری «ددپول» (Deadpool) و ۷۸۴ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی ۲» (Spiderman 2) قرار میدهد. تنها سوالی که دربارهی این فیلم در خارج وجود دارد مربوط به عملکرد آن در بازار ژاپن میشود که فیلم یک ماه بعد آنجا اکران خواهد شد. پس از بین این دو اتفاق، یکیشان خواهد افتاد: یا فیلم فقط از مرز ۸۰۰ میلیون دلار عبور میکند یا با فاصلهی خیلی زیادی عبور میکند.
alt="resident evil the final chapter">
اما بالاخره به تازهاکرانهای این هفته میرسیم. اول از همه «فیلم اموجی» را داشتیم که با وجود نقدهای بسیار افتضاحی که دریافت کرده، در کمال تعجبمان ۲۵ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار فروخت. کارتون ۵۰ میلیون دلاری سونی با فقط سه نقد مثبت از ۳۶ نقد و نمرهی ۲ از ۱۰ روی سایت راتنتومیتز حسابی خرابکاری کرده است، اما خبر خوبش این است که دیگر استودیوها نمیتوانند دلیل شکست یا عملکرد بد فیلمهایشان را گردن راتن تومیتوز بیاندازند. همانطور که امتیاز فوقالعاده عالی «جنگ برای سیارهی میمونها» آن را به یک موفقیت فوقالعاده تبدیل نکرد، «فیلم اموجی» هم به خاطر امتیازهای افتضاحش، در گیشه شکست نخورد. ظاهرا سینماروها به تماشای هرچیزی که خوششان بیاید میروند و کاری هم به نقد و امتیاز ندارند. نتیجه این است که «فیلم اموجی» هماکنون صاحب بهترین افتتاحیهی سال ۲۰۱۷ برای یک انیمیشن اورجینال است. با این حال میانگین نمرهی تماشاگران به فیلم B بوده است که نمرهی افتضاحی برای یک کارتون کودکانه است. اما نکته این است که «فیلم اموجی» برای مدتی بدون رقیب خواهد بود. اگر The Nut Job 2 در ماه بعد مورد استقبال قرار نگیرد، تا زمان اکران «لگو نینجاگو» (The Lego Ninjago Movie) در اواخر سپتامبر، هیچ انیمیشن دیگری وجود ندارد. اگر «اموجی» شبیه به «اسمورفها» (۳۵ میلیون افتتاحیه/۱۴۲ میلیون مجموع خانگی) بفروشد به ۱۰۲ میلیون دلار درآمد خانگی دست پیدا میکند. اگر شبیه به «پرندگان خشمگین» (۳۸ میلیون/۱۰۳ میلیون) یا «اسمورفها ۲» (۲۷ میلیون/۷۱ میلیون) بفروشد، اکرانش را با ۶۵ تا ۶۸ میلیون دلار به اتمام خواهد رساند.
دومین تازهاکران مهم هفته، اکشن «بلوند اتمی»، محصول استودیوی فوکس بود که کمی ناامیدکننده ظاهر شد. فیلم با کسب ۱۸ و نیم میلیون دلار به عنوان افتتاحیه، مقداری کمتر از پیشبینیهای ۲۰ میلیون دلاری کارشناسان فروخت. در مقایسه باید گفت «سالت» (Salt) با بازی آنجلینا جولی در چنین هفتهای در سال ۲۰۱۰ اکرانش را با ۳۶ میلیون دلار و اسکارت جوهانسون هم با «لوسی» (Lucy) سه سال پیش در چنین هفتهای، اکرانش را با ۴۳ میلیون دلار کلید زد. البته قابلذکر است که درجهبندی سنی «سالت» برخلاف «بلوند اتمی» زیر ۱۳ سال بود و در رابطه با آن فیلم با یک فیلم نیمهبلاکباستری سروکار داشتیم و بماند که هفت سال پیش، در دوران قبل از پدیدار شدن پدیدهی نتفلیکس بودیم. «لوسی» هم یک علمی-تخیلی دیوانهوار با خلاصهقصهی جذابی (جوهانسون بعد از تزریق موادمخدری به مغزش به ابرقهرمان تبدیل میشود) داشت و سروصدای زیادی در مطبوعات ایجاد کرده بود. خلاصه «بلوند اتمی» نمونهی بارزی برای اثبات این حقیقت این است که مردم دیگر به اندازهی گذشته سینما نمیروند.
alt="resident evil the final chapter">
از آنجایی که بودجهی «بلوند اتمی» فقط ۳۰ میلیون دلار بوده است، پس یعنی با افتتاحیهی کم و بیش موفقی طرف هستیم. قابلذکر است که بهترین افتتاحیهی تاریخ استودیوی فوکس متعلق به افتتاحیهی ۲۲ میلیون دلاری «موذی: فصل ۳» (Insidious: Chapter 3)، افتتاحیهی ۲۱ میلیون دلاری «لندن سقوط کرده» (London Has Fallen) و ۱۹ میلیون دلاری «بعد از خواندن بسوزان» (Burn After Reading) است. پس اگرچه خیلی دوست داشتیم اکشنِ دیوید لیچ بودجهاش را در آخرهفتهی افتتاحیهاش برگرداند، اما این لزوما به معنی موفقیتش نبوده است. در رابطه با «بلوند اتمی» با یکی از آن موقعیتهایی طرفیم که رقم به دست آمده خوب است، اما خودمان آنقدر هیجانزده بودیم که انتظار داشتیم فیلم به موفقیت بزرگی در مایههای «لوسی» بدل شود. بنابراین دلیل اصلی این ناامیدی تقصیر ماست، نه «بلوند اتمی». اگر فیلم شبیه به «لوسی» یا فیلمهای «جان ویک» (John Wick) عمل کند، میتواند به ۵۲ تا ۵۶ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کند و اگر شبیه به «سالت» (۳۶ میلیون/۱۱۸ میلیون) عمل کند، میتواند به ۶۰ میلیون دلار هم برسد.
این هفته دو فیلم دیگر هم اکران محدودشان را آغاز کردند. اولی «دیترویت» (Detroit)، جدیدترین ساختهی کاترین بیگلو بود که در ۲۰ سینمای ۱۰ کلان شهر روی پرده رفت. این تریلر که با تحسین گستردهی منتقدان روبهرو شده ۳۶۵ هزار دلار کسب کرد که شروع خوبی برای فیلمی محسوب میشود که بازاریابی آن خیلی سخت است. «دیترویت» با توجه به نقدهایش فیلم خیلی خوبی است، اما همزمان یکی از آن فیلمهایی هم است که تماشاگرانش را از لحاظ روانی به چالش میکشد و همین ممکن است به ضررش در گیشه تمام شود. ولی اگر فیلم سر از فصل جوایز و اسکار در بیاورد، داستانش جداست. اکران گستردهی «دیترویت» هفتهی بعد آغاز میشود. فیلم بعدی هم مستندی به اسم «یک عاقبت ناخوشایند» (An Inconvenient Sequel) است. این فیلم قبل از اکران گستردهاش در هفتهی آینده، در چهار سینما روی پرده رفت. این فیلم که به اقداماتی که از زمان «یک حقیقت ناخوشایند» در سال ۲۰۰۶ تاکنون صورت نگرفته است میپردازد، حدود ۱۳۰ هزار دلار کسب کرد که نتیجهی افتضاحی است. در مقایسه «یک حقیقت ناخوشایند» ۴۹۱ هزار دلار در چهار سینما به دست آورده بود.
در زمینهی فیلمهای قدیمی بیایید از «دانکرک» شروع کنیم که ۲۸ میلیون دلار فروخت و برای دومین هفتهی متوالی در صدر جدول قرار گرفت. این رقم به معنی فقط ۴۴ درصد افت فروش نسبت به افتتاحیهی ۵۰ میلیون دلاری این فیلم است. جدیدترین ساختهی کریس نولان تاکنون ۱۰۲ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در خانه و ۲۳۴ میلیون دلار در سرتاسر دنیا از ۱۰۰ میلیون دلار بودجه فروخته است (که فقط ۴۰ میلیون دلارش از سینماهای آیمکس است). این افت فروش فقط کمی پایینتر از «ماموریت غیرممکن: ملت سرکش» (Mission Impossible: Rouge Nation) است. آن فیلم تام کروز در هفتهی دومش ۲۸ و نیم میلیون دلار فروخت و با ۴۸ درصد افت فروش نسبت به افتتاحیهی ۵۵ و نیم میلیون دلاریاش روبهرو شد و به نظر میرسد «دانکرک» هم میخواهد همین مسیر را دنبال کند. «ملت سرکش» بعد از «چهار شگفتانگیز» (Fantastic Four) و «مردی از آنکل» (The Man from U.N.C.L.E.)، کارش را به عنوان آخرینِ بلاکباستر مرسوم تابستان شروع کرد. «پیکسلها» (Pixels) یک هفته قبلش سقوط کرده بود و تنها «بچهی ناف کامپتون» (۶۰ میلیون افتتاحیه/۱۶۱ میلیون خانگی) و «انتمن» به عنوان آخرین فیلمهای بزرگ تابستان باقی مانده بودند. امسال هم «جنگ برای سیارهی میمونها» متاسفانه با سرعت دارد سقوط میکند و سه هفتهی آخر تابستان هم میزبان اکرانهای کوچکتری مثل «برج تاریک» (Dark Tower)، «آنابل: خلقت» (Annabelle: Creation) و «بادیگارد آدمکش» (Hitman's Bodyguard) خواهد بود. بنابراین در روزهای آخر تابستان، «دانکرک» و «مرد عنکبوتی» آخرین بلاکباسترهای باقیمانده هستند و «مسافرت دختران» (Girls Trip) و «اموجی» هم جای خالی فیلمهای غیربلاکباستری را پر میکنند. اگر «دانکرک» با همین فرمان جلو برود به چیزی حدود ۱۸۵ تا ۱۹۰ میلیون دلار در خانه دست پیدا خواهد کرد و از آنجایی که پتانسیل بسیار بسیار بالایی برای مورد توجه قرار گرفتن در فصل جوایز را دارد، میتواند به بیشتر از اینها هم دست پیدا کند. مخصوصا اگر نامزدی اسکار را هم به دست بیاورد.
کمدی «مسافرت دختران» هفتهی دوم معرکهای را تجربه کرد. محصول یونیورسال ۲۰ میلیون دلار دیگر در دومین هفتهی اکرانش کسب کرد و با ۳۶ درصد افت فروش نسبت به افتتاحیهی ۳۱ میلیون دلاریاش روبهرو شد. این رقم مجموع درآمد ۱۰ روزهی این کمدی ۲۰ میلیون دلاری را به ۶۵ و نیم میلیون دلار میرساند. «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» ۱۳ میلیون و ۴۵۰ هزار دلار دیگر در چهارمین هفتهی اکرانش کسب کرد و ۳۹ درصد افت فروش را تجربه کرد. این رقم مجموع درآمد ۲۴ روزهی این فیلم را به ۲۷۸ میلیون و ۳۵۰ هزار دلار میرساند. قابلذکر است که این افت فروش کمتر از افت فروش ۴۵ درصدی «کاپیتان آمریکا: اولین انتقامجو» است. این خبر خوبی است و نشان میدهد که فیلم احتمالا اکرانش را با کسب ۳۰۰ میلیون دلار در آمریکای شمالی به پایان خواهد رساند. هرچه هست، «بازگشت به خانه» پشت سر «نگهبانان کهکشان ۲» و «واندر وومن» اکرانش را به عنوان یکی از پرفروشترین فیلمهای گیشهی خانگی تابستان امسال تمام خواهد کرد و احتمالا پشت سر «نگهبانان ۲»، «من نفرتانگیز ۳»، «واندر وومن» و شاید «دزدان دریایی کاراییب ۵» در ردهی چهارم یا پنجم پرفروشترین فیلمهای تابستان در دنیا هم قرار خواهد گرفت. راستش با وجود ۶۳۳ و اندی میلیون دلاری که این فیلم تاکنون در سرتاسر دنیا فروخته، احتمالا از «واندر وومن» عبور خواهد کرد و بعد باید سنگهایش را با دیگر نمایندهی دنیای سینمایی مارول و ساختهی ایلومینیشن وا بکند. هر اتفاقی بیافتد، این تابستان هم به تابستان دیگری تبدیل میشود که فیلمهای کامیکبوکی و انیمیشنها فرمانروای باکس آفیس بودند. سال بعد با وجود «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» (Jurassic World: The Fallen Kingdom) و «هان سولو» در کنار «ددپول ۲»، «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (Avengers: Infinity War) و «شگفتانگیزان ۲» (Incredibles 2) این موضوع کمی متعادلتر خواهد شد.
«جنگ برای سیارهی میمونها»، محصول فاکس قرن بیستم در سومین هفتهی اکرانش با ۵۰ درصد افت فروش مواجه شد، ۱۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار کسب کرد و به ۱۱۸ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار درآمد ۱۷ روزه دست پیدا کرد. کاش میتوانستیم خبرهای بهتری در رابطه با «جنگ» داشته باشیم، اما ظاهرا این فیلم هم در کنار «ماشینها ۳» و «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» دارد به جمع فیلمهایی با افتتاحیهای بالای ۵۰ میلیون دلار میپیوندد که به مجموع ۱۵۰ میلیون دلار نخواهد رسید. حداقلش این است که «جنگ» ۲۰۰ میلیون دلار از سرتاسر دنیا در بانک دارد. «من نفرتانگیز ۳» در پنجمین هفتهی اکرانش ۷ میلیون و ۷۲۵ میلیون دلار دیگر به دست آورد و مجموع درآمد خانگیاش را به ۲۳۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار رساند. این در حالی بود که فیلم این آخرهفته را با رسیدن به ۸۱۸ میلیون دلار درآمد جهانی به پایان رساند که بر همین اساس به نظر میرسد احتمال اینکه «من نفرتانگیز ۳» به پرفروشترین فیلم تابستان در گیشهی جهانی تبدیل شود خیلی بالاست. «من نفرتانگیز ۳» همین الانش از فروش خارجی «شیر شاه» (Lion King) و «در جستجوی دوری» (Finding Dory) عبور کرده تا هشتمین انیمیشن برتر تاریخ در خارج از آمریکای شمالی نام بگیرد. این فیلم فقط به چند صد دلار دیگر نیاز دارد تا از مجموع فروش خارجی «دزدان دریایی کاراییب ۵» (۶۰۵ میلیون) عبور کند و به پرفروشترین فیلم تابستان در گیشهی خارجی تبدیل شود. حالا که حرفش شد بگذارید بگویم که «کاراییب ۵» تاکنون ۷۷۶ میلیون دلار در سرتاسر دنیا فروخته است که آن را بالاتر از «۲۰۱۲» رولند امریچ به بزرگترین فیلم لایو اکشنی تبدیل میکند که حتی در گیشهی خانگی به ۲۰۰ میلیون دلار هم نرسید.
از سوی دیگر «والرین و شهر هزار سیاره» (Valerian and the City of Thousand Planets)، محصول استودیوی STX در هفتهی دومش با افت فروش قابلتوجهای روبهرو شد. فانتزی علمی-تخیلی لوک بسون ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار (۶۰ درصد افت) کسب کرد و مجموع درآمد خانگیاش را به ۳۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار رساند. در خبرهای بهتر «بچه راننده» ۴ میلیون دلار دیگر در پنجمین هفتهی نمایشش کسب کرد. جدیدترین ساختهی ادگار رایت که با ۳۴ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تا حالا ۹۲ میلیون دلار در آمریکا و ۱۲۶ میلیون دلار از سرتاسر دنیا دارد. «بیماری بزرگ» (The Big Sick) مبلغ ۳ میلیون و ۳۷۵ هزار دلار در ششمین هفتهی نمایشش کسب کرد و به مجموع خانگی ۳۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. راستی «مومیایی» هم این هفته در ژاپن روی پرده رفت و با کسب ۳ و نیم میلیون دلار به عنوان افتتاحیه، مجموع درآمد جهانیاش را به ۳۹۷ میلیون دلار از ۱۲۵ میلیون دلار بودجهاش رساند.
در ادامه میتوانید جدول ۱۰ فیلم پرفروش باکس آفیس را مشاهده کنید:
جدول ۱۰ فیلم برتر هفته
ردیف | فیلم | فروش این هفته |
---|---|---|
۱ | Dunkirk | ۲۸/۱ میلیون دلار |
۲ | The Emoji Movie | ۲۵/۶ میلیون دلار |
۳ | Girls Trip | ۲۰ میلیون دلار |
۴ | Atomic Blonde | ۱۸/۵ میلیون دلار |
۵ | Spider-Man: Homecoming | ۱۳/۴ میلیون دلار |
۶ | War for the Planet of the Apes | ۱۰/۳ میلیون دلار |
۷ | Despicable Me 3 | ۷/۷ میلیون دلار |
۸ | Valerian and the City of a Thousand Planets | ۶/۸ میلیون دلار |
۹ | Baby Driver | ۴ میلیون دلار |
۱۰ | Wonder Woman | ۳/۵ میلیون دلار |
نگاهی به برخی فیلمهای تازهاکرانشدهی این هفته:
بلوند اتمی
Atomic Blonde
طرفداران «جان ویک» (John Wick) خوشحال بودند که قسمت دوم این فیلم تنها چیزی نیست که در سال ۲۰۱۷ از جنس خاص اکشن این مجموعه تجربه میکنند. دیوید لیچ، یکی از کارگردانان قسمت اول «جان ویک» میخواست امسال با فیلم خودش به سینماها بیاید و یک اکشن تریلر بزرگسالانه و خشن دیگر را به سینما معرفی کند. این فیلم که براساس رمانی گرافیکی به اسم «سردترین شهر» است، به لورین بروتن (شارلیز ترون) میپردازد که براساس خلاصه قصهی رسمی فیلم، مرگبارترین و حرفهایترین جاسوس و قاتل سازمان MI6 است و تنها کسی است که میتواند سختترین ماموریتها را با موفقیت انجام دهند. یکجورایی با نسخهی زنِ جان ویک خودمان سروکار داریم که براساس تریلرهای فیلم به مراتبِ بیکلهتر و خفنتر نیز است. داستان فیلم اما در برلینِ دوران جنگ سرد اتفاق میافتد؛ مکانی که در بحبوحهی انقلاب به سر میبرد و با خائنانِ نیرنگباز پر شده است و لورین برای انتقال پروندهای فوقسری به کسی در این شهر به آنجا اعزام شده است. اکثر منتقدان باور دارند که اگرچه با فیلم بینقصی طرف نیستیم، اما «بلوند اتمی» یک شارلیز ترون درجهیک دارد و یک سری اکشنهای بیوقفه و دیوانهوار.
ریچارد روپر از شیکاگو سانتایمز که فیلم را دوست دارد مینویسد: «فیلم در بخش میانی کمی به لنگیدن میافتد، اما همهچیز از اینجا به بعد با سکانس مبارزهای که بهطرز شگفتانگیزی سرگرمکننده و خشن است و حتی جیسون بورن را هم از نفس میاندازد، یک دنده سرعت میگیرد؛ در واقع بهتر است بگویم ۱۴۷ دنده. لورین آدمبدها را در آپارتمان و بعد راهپلهها یکی پس از دیگری ناکار میکند و همزمان در حین باز کردن راهش با مشت و لگد و گلوله و چاقو، از خشم فریاد میکشد... کار فیلمبرداری در این سکانس همچون جازِ سینمایی میماند؛ تماشایش خیرهکننده است». جیمز براردینلی از ریلویوز که سه ستاره به فیلم داده مینویسد: «طرفداران تریلرهای جاسوسی از دیدن اینکه تمام کلیشههای قابلانتظار این فیلمها در اینجا وجود دارد خوشحال خواهند شد. اما برخلاف حس و حال آشنای کلی داستان، فیلم یک سری اتفاقات غیرمنتظره هم کنار گذاشته است. اکثر داستان از طریق فلشبک روایت میشود که علاوهبر توضیحات جانبی، تعداد مضنونان را هم افزایش میدهد..."بلوند اتمی" یک سرگرمی تابستانی بینقص است که به تمام قولهایی که میدهد در جریان زمان دو ساعتهاش عمل میکند. این فیلم سریع، پرانرژی و هیجانانگیز است و اگرچه ممکن است به خاطر عدم اورجینالبودن چند امتیاز از دست بدهد، اما امتیازات از دست رفتهاش را به خاطر بازی متعهدانهی ترون و فرم کارگردانی لیچ جبران میکند» امتیاز متاکریتیک این فیلم ۶۳ است.
فیلم اموجی
The Emoji Movie
«فیلم اموجی» که اقتباسی از روی؟... از روی؟! به نظرتان باید در جای خالی چه چیزی بگذاریم؟ فیلمی که اقتباسی از روی کتاب و کامیکبوک و بازی ویدیویی و اسباببازی و شهربازی و هرچیزی که تاکنون به عنوان منبع اقتباس میشناختیم نیست. پس تکلیفمان چیست؟ بیایید اعصابمان را برای فیلمی که اعصابش را برای ما خراب نکرده است خراب نکنیم! بله، اتفاقی که میترسیدیم بیافتد، افتاده است. وقتی خبر ساخت فیلمی براساس آدمکها و شکلکهای مسنجرها اعلام شد بهمان ثابت شد که آره، هالیوود رسما عقلش را از دست داده است. مگر ایده قحطی بود؟ اما وقتی خبر رسید سِر پاتریک استوارت بزرگ به عنوان صداپیشهی اموجی پو انتخاب شده است، گفتیم حتما یک چیزی است که استوارت با چنین نقشی موافقیت کرده است و ما خبر نداریم. بنابراین گفتیم شاید باید پیشداوری را کنار بگذاریم و تا دیدن محصول نهایی صبر کنیم. اما ظاهرا الکی امیدوار بودیم. «فیلم اموجی» با توجه به نظر تقریبا تکتک منتقدان، یک فیلم فوقالعاده ضعیف و غیرقابلتحمل است.
منتقد سایت ووکس که نیم ستاره به فیلم داده مینویسد: «به عنوان یک منتقد با حس امیدواری و آمادگی برای شگفتزدهشدن به تماشای تمام فیلمها مینشینی؛ حتی فیلمهایی که کاملا مطمئنی که قرار است بدجوری خرابکاری کنند. دوستان، "فیلم اموجی" بدون شک شگفتانگیز است. شگفتانگیز است که ما توانایی فرستادن انسان به ماه را داریم، اما چنین فیلمهایی هنوز به دلایل نامعلومی ساخته میشوند. شگفتانگیز است که سونی با وجود تمام اسپانسرهایش، برای یک سناریوی بهتر دست توی جیبش نکرده است... "فیلم اموجی" هدر رفتن وقت، منابع و صدای یک مشت کمدین بهعلاوهی ایدهای است که پتانسیل تبدیل شدن به چیزی خوب را داشته است. "اموجی" بیشتر از اینکه فیلم باشد، یک توهین است». نویسندهی شیکاگو تریبیون که اصلا فیلم را دوست ندارد میآورد: «هیچ جوک واقعیای وجود ندارد و اکثر خندهها هم ناشی از شناختن اپلیکیشنها است؛ کندی کراش، پرندهی تویتر و نگاه کن، حالا کاراکترها در حال قایقسواری روی جریان موسیقی اسپاتیفای هستند. بهتر بود اسم فیلم را "فیلم مالکیت معنوی" میگذاشتند. اگر قرار است به تشخیص سادهی برندها بخندیم، پس بله، حقیقت دارد. کلمات دیگر از مُد افتادهاند و اسمارتفونها ما را احمق کردهاند». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۱۰ است.
منبع : زومجی
0 دیدگاه