گزارش باکس آفیس: برج تاریک فرو ریخت و Despicable Me پرفروش ترین مجموعه انیمیشنی سینما شد
در گزارش باکس آفیس این هفته دربارهی عملکرد فیلم موردانتظار The Dark Tower و دیگر فیلمهای پرفروش آمریکای شمالی و دنیا صحبت میکنیم.
وقتی خبر مقدار بودجهی ناچیز و زمان حدودا ۹۰ دقیقهای «برج تاریک» (The Dark Tower) منتشر شد، ته دل طرفداران کتابهای وسترن حماسی استیفن کینگ لرزید و آنها را نشانهای از عدم اقتباس کامل و بینقصِ منبع اقتباس دانستند. اگرچه سعی میکردیم امیدوار باشیم که این فقط یک نگرانی بیمورد است، اما حالا که فیلم اکران شده میدانیم که اشتباه نمیکردیم که نگران باشیم. با اینکه میتوان گفت فیلمهای استیفن کینگ لزوما بودجههای عظیمی را توجیه نمیکنند و اگر «برج تاریک» توسط منتقدان مورد استقبال مثبت قرار میگرفت (مثل قسمت اول «افراد ایکس»)، سونی به خاطر پایین نگه داشتن خرج و مخارج فیلم تبدیل به یک قهرمان میشد، اما در اتفاقی نادر همین بودجهی پایین و کوچک نگه داشتنِ ابعاد فیلم باعث شد تا خیلی از طرفداران و سینماروهای معمولی را فراری بدهد. فیلمی که همه به امید دیدن یک اثر حماسی پرزرق و برق چشم انتظارش بودند، تبدیل به یک فیلم ماجرایی در زیرژانر فانتزی نوبالغان شده است که راستش شاید برای طولانیمدت تصمیم خوبی از سوی سونی نبوده است.مقالات مرتبطدانکرک در نبرد با The Emoji Movie و Atomic Blonde سربلند بیرون آمد
در حال حاضر تنها نکتهی نجات «برج تاریک» این است که فقط ۶۰ میلیون دلار خرج ساختش شده است. این فیلم که ادریس البا و متیو مککانهی را به عنوان بازیگران اصلیاش دارد و اقتباس غیروفادارانهای از روی مجموعه ادبی استیفن کینگ محسوب میشود در جریان آخرهفتهی افتتاحیهاش ۱۹ و نیم میلیون دلار فروخت که رقم دلگرمکنندهای برای فیلمی نیست که قرار بود آغازکنندهی مجموعه سینمایی و تلویزیونی «برج تاریک» باشد. دوباره باید بگویم که اگر فیلم خوب از آب درآمد با داستان متفاوتی طرف میبودیم، اما نه تنها منتقدان فیلم را به باد انتقاد گرفتهاند، بلکه از سینماروها هم چیزی جز گله و شکایت ندیدهایم. در مقایسه باید گفت که افتتاحیهی «برج تاریک» از زمان افتتاحیهی ۱۵ میلیون دلاری «نابخشوده» (Unforgiven) در تابستان ۱۹۹۲ که به مجموع نهایی ۱۰۰ میلیون دلار منجر شد، پایینترین افتتاحیهی این چارچوب زمانی محسوب میشود. البته که بودجهی پایین «برج تاریک» به این معنی است که با یک فاجعهی بزرگ طرف نخواهیم بود، مخصوصا اگر فیلم بتواند مثل «دوزخ» (Inferno) در خارج از کشور ارقام خوبی را به جیب بزند، اما خب، تمام نقدهای وحشتناک فیلم به این نکته اشاره میکنند که انگار این فیلم فقط با هدف به گریه انداختن طرفداران کتابها از ناراحتی ساخته شده است.
alt="resident evil the final chapter">
«برج تاریک» در بهترین حالت شانس این را دارد تا به درآمد خانگی ۵۵ تا ۶۰ میلیون دلار دست پیدا کند. دلیل اصلی این شکست این است که «برج تاریک» با تمام تجهیزات و سلاحهایش قدم به میدان نبرد نگذاشت. سران استودیوها باید بدانند اگر میخواهند مجموعه جدیدی به راه بیاندازند، باید کارشان را مطمئن و استوار آغاز کنند. باید کاری کنند که مردم فیلم اولِ مجموعه را دوست داشته باشند تا برای دیدن دنبالههای آن اشتیاق داشته باشند. همیشه پایین نگه داشتن بودجه به معنی موفقیت و سود فراوان نیست. بعضیوقتها مقدار کم بودجه به سقوطتان منتهی میشود و در دورانی که ستارهها روز به روز دارند اهمیت گذشتهشان در جذب مردم به سینماها را از دست میدهند، سونی تصمیم اشتباهی برای شکلدهی کمپین تبلیغاتی فیلمش به دور ادریس البا و متیو مککانهی مرتکب شد. «برج تاریک» پتانسیل این را داشت تا به «ارباب حلقه»های بعدی سینما تبدیل شود، اما حالا چیزی بیشتر از قسمت اول یک سریال شکستخوردهی دههی نودی نیست. البته که هنوز «برج تاریک» این شانس را دارد تا به سریال تلویزیونی موفقتری تبدیل شود، اما خب، فعلا این آیپی در موقعیت خطرناکی قرار دارد و سونی هم یک خرابکاری دیگر به کارنامهی نه چندان درخشانش اضافه کرد.
دومین تازهاکران این هفته اما تریلر کمخرج «آدمربایی» (Kidnap) است که بالاخره بعد از تاخیرهای بسیار به دلیل ورشکستگی کمپانی رلتیویتی این هفته روی پرده رفت. این فیلم که هلی بری را به عنوان بازیگر اصلیاش دارد به مبلغ ۳ میلیون دلار توسط کمپانی تازهکارِ Aviron خریداری شد که آنها ۱۷ میلیون دلار هم خرج تبلیغات فیلم کردند. «آدمربایی» پس از اکران در ۲ هزار و ۳۷۸ سالن سینما، ۹ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار به جیب زد. این رقم اگرچه خیلی کمتر از افتتاحیهی ۱۷ میلیون دلاری «تماس» (The Call)، تریلر قبلی هلی بری در سال ۲۰۱۳ است، اما آن فیلم محصول یک کمپانی بزرگ (سونی) بود و در دورانی عرضه شد که دوران خیلی موفقتری برای فیلمهای غیربلاکباستری محسوب میشد. بالاخره در طول چهار سال گذشته همهچیز با توجه به افزایش روزافزون محبوبیت نتفیلکس و پلتفرمهای مشابه تغییر کرده است. اگر «آدمربایی» مثل «تماس» بفروشد میتواند به درآمد نهایی ۲۵ تا ۳۰ میلیون دلار دست پیدا کند، اما اگر عملکردی شبیه به «غریبهی ایدهآل» (۲۴ میلیون از افتتاحیهای ۱۱ میلیون دلاری) داشته باشد، به دور و اطراف ۲۰ میلیون دلار دست پیدا میکند.
alt="resident evil the final chapter">
سومین تازهاکران گستردهی این هفته «دیترویت» (Dertoit)، جدیدترین ساختهی کاترین بیگلو است. این درام بسیار تحسینشده و بحثبرانگیز این هفته تعداد سینماهایش را به ۳ هزار و ۷ سینما گسترش داد و ۷ میلیون و ۲۵۱ هزار دلار به جیب زد و مجموع درآمد ۱۰ روزهاش را به ۷ میلیون و ۷۶۶ هزار دلار رساند. امید میرود که این فیلم در جریان ماه آینده مورد استقبال قرار بگیرد و کارش به فصل جوایز اسکار نیز کشیده شود. «دیترویت» که حدود ۳۵ میلیون دلار خرج برداشته، بیشتر از اینکه شبیه یک درام تاریخی رایج باشد، حال و هوای یک فیلم ترسناک گرایندهواسی را دارد. بنابراین اگر مخاطبان به جای یک درام وحشتناک واقعی، گزینههای شاد و سبکتری را برای سرگرمی سینماییشان انتخاب کردند نباید تعجب کنیم. بالاخره همین پارسال بود که «سکوت» (Silence)، ساختهی مارتین اسکورسیزی در باکس آفیس شکست خورد و همین پارسال بود که مردم «هفت دلاور» (The Magnificent Seven) را به جای «تولد یک ملت» (The Birth of a Nation) انتخاب کردند.
از تازهاکرانها که بگذریم، بیایید سری به فیلمهای ابرقهرمانی جدول بیاندازیم. «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (Spider-Man: Homecoming) حدود ۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در پنجمین هفتهی اکرانش به جیب زد و مجموع فروش ۳۱ روزهاش را به ۲۹۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار رساند. پیشبینی میشود این فیلم احتمالا تا هفتهی دیگر از مرز ۳۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور کند. «بازگشت به خانه» به محض عبور از مجموع ۳۰۴ میلیون دلاری «اسکایفال» (Skyfall)، از زمان درآمد ۳۳۶ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی ۳»، لقب پرفروشترین محصول سونی در گیشهی خانگی را به دست خواهد آورد و به محض اینکه از مرز ۲۹۹ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار عبور کند، حتی با احتساب تورم بیشتر از «مرد عنکبوتی شگفتانگیز» (۲۶۲ میلیون در سال ۲۰۱۲) فروخته است. «بازگشت به خانه» همانطور که پیشبینی میشد بعد از سقوط خیلی بد ۶۲ درصدیاش در هفتهی دومش خود را جمع و جور کرد و به عنوان تنها اکشن کودکانهی لایو اکشن بازار خودش را در بازی حفظ کرد.
اکثر فیلمهایی که قبل و بعد از «بازگشت به خانه» اکران شده بودند، همه فیلمهایی جوانپسند یا بزرگسالپسند بودهاند و اکثر اکرانهای آخر جولای و اوایل آگوست که شامل «بلوند اتمی» (Atomic Blonde)، «دیترویت»، «آنابل: خلقت» (Annabelle: Creation)، «بادیگارد آدمکش» (Hitman’s Bodygaurd) و غیره میشوند هم یکراست درجهبندی R دارند و دیگر فیلهای روی پرده مثل «جنگ برای سیارهی میمونها»، «دانکرک»، «برج تاریک» و «آدمربایی» هم فیلمهایی نیستند که گزینههای فوقالعادهای برای سرگرمی کودکان باشند. پس «بازگشت به خانه» حالاحالاها گزینهی منحصربهفردی در سینماها محسوب میشود. «بازگشت به خانه» همچنین در مقایسه با ریبوتهای اخیر هماکنون بیشتر از «مرد پولادین» (۲۹۱ میلیون دلار) در گیشهی خانگی فروخته که آن را به پرفروشترین ریبوت تاریخ در آمریکای شمالی تبدیل میکند. البته بدون احتساب نرخ تورم. «بازگشت به خانه» با احتساب نرخ تورم باید خودش را به ۳۰۹ میلیون دلار برساند تا بتواند از لحاظ تعداد بلیتهای فروخته شده از سوپرمن و ریبوت «پیشتازان فضا» (۲۵۶ میلیون در سال ۲۰۰۹ / ۳۰۷ میلیون امروز) جلو بزند. «بازگشت به خانه» همچنین با کسب ۶۷۰ میلیون دلار از سرتاسر دنیا از مجموع درآمد ۶۶۸ میلیون دلاری «مرد پولادین» عبور کرده است. در حال حاضر پرفروشترین ریبوت تاریخ متعلق به درآمد ۷۵۷ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی شگفتانگیز» است. رقمی که «بازگشت به خانه» با توجه به اینکه هنوز اکرانش در چین و ژاپن آغاز نشده، شانس عبور از آن را دارد.
«بازگشت به خانه» در بین فیلمهای دنیای سینمایی مارول نیز به جز «اونجرز» (The Avengers)، «مرد آهنی ۳» (Iron Man 3)، «اونجرز: دوران اولتران» (The Avengers: Age of Ultron)، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (Captain America: Civil War) و «نگهبانان کهکشان ۲» (Guardians of Galaxy Vol. 2) به عنوان پنج فیلم برتر مارول و قسمت اول «نگهبانان کهکشان» (۳۳۳ میلیون) بیشتر از بقیهی فیلمهای مارول در گیشهی خانگی فروخته است. «بازگشت به خانه» به محض عبور از درآمد ۷۱۴ میلیون دلاری «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» (Captain America: The Winter Soldier) پشت سر پنج فیلم نامبرده، در ردهی ششم پرفروشترین فیلم دنیای سینمایی مارول قرار خواهد گرفت. پس بله در حال حاضر «بازگشت به خانه» احتمالا این شانس را دارد تا به مجموع خانگی ۳۱۵ تا ۳۲۰ میلیون دلار در خانه دست پیدا کند که موفقیت بزرگی برای فیلمی با بودجهی ۱۷۵ میلیون دلار محسوب میشود و در این صورت پشت سر «نگهبانان کهکشان ۲» (۳۸۸ میلیون دلار) و «واندر وومن» (۳۹۹ و اندی میلیون دلار) در جایگاه سوم پرفروشترین فیلم تابستان ۲۰۱۷ قرار خواهد گرفت. راستی حالا که حرف از «واندر وومن» (Wonder Woman) شد، باید بگویم که فیلم با تجربهی فقط ۲۹ درصد افت فروش، ۲ میلیون و ۳۶ هزار دلار دیگر در دهمین هفتهی اکرانش کسب کرد و به مجموع خانگی ۳۹۹ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد و فقط یک قدم دیگر تا ۴۰۰ میلیونی شدن و ثبت یک دستاورد جدید فاصله دارد.
اما بیایید برویم سر وقت «دانکرک» (Dunkirk)، جدیدترین ساختهی کریس نولان که شاید نبرد را به «برج تاریک» باخت و در جایگاه دوم جدول قرار گرفت، اما با قدرت دارد جنگ را پیروز میشود. این درام جنگی که ۱۰۰ میلیون دلار خرج ساختش شده، ۱۷ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دیگر کسب کرد که به معنی فقط ۳۴ درصد افت فروش نسبت به هفتهی قبل است. این رقم مجموع درامد ۱۷ روزهی فیلم را به ۱۳۳ میلیون و ۵۵۶ هزار دلار میرساند که فقط ۲۹ میلیون و ۸۰۰ هزار دلارش از سینماهای آیمکس است. «دانکرک» تاکنون ۳۱۴ میلیون دلار از سرتاسر دنیا کسب کرده است. حتی اگر فیلم از همین حالا با سقوط مواجه شود و مورد توجه اسکار هم قرار نگیرد میتواند به بالای ۲۰۰ میلیون دلار هم دست پیدا کند. در غیر این صورت، باید انتظار ارقام بزرگتری را بکشیم. در حال حاضر تحلیلگران دارند نظرشان را دربارهی درآمد ۱۷۵ میلیون دلاری نهایی «دانکرک» که از قبل پیشبینی کرده بودند برمیگردانند. چرا که «دانکرک» هماکنون فروش هفتهی سوم بهتر و افت فروش کمتری در مقایسه با درآمد ۱۷ میلیون دلاری و افت فروش ۳۹ درصدی «ماموریت غیرممکن: ملت سرکش» (The Mission Impossible: Rouge Nation) در هفتهی سوم اکرانش داشته است و همچنین دارد از موقعیت آخرهفتههای تابستان برای عبور از «بینستارهای» (۱۲۰ میلیون تا پایان هفتهی سومش که به درآمد نهایی ۱۸۸ میلیون منجر شد) تمام بهره را میبرد و هیچ نشانهای از کم شدن شتابش هم دیده نمیشود.
این در حالی بود که «فیلم اموجی» (The Emoji Movie) پس از تجربهی ۴۹ درصد افت فروش، حدود ۱۲ میلیون و ۳۵۰ هزار دلار دیگر در دومین هفتهی اکرانش فروخت و مجموع درآمد ۱۰ روزهاش را به ۴۹ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار رساند. این دوام فوقالعادهای نیست، اما فاجعه هم نیست. «اموجی» هماکنون عملکردی شبیه به «اسمورفها ۲» (۴۸ درصد افت و ۹ میلیون درآمد هفته دوم) دارد. پس احتمالا فیلم کارش را با کسب ۷۰ تا ۷۵ میلیون دلار در گیشهی خانگی به اتمام میرساند. تنها چیزی که میتوانم برای خوش کردن دلمان بگویم این است که حداقل «بچه راننده» (Baby Driver) نسبت به «اموجی» پول بیشتری در آمریکای شمالی برای سونی در خواهد آورد. پس آره هنوز امیدی به این دنیا باقی مانده است!
در خبرهای بهتر «مسافرت دختران» (Girls Trip) در سومین هفتهی اکرانش با ۴۲ درصد افت فروش مواجه شد، ۱۱ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار دیگر به جیب زد و مجموع درآمد ۱۷ روزهاش را به ۸۵ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار رساند. افت فروش این فیلم بیشتر از «مامانهای بد» (Bad Moms) و «ساقدوشها» (The Bridemaids) در هفتهی سومشان بوده است، اما کماکان دستیابی فیلم به ۱۰۰ میلیون دلار و شاید ۱۱۵ میلیون دلار تضمین شده است. پس آره چنین درآمدی برای یک فیلم ۱۹ میلیون دلاری و تازه بدون احتساب فروشهای خارجی یک موفقیت بزرگ محسوب میشود. در خبرهای بد اما بگذارید از «بلوند اتمی» برایتان بگویم که ۸ میلیون و ۲۴۴ هزار دلار (۵۴ درصد افت) در دومین هفتهی اکرانش فروخت و به ۳۴ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار درآمد ۱۰ روزه دست پیدا کرد. اگرچه عملکرد فیلم ناامیدکنندهتر از حد انتظارات است، اما «بلوند اتمی» که با ۳۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، کارش را با عبور از درآمد ۴۳ میلیون دلاری «جان ویک» (John Wick) به پایان خواهد رساند و شانس این را دارد تا هرجور شده خودش را به ۵۰ میلیون دلار هم برساند.
از سوی دیگر «جنگ برای سیارهی میمونها» (War for the Planet of the Apes) در چهارمین هفتهی اکرانش ۶ میلیون دلار دیگر کسب کرد و مجموع درآمد ۲۴ روزهاش را به ۱۳۰ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار رساند. «بچه راننده» هم با کسب ۲ میلیون و ۵۵۰ هزار دلار دوام خوبی را در هفتهی ششمش تجربه کرد و به ۹۷ میلیون دلار درآمد خانگی دست پیدا کرد. پس آره جدیدترین ساختهی ادگار رایت قرار است تا پایان هفتهی بعد، از ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور کند. در اعماق جدول به «والرین و شهر هزار سیاره» (Valerian and the City of Thousand Planets) میرسیم که یک هزار و ۷۵۸تا از سینماهایش را از دست داد و ۲ میلیون و ۳۶۰ هزار دلار در سومین هفتهی اکرانش کسب کرد و به مجموع ۱۷ روزهی ۳۶ میلیون دلار قناعت کرد. اگرچه این فیلم لیاقت این را داشت که سرنوشت بهتری نصیبش شود، اما حداقل اکرانش در گیشهی خانگی را با پول بیشتری نسبت به «پن» (Pan) و «شاه آرتور» (King Arthur) به پایان خواهد رساند.
اما شگفتی این هفته را باید در خارج از آمریکای شمالی جستجو کنیم. فیلم اکشن «جنگجویان گرگ ۲» (The Wolf Warriors 2) رقم فکانداز ۱۶۲ میلیون دلار را در دومین هفتهی اکرانش در چین به دست آورد. این درآمد بهتری نسبت به درآمد افتتاحیهاش (۱۴۱ میلیون دلار) محسوب میشود و با عبور از هفتهی دوم ۱۴۹ میلیون دلاری «نیرو برمیخیزد» (The Force Awakens)، لقب بهترین درآمد هفتهی دوم تاریخ در همهجای این کرهی خاکی را به دست آورده است. «جنگجویان گرگ ۲» بعد از ۱۰ روز اکران فقط ۴۷۰ میلیون دلار در چین کسب کرده است که آن را به همین زودی بالاتر از درآمد ۳۹۳ میلیون دلاری «سریع و خشن ۸» (The Fate of Furious) به پرفروشترین فیلم چین در سال ۲۰۱۷ تبدیل میکند و به زودی با عبور از «پری دریایی» (The Mermaid) منهای آمریکای شمالی، به پرفروشترین فیلم دنیا تبدیل میشود. اگر فیلم با همین فرمان دیوانهوار ادامه بدهد، ممکن است رکورد ۹۳۶ میلیون دلاری «نیرو برمیخیزد» در خطر قرار بگیرد.
راستی بگذارید از «من نفرتانگیز۳» (Despicable Me 3) بهتان بگویم که این هفته موفق به عبور از ۸۷۹ و نیم میلیون دلار درآمد جهانی شد و با عبور از درآمد ۸۶۲ میلیون دلاری «نگهبانان کهکشان ۲» به پرفروشترین فیلم تابستانی امسال در گیشهی جهانی تبدیل شد. این دستاورد از این جهت شگفتانگیز است که کمتر کسی در اواخر ماه آوریل که فیلم اکران شد چنین چیزی را پیشبینی میکرد و دوم هم به خاطر اینکه «من نفرتانگیز ۳» احتمالا نخواهد توانست به درآمد ۲۷۰ میلیون دلاری «آواز بخوان» (Sing) در گیشهی خانگی دست پیدا کند. ولی خب هر چه بود، یونیورسال در سه سال گذشته، دو بار به فرمانروایی باکس آفیس تابستان دست پیدا کرده است. از زمان «داستان اسباببازی ۳» (Toy Story 3) تاکنون، این اولین انیمیشنی است که به صدرنشین باکس آفیس جهانی تبدیل شده است و اگرچه پارسال «در جستجوی دوری» (Finding Dory) صدرنشین گیشهی خانگی شد، اما این «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» بود که در نهایت به صدرنشینی گیشهی جهانی دست یافت.
از سال ۲۰۱۰ تاکنون فرمانروایان گیشهی جهانی تابستان یا محصولات والت دیزنی از جمله «داستان اسباببازی ۳»، «اونجرز»، «مرد آهنی ۳» و «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» بودهاند یا محصولات یونیورسال از جمله «دنیای ژوراسیک» (Jurassic World) و «من نفرتانگیز ۳». البته این وسط استثناهایی مثل «هری پاتر و یادگاران مرگبار: قسمت ۲» (Harry Potter and The Deathly Hollows Part 2) در سال ۲۰۱۱ و «ترنسفورمرها: عصر انقراض» (Transformers: Age of Extinction) در سال ۲۰۱۴ هم وجود دارند. حالا باید صبر کرد و دید قرعه در سال بعد به نام چه کسی خواهد افتاد. از یک طرف والت دیزنی با «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (The Avengers: Infinity War) وارد میدان خواهد شد و از طرف دیگر یونیورسال «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» (Jurassic World: The Fallen Kingdom) را به مصاف با آن خواهد فرستاد. البته امکان اینکه فیلم «هان سولو» یا انیمیشن «شگفتانگیزان ۲» (Incredibles 2) نتیجه را بهطرز شوکآوری تغییر دهند هم وجود دارد. خلاصه درآمد «من نفرتانگیز ۳»، مجموع فروش مجموعه «من نفرتانگیز» و «مینیونها» (Minions) را به ۳ میلیارد و ۵۲۸ میلیون دلار میرساند. این رقم بدون احتساب نرخ تورم، این مجموعه را بالاتر از مجموع درآمد ۳ میلیارد و ۵۱۰ میلیون دلاری مجموعه «شرک» (Shrek) بدل به بزرگترین مجموعه انیمیشنی سینما میکند. جهت اطلاع باید گفت که مجموعه فیلمهای «عصر یخبندان» نیز روی هم ۳ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار فروختهاند (اگر سال گذشته قسمت آخر مجموعه با سقوط مواجه نمیشد، الان «عصر یخبندان» پرفروشترین مجموعه انیمیشنی سینما میشد) و فیلمهای «ماداگاسکار» (Madagascar) هم روی هم ۲ میلیارد و ۲۰۰ میلیون کسب کردهاند.
جدول ۱۰ فیلم برتر هفته
ردیف | فیلم | فروش این هفته |
---|---|---|
۱ | The Dark Tower | ۱۹/۵ میلیون دلار |
۲ | Dunkirk | ۱۷/۶ میلیون دلار |
۳ | The Emoji Movie | ۱۲/۳ میلیون دلار |
۴ | Girls Trip | ۱۱/۴ میلیون دلار |
۵ | Kidnap | ۱۰/۲ میلیون دلار |
۶ | Spider-Man: Homecoming | ۸/۸ میلیون دلار |
۷ | Atomic Blonde | ۸/۲ میلیون دلار |
۸ | Detroit | ۷/۲ میلیون دلار |
۹ | War for the Planet of the Apes | ۶ میلیون دلار |
۱۰ | Despicable Me 3 | ۵/۲ میلیون دلار |
نگاهی به برخی فیلمهای تازهاکرانشدهی این هفته:
برج تاریک
The Dark Tower
امسال، سال سینمایی مهمی برای طرفداران استیفن کینگ به نظر میرسید. از یک طرف قسمت اول اقتباس بزرگترین اثر ترسناکش یعنی It در قالب یک بلاکباستر پروحشت به سینما برمیگشت و از طرف دیگر اقتباس دنیای وسترن/فانتزی/حماسیاش یعنی «برج تاریک» هم بالاخره داشت بعد از مدتها دست و پا زدن در برزخ پیش از تولید به واقعیت تبدیل میشد. اما به محض اینکه خبر تایم حدودا ۹۰ دقیقهای این فیلم اعلام شد و به محض اینکه متوجه شدیم این فیلم اقتباسی کلی از روی تمام کتابهای «برج تاریک» است، شک کردیم که نکند سونی دوباره میخواهد دست گل به آب بدهد. ظاهرا در کمال تاسف شکمان درست از آب درآمد. به قول اکثر منتقدان این فیلم چیزی بیشتر از قسمت اول یک سریال تلویزیونی نیست. حالا باید صبر کرد و دید سریال تلویزیونی «برج تاریک» چقدر از این شکست را جبران خواهد کرد. قصه به هفتتیرکشی به اسم رولند دسچین میپردازد که در دنیایی به اسم میدوورلد به دنبال فردی به اسم «مرد سیاهپوش» میگردد؛ جادوگری که قصد دارد بنایی به اسم برج تاریک که تمام هستی را در کنار هم نگه میدارد نابود کند. این وسط او با پسر ۱۰ سالهای به اسم جیک چمبرز روبهرو میشود که از دنیای ما وارد این بُعد موازی شده است.
منتقد سایت ورایتی که از فیلم راضی است در یادداشتش میآورد: «خبرهای زیادی پیرامون تدوینهای دقیقهی نودی و دستکاریهای فراوان "برج تاریک" میچرخند، اما محصول نهایی شلخته نیست. فیلم غیرجاهطلبانهای است و (کم و بیش) به اهدافش میرسد. "برج تاریک" یک فیلم ویدیو گیمی متافیزیکال پارانویدی شایسته و قابلتماشا است که حوصلهسربر نمیشود، شامل مقداری جلوههای ویژهی پررنگ و لعاب و سرگرمکننده است و البته باید بگویم فاقد هرگونه ضربهی احساسی است. البته این موضوع لزوما برای چنین فیلمی، کمبود محسوب نمیشود». جیمز براردینلی از ریلویوز که دو ستاره به فیلم داده مینویسد: «"برج تاریک" با وجود مشکلاتی در روایتش و ارزانقیمتبودن ظاهرش، فیلم بدی نیست. در عوض بهتر است آن را مصنوعی، غیرخلاقانه و فراموششدنی توصیف کرد... داستان کلیشهایاش فاقد مقدار کمی از پیچشهای دیوانهواری است که مطالعهی کتابها را لذتبخش میکرد. و اگرچه کینگ گفته است که برای نوشتن این سری از "ارباب حلقهها" و "خوب، بد و زشت" الهام گرفته است، اما به زور میتوان اثری از تالکین یا لئونه در اینجا یافت». نویسندهی ایندیوایر که اصلا از فیلم راضی نیست میآورد: «طرفداران کتابهای کینگ احتمالا حسابی با دیدن این اقتباسِ سینمایی موردانتظار که شتابان از روی نقاط داستانی مهم مجموعه عبور میکند و کاراکترها را بدون هیچگونه ریتم یا دقتی معرفی میکند تا به فینالی برسد که آدم را متعجب رها کند ناامید خواهند شد. یک داستان منسجم یک چیز است، اما یک فیلم بلند ۹۵ دقیقهای که حتی قادر نیست گوشهی کوچکی از شاهکار حماسی غولپیکری را که براساس آن اقتباس شده است، به نمایش بگذارد، چیزی دیگر». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۳۵ است.
دیترویت
Detroit
کاترین بیگلو فقط یکی از تحسینشدهترین کارگردانان زن دنیا نیست، بلکه یکی از بحثبرانگیزترینهایشان هم است. او که به خاطر «گنجهی درد» (The Hurt Locker) برندهی اسکار شده، با پرداخت به موضوعات پیچیده و سخت در فیلمهایش بیگانه نیست؛ موضوعاتی که معمولا دربارهی رویدادهای واقعی و اجتماعی و سیاسی روز دنیا هستند. بیگلو بعد از اینکه در سال ۲۰۱۲ با «سی دقیقهی بامداد» (Zero Dark Thirty) موضوع جنگ با تروریسم را مورد بررسی قرار دارد و نامزدی بهترین فیلم اسکار را هم به دست آورد، چند سالی است که درگیر تهیه فیلم جدیدش به اسم «دیترویت» بوده است. فیلمی که به درگیریها و ناآرامیهای نژادی سال ۱۹۶۷ دیترویت، یکی از بزرگترین تظاهرات شهروندان تاریخ ایالت متحده میپردازد و جان بویگا، یکی از ستارگان «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد» را به عنوان بازیگر اصلیاش دارد. سناریوی «دیترویت» توسط مارک بول، ژورنالیست/نویسندهای که دو فیلم قبلی بیگلو را هم نوشته بود به نگارش درآمده و همانطور که انتظار میرفت «دیترویت» هم ظاهرا به فیلم پرتنش و دردناکی بدل شده که از همین حالا میتوان حضورش در فصل جوایز را پیشبینی کرد.
میک لاسال از سن فرانسیسکو کرانیکل که فیلم را فوقالعاده دوست دارد میآورد: «"دیترویت" فیلمی است که خشمتان را برمیانگیزد. این فیلم فقط برای برانگیختن خشمتان طراحی شده است و دست به هیچ کاری برای آرام کردن ضربهاش یا درست کردن یک جور آرامش مصنوعی نمیزند. اما یکجور صداقت در فیلم وجود دارد که هیجانانگیز است. "دیترویت" فیلم سختی برای تماشا کردن است، اما تکتک دقایقش لیاقت دیده شدن را دارند». جیمز براردینلی از ریلویوز که سه ستاره به فیلم داده مینویسد: «در جولای ۱۹۶۷ شورش مردم ناشی از خشونت ادارهی پلیس سفیدپوست دیترویت به نقطهی جوش رسید. نتیجه اتفاقی بود که تاریخ آن را "شورش خیابان دوازدهم" نامیده است. یکی از مرگبارترین و ویرانگرترین شورشهای تاریخ آمریکا. این شورش پنج روز به طول کشید و وقتی به پایان رسید ۴۳ نفر مُرده بودند و هزاران میلیون دلار اموال عمومی آسیب دیده بودند... "دیترویت" با توجه به وضعیت روابط حال حاضر پلیس و شهروندان در محلههای پرجمعیت، علاوهبر دراماتیکسازی اتفاقات گذشته، نقش داستان هشداردهندهای دربارهی مقصدی را که داریم به سوی آن حرکت میکنیم هم برعهده دارد: هرکس از گذشته درس نگیرد، محکوم به تکرار آن است». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۷۸ است.
منبع : زومجی
0 دیدگاه