گزارش باکس آفیس: صدرنشینی فیلم جدید ساموئل جکسون و رایان رینولدز و ۸۰۰ میلیونی شدن واندر وومن

گزارش باکس آفیس: صدرنشینی فیلم جدید ساموئل جکسون و رایان رینولدز و ۸۰۰ میلیونی شدن واندر وومن

در گزارش باکس آفیس این هفته درباره‌ی عملکرد اکشن The Hitman’s Bodyguard و دیگر  پرفروش‌ترین فیلم‌های هفته صحبت می‌کنیم.

گزارش باکس آفیس این هفته را با فیلم موردانتظار «لوگان خوش‌شانس» (Logan Lucky)، جدیدترین ساخته‌ی استیفن سودربرگ شروع می‌کنیم که در یک کلام برخلاف تمام انتظاراتی که ازش داشتیم در گیشه ناامیدکننده ظاهر شد. «لوگان خو‌ش‌شانس» هم‌اکنون به مثال بارز فیلمی تبدیل شده که اگرچه از تبلیغات گسترده و رایگان مطبوعات بهره می‌برد و سروصدای زیادی سر بازگشت سودربرگ به سینما و بازی جدید دنیل کریگ به راه انداخت و از نقدهای خیلی خوبی هم بهره می‌برد اما نتوانسته هیچ استفاده‌ای از این همه تبلیغات مفت و مجانی ببرد. این فیلم که چنینگ تاتوم، آدام درایور، دنیل کریگ و کیتی هولمز را به عنوان بازیگران اصلی‌اش دارد به جمع یکی دیگر از آن فیلم‌های خوبی پیوست که مهم نیست چقدر خوب هستند و چه امتیازها و ستاره‌های درخشانی کسب کرده‌اند. مسئله این است که وقتی تماشاگران علاقه‌ای به تماشای یک فیلم نداشته باشند، هیچ چیزی نمی‌تواند نظرشان را تغییر بدهد. فیلم قبل از ساخت از طریق پیش‌فروش‌ها و فروش حق‌های پخش خارجی، بودجه‌ی ۳۰ میلیون دلاری‌اش را در آورده بود. بنابراین کارشناسان قبل از اکران فیلم از این می‌گفتند که «لوگان خوش‌شانس» قصد متحول کردن صنعت را دارد و اگر فیلم کارش را با افتتاحیه‌ خوبی آغاز می‌کرد، مطمئنا این‌طور هم می‌شد. این در حالی بود که دنیل کریگ هم در جریان تور تبلیغاتی فیلم خبر بازگشتش به فیلم بعدی جیمز باند به عنوان مامور ۰۰۷ را اعلام کرد. اما اینکه کریگ خبر بزرگش را در جریان تبلیغات «لوگان خوش‌شانس» فاش کرد به این معنا نیست که «لوگان خوش‌شانس» قرار است به فیلم موفقی تبدیل شود!

مقالات مرتبطصدرنشینی فیلم ترسناک Annabelle:‌ Creation و سقوط آزاد برج تاریک

خلاصه «لوگان خوش‌شانس» به یکی دیگر از فیلم‌هایی تبدیل شده که قربانی شرایط حال حاضر صنعت شده است. شرایطی که در آن به زور و زحمت می‌توان تماشاگران بزرگ‌سال را راضی به رفتن به سینما و تماشای یک فیلم غیربیگ‌ پروداکشن کرد. نتیجه این شد که فیلم حدود ۸ میلیون دلار در آخرهفته‌ی افتتاحیه‌‌اش فروخت و مهم نیست چقدر از بودجه‌ی ساخت و بازاریابی فیلم قبل از اکران، بازگشته است، مسئله این است که ۸ میلیون دلار، افتتاحیه‌ی خوبی برای فیلمی از سودربرگ محسوب نمی‌شود. این رقم از زمان «سولاریس» (Solaris) در سال ۲۰۰۲ تاکنون، بدترین افتتاحیه‌ی او و بدترین افتتاحیه‌ی چنینگ تاتوم در بین فیلم‌هایی که در بیش از یک هزار و ۶۰۰ سینما اکران شده‌اند محسوب می‌شود. تاتوم از زمان «مجیک مایک» (Magic Mike) در سال ۲۰۱۲ تاکنون هیچ فیلم لایو اکشن/غیردنباله‌ای موفقی نداشته است و این افتتاحیه نشان می‌دهد که همان‌قدر که جیمز باند به دنیل کریگ نیاز دارد، دنیل کریگ هم به جیمز باند نیاز دارد. همچنین اگرچه این افتتاحیه با اختلاف زیادی بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی تاریخ کمپانی بلیکر استریت است و طبیعتا برای آنها بُرد محسوب می‌شود، اما باعث نمی‌شود به این زودی‌ها فیلم‌های بیشتری از روش «لوگان خوش‌شانس»‌ برای جذب سرمایه‌شان استفاده کنند. تحلیلگران پیش‌بینی می‌کنند فیلم کارش را با حداقل کسب ۲۵ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی به پایان برساند.

اما دومین تازه‌اکران این هفته اکشن/کمدی «بادی‌گارد آدمکش» (The Hitman’s Bodygaurd) است. از همان اول هم مشخص بود که استودیوی لاینزگیت می‌داند که «بادی‌گارد آدمکش» می‌تواند به فیلم تجاری خوبی برایشان تبدیل شود. آنها نه تنها با انتشار تیزر تریلری عامه‌پسند حواس همه را به این فیلم جلب کردند، بلکه با انتشار پوسترهای هجوآمیزی که با دیگر فیلم‌های اکشن جدی شناخته‌شده مثل «بادی‌گارد» با بازی کوین کاستنر و ویتنی هیوستون شوخی می‌کردند نشان دادند که «بادی‌گارد آدمکش» در زمینه‌ی تبلیغات مسیر «ددپول» (Deadpool) را پیش گرفته است و شاید در حد و اندازه فیلم کامیک‌بوکی رایان رینولدز بامزه و سرگرم‌کننده از آب در بیاید. البته که این‌طور نشد و اکثر نقدهای فیلم، منفی از آب در آمدند، اما خب فیلم از دو ستاره‌‌ای در نقش‌های اصلی‌اش بهره می‌برد که ستاره‌های معمولی‌ای نیستند، بلکه ستاره‌هایی هستند که توسط رسانه‌ها خیلی مورد توجه قرار می‌گیرند و همچنین از زمان عرضه‌ی خوبی هم به عنوان آخرین فیلم تابستان بهره می‌برد. تمام اینها به جایی ختم شد که «بادی‌گارد آدمکش» اکرانش را نه با یک انفجار بزرگ، اما حداقل با سروصدایی قابل‌شنیدن آغاز کرد.

اکشن رایان رینولدز و ساموئل ال. جکسون ۲۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار به عنوان افتتاحیه فروخت. این فیلم اگرچه مثل «مجرم» (Criminal) و «مکانیک: رستاخیز» (Mechanic: Resurrection) توسط کمپانی میلینیوم فیلمز خریداری شده است، اما «بادی‌گارد آدمکش» برخلاف آن دو فیلم که در آمریکای شمالی شکست خوردند و به پول خوبی در بازار چین دست پیدا کردند، به دریافتی قابل‌قبولی در گیشه‌ی خانگی دست پیدا کرده است. برخی ممکن است موفقیت فیلم را به پای شهرت رینولدز در دوران پسا-«ددپول» بنویسند، اما یادمان نرود که این فیلم از زمان «تراسِ رو به دریاچه» (Lakeview Terrace) در سال ۲۰۰۸، اولین نقش استودیویی بزرگ جکسون هم محسوب می‌شود. یک‌جورهایی می‌توان گفت جذابیت اصلی فیلم بازگشت جکسون به فضای اکشن‌های خونین و بددهن بزرگ‌سالانه‌ای بوده است که همیشه بین عموم مردم با آنها شناخته می‌شده است و حضور رایان رینولدز فقط به جذابیت بیشتر فیلم کمک کرده است. دقیقا همان‌طور که او در کنار دنزل واشنگتن در «خانه‌ی امن» (Safe House) ظاهر شد (۴۰ میلیون افتتاحیه/۱۲۶ میلیون فروش خانگی) یا همان‌طور که در کنار ساندرا بولاک در «خواستگاری» (The Proposal) حضور پیدا کرد (۳۳میلیون افتتاحیه/۱۶۴ میلیون خانگی). رینولدز همیشه نقش «جذابیت دو چندان» را در فیلم‌های ژانر و تجاری داشته است.

alt="resident evil the final chapter">

اینجا قابل‌ذکر است که حضور جکسون در پیش‌درآمد‌های «جنگ ستارگان»، دنیای سینمایی مارول و «هیت»‌هایی مثل «پارک ژوراسیک» و «شگفت‌انگیزان» (Incredibles) در نقش‌های فرعی، او را به پردرآمدترین بازیگر مرد تمام دوران‌ها تبدیل کرده است (۵ میلیارد دلار درآمد خانگی/حدود ۱۲ میلیارد  دلاردرآمد جهانی). جکسون اگرچه با نقش‌های فرعی‌اش در فیلم‌هایی مثل «افسانه‌ی تارزان» (The Legend of Tarzan)، «اولدبوی» (Oldboy) و «کونگ: جزیره‌ی جمجمه» (Kong: Skull Island) و فیلم‌های باپرستیژی مثل «جنگوی زنجیربریده» (Django Unchained) سرش را گرم نگه داشته است، اما خیلی وقت است که او را در نقش‌هایی که از او در فیلم‌هایی مثل «مربی کارتر» (Coach Carter)، «مارها در هواپیما» (Snakes on a Plane) یا «ناشکستنی» (Unbreakable) دیده بودیم ندیده‌ایم. «بادی‌گارد آدمکش» برای جکسون حکم بازگشت به چنین فیلم‌هایی را دارد که زمانی تیتر مطبوعات را به خودشان اختصاص می‌دادند. این در حالی است که این فیلم در رده‌ی سوم بهترین افتتاحیه‌ی غیرانیمیشنی/غیرکامیک‌بوکی رایان رینولدز هم قرار می‌گیرد. تحلیلگران فروش خانگی نهایی ۵۵ تا ۶۰ میلیون دلاری این فیلم را پیش‌بینی می‌کنند.

در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی جدول بگذارید با «آنابل: خلقت» (Annabelle: Creation) شروع کنیم که ۱۵ و نیم میلیون دلار دیگر فروخت و با ۵۶ درصد افت فروش در مقایسه با افتتاحیه‌ی ۳۵ میلیون دلاری‌اش مواجه شد. افت فروشی که کمتر از افت فروش هفته‌ی دوم فیلم‌های «آنابل» (منفی ۵۷ درصد)، «احضار ۲» (منفی ۶۳ درصد) و «موذی: فصل دوم» (منفی ۶۵ درصد) است. ساخته‌ی تحسین‌شده‌ی دیوید اف. سندبرگ به درآمد ۱۰ روزه‌ی ۶۴ میلیون دلار دست پیدا کرده است که آن را جلوتر از درآمد ۱۰ روزه‌ی ۶۱ و نیم میلیون دلاری قسمت اول «آنابل» قرار می‌دهد. افت فروش هفته‌ی دوم این فیلم از زمان قسمت اول «احضار» (منفی ۴۶ درصد) در رده‌ی دوم بهترین افت فروش‌های هفته‌ی دوم این مجموعه قرار می‌گیرد. باید دید آیا فیلم می‌تواند این روند را در هفته‌‌های آینده هم ادامه بدهد یا نه. اما در هر صورت محصول کمپانی نیو لاین سینما تاکنون چهار برابر بودجه‌ی ۱۵ میلیون دلاری‌اش فروخته است و در نزدیکی عبور از درآمد ۶۷ میلیون و ۲۰۰ هزار دلاری «چراغ‌های خاموش» (Lights Out)، فیلم قبلی سندبرگ قرار گرفته است. پس، اگر فیلم عملکردی شبیه به «احضار ۲» داشته باشد می‌تواند به دور و اطراف ۹۳ میلیون دلار درآمد خانگی دست پیدا کند. اگر شبیه به «آنابل» بفروشد، فروش نهایی ۸۹ میلیون دلاری آن پیش‌بینی می‌شود و حتی اگر همین فردا از روی پرده پایین کشیده شود، باز یک موفقیت بزرگ محسوب می‌شود.

راستی، فیلم همین الانش ۱۶۰ میلیون دلار در سرتاسر دنیا فروخته است. این در حالی است که مجموع فروش دنیای سینمایی «احضار» این هفته ار مرز یک میلیارد دلار عبور کرد. این یعنی برادران وارنر فقط بعد از چهار فیلم موفق شد بعد از «رزیدنت ایول» (یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون بعد از شش فیلم) و «بیگانه» (یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون بعد از هشت فیلم) به سومین مجموعه ترسناک پرفروش تمام ادوار تبدیل شود. خیلی طول نخواهد کشید تا دنیای سینمایی «احضار» به بزرگ‌ترین آی‌.پی ترسناک تاریخ سینما تبدیل شود. خلاصه آره، دنیای سینمایی جیمز وان با بودجه‌ای مجموعا ۸۵ میلیون دلاری بعد از چهار فیلم به یک میلیارد دلار فروش دست پیدا کرده است که واقعا دستاورد بزرگی محسوب می‌شود و نشان می‌دهد «احضار» به برند شناخته‌شده‌ای تبدیل شده که هر استودیویی برای داشتن یکی از آنها سر و دست می‌شکند.

یکی دیگر از محصولات موفق برادران وارنر «دانکرک» (Dunkirk) است که ۶ میلیون و ۵۸۵ هزار دلار دیگر در پنجمین هفته‌ی اکرانش فروخت و به درآمد ۳۱ روزه‌ی ۱۶۵ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در گیشه‌ی آمریکای شمالی دست پیدا کرد. این رقم نه تنها بیشتر از مجموع درآمد خانگی فیلم‌هایی همچون «ماشین‌ها ۳» (Cars 3)، «جنگ برای سیاره‌ی میمون‌ها» (The War for the Planet of the‌ Apes) و «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» (Transformers: The Last Knight) است، بلکه آن را بالاتر از «پیشتازان فضا: فراتر» (Star Trek Beyond)، «جیسون بورن» (Jason Bourne) و البته «شکارچیان ارواح» (Ghostbusters) از تابستان سال گذشته قرار می‌دهد. «دانکرک» در مسیر رسیدن به ۱۹۵ میلیون دلار درآمد خانگی قرار دارد و اگر در فصل جوایز اسکار مورد توجه قرار بگیرد تا فراتر از ۲۰۰ میلیون دلار هم خواهد رفت. این فیلم که با ۱۰۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تاکنون ۲۲۶ میلیون در کشورهای خارجی فروخته که مجموع درآمد جهانی‌اش را به ۳۹۲ میلیون دلار می‌رساند.

در رده‌ی پنجم جدول انیمیشن The Nut Job 2: Nutty by Nature‌ قرار دارد که ۵ میلیون و ۱۱۰ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش فروخت و مجموعه درآمدش را به ۱۷ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار یا کمتر از مقداری که قسمت اول (۱۹ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار) در هفته‌ی افتتاحیه‌اش فروخته بود رساند. در همین حین «فیلم اموجی» (The Emoji Movie)، محصول سونی در چهارمین هفته‌ی اکرانش ۴ میلیون و ۳۵۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به درآمد ۲۴ روزه‌ی ۷۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. فیلم دیگر سونی «مرد عنکبوتی:‌ بازگشت به خانه» (Spider-Man: Homecoming) است که ۴ میلیون و ۲۵۰ هزار دلار دیگر در هفتمین هفته‌ی اکرانش به جیب زد و به درآمد خانگی ۳۱۴ میلیون دلار و جهانی ۷۲۵ میلیون دلار دست پیدا کرد. فیلم تا ماه آینده در بازار چین روی پرده نخواهد رفت، پس اگر فیلم در آنجا مورد استقبال قرار بگیرد، باید منتظر ۸۰۰ میلیونی شدن فیلم نیز باشیم. از سوی دیگر کمدی «مسافرت دختران» (Girls Trip)، محصول کمپانی یونیورسال را داشتیم که ۳ میلیون و ۸۴۴ هزار دلار دیگر به دست آورد و در پنجمین هفته‌ی اکرانش به ۱۰۳ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار درآمد خانگی و ۱۱۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار درآمد جهانی از ۱۹ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. فیلم وسترن فانتزی «برج تاریک» (The Dark Tower) در سومین هفته‌ی اکرانش ۳ میلیون و ۷۲۰ هزار دلار فروخت و به درآمد ۱۷ روزه‌ی ۴۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد.

مهم‌ترین فیلمی که تعداد سینماهایش این هفته افزایش پیدا کرد «رودخانه‌ی ویند» (Wind River)، ساخته‌ی تحسین‌شده‌ی تیلور شریدان بود. این فیلم پس از اکران در ۶۹۴ سینما، ۳ میلیون دلار دیگر (۳۸۶ درصد رشد فروش) در سومین هفته‌ی اکرانش فروخت و به درآمد ۱۷ روزه‌ی ۴ میلیون و ۱۳۸ هزار دلار دست پیدا کرد. همچنین تریلر «آدم‌ربایی» (Kidnap) هم ۲ میلیون و ۸۶۰ هزار دلار دیگر به جیب زد و به ۲۴ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار درآمد بعد از ۱۷ روز نمایش دست پیدا کرد. درام «قلعه‌ی شیشه‌ای» (The Castle Glass) با بازی بری لارسن، وودی هارلستون و امی واتس در دومین هفته‌ی اکرانش ۲ میلیون و ۵۵۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به درآمد ۱۰ روزه‌ی ۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دست یافت. اکشن «بلوند اتمی» (Atomic Blonde) آخرهفته‌ی چهارمش را با کسب چیزی حدود ۴۷ میلیون و ۲۰۰ هزار به پایان رساند که حداقل با احتساب نرخ تورم بیشتر از درآمد ۴۳ میلیون دلاری «جان ویک» (John Wick) است. شاید فیلم به اندازه‌ای نفروخته باشد که دنباله‌اش به سرعت چراغ سبز بگیرد، اما فیلم جاسوسی شارلیز ترون تاکنون ۷۲ میلیون دلار در دنیا فروخته است که اصلا و ابدا بد نیست.

انیمیشن «من نفرت‌انگیز ۳» (Despicable Me 3) این آخرهفته ۲ میلیون دلار دیگر به دست آورد و مجموع درآمد خانگی‌اش را به ۲۵۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار و مجموع درآمد جهانی‌اش را نیز به رقم خارق‌العاده‌ی ۹۴۸ میلیون دلار رساند. «دیترویت» (Detroit)، جدیدترین ساخته‌ی کاترین بیگلو همزمان یکی از تحسین‌شده‌ترین و غیرجذاب‌ترین‌ فیلم‌های تابستان امسال است. این درام تیره و تاریک ۸۵۰ هزار دلار (۷۰ درصد افت فروش) در سومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به مجموع ۱۷ روزه‌ی ۱۵ و نیم میلیون دلار دست پیدا کرد. «اینگرید به غرب می‌رود» (Ingrid Goes West) یکی دیگر از فیلم‌هایی است که این هفته تعداد سینماهایش را به ۲۷ عدد افزایش داد و دور و اطراف ۲۸۰ هزار دلار کسب کرد و به مجموع درآمد ۱۰ روزه‌ی ۴۱۶ هزار دلار دست پیدا کرد. «وقت خوش» (Good Time) هم تعداد سینماهایش را به ۲۰ عدد افزایش داد و ۱۷۳ هزار دلار کسب کرد و به مجموع درآمد ۱۰ روزه‌ی ۳۸۹ هزار دلار دست پیدا کرد. انیمیشن «ماشین‌ها ۳» این آخرهفته از مرز ۳۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرد و «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» بالاخره بعد از شروعی ۱۳ میلیون دلاری در ژاپن، ۶۰۰ میلیون دلار درآمد جهانی را پشت سر گذاشت.

در نهایت اما به «واندر وومن» (Wonder Woman) می‌رسیم. اگرچه فکر می‌کردیم باید برای ۸۰۰ میلیونی شدن این فیلم تا جمعه و آغاز اکران فیلم در ژاپن صبر کنیم، اما زن شگفت‌انگیز که ظاهرا اصلا صبر و حوصله ندارد فصل تابستان را با کسب ۸۰۰ میلیون دلار در جهان به پایان رساند. این یعنی «واندر وومن» اولین فیلم کارگردانی شده توسط یک زن است که موفق به عبور از مرز ۴۰۰ میلیون دلار درآمد خانگی و ۸۰۰ میلیون دلار درآمد جهانی شده است. «واندر وومن» هم‌اکنون بدون احتساب نرخ تورم پشت سر «شوالیه‌ی تاریکی» و «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد»، در رده‌ی سوم پرفروش‌ترین فیلم‌های برادران وارنر قرار می‌گیرد. ساخته‌ی پتی جنکینز همچنین پرفروش‌ترین فیلم گیشه‌ی خانگی از زمان «هانگر گیمز: آتش گرفتن» (۴۲۴ میلیون دلار) است که توسط والت دیزنی یا یونیورسال عرضه نشده است. و دوباره «واندر وومن» از زمان «آواتار» (Avatar) در سال ۲۰۰۹ تاکنون، پردرآمدترین فیلم سه‌بعدی در آمریکای شمالی بوده است که توسط دیزنی یا یونیورسال عرضه نشده است. اینکه فیلم در ژاپن چطور ظاهر خواهد شد اما اصلا قابل‌پیش‌بینی نیست. از یک طرف فیلم می‌تواند عملکردی شبیه به یک فیلم کامیک‌بوکی استاندارد داشته باشد و ۱۵ تا ۲۰ میلیون دلار کسب کند و از طرف دیگر می‌تواند عملکردی شبیه به فیلم‌های پرنسسی دیزنی مثل «مالفیسنت» (Maleficent) داشته باشد و بیش از ۶۰ تا ۷۰ میلیون دلار به جیب بزند. ولی اگر «واندر وومن»‌ بتواند از مجموع درآمد «بتمن علیه سوپرمن» و «اسپکتر» (۸۸۰ میلیون دلار) عبور کند، بزرگ‌ترین فیلم غیردیزنی/غیریونیورسالی سینما از زمان «آتش گرفتن» (۸۶۵ میلیون دلار) لقب خواهد گرفت. اتفاقی که احتمال وقوعش خیلی پایین است.

اما در بازگشت به آمار آمریکای شمالی «واندر وومن»‌ باید بگویم که این فیلم این آخرهفته به ۴۰۴ میلیون دلار درآمد خانگی دست پیدا کرد که به معنی عبور فیلم از درآمد ۴۰۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلاری «مرد عنکبوتی» (Spiderman) است که آن را به پرفروش‌ترین فیلم کامیک‌بوکی غیردنباله‌ای تاریخ تبدیل می‌کند. همچنین «واندر وومن» پشت سر درآمد ۵۰۴ میلیون دلاری «دیو و دلبر» (Beauty and the Beast)، در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های ۲۰۱۷ در گیشه‌ی خانگی قرار می‌گیرد. اگر «جاستیس لیگ» (Justice League) نتواند در آمریکای شمالی از «واندر وومن» جلو بزند، احتمال اینکه رکورد فیلم برای مدت زیادی نشکند زیاد است. اگر نگاهی به محصولات برادران وارنر، پارامونت، فاکس، لاینزگیت، سونی و دیگر استودیوی‌های کوچک‌تر هالیوودی بیاندازید متوجه می‌شوید که از لحاظ منطقی هیچ فیلمی وجود ندارد که شانس کسب ۴۰۰ میلیون دلار در آمریکای شمالی را داشته باشد. البته این به معنی شکست دیگر استودیوها نیست. مطمئن باشید که فاکس خیلی هم از درآمد خانگی ۲۲۵ میلیون دلاری «لوگان» (Logan) راضی است و سونی با فروش بالای ۳۰۰ میلیون دلاری دنباله‌ی «بازگشت به خانه» بال در خواهد آورد. شاید تنها فیلم‌هایی که می‌توانند حریفِ «واندر وومن» شوند، «آکوآمن» (Aquaman) و فیلم مستقل «بتمن» خواهند بود. البته هنوز این احتمال وجود دارد که «جاستیس لیگ» با بهره‌گیری از امید و هیجان تازه‌ای که «واندر وومن» برای دنیای سینمایی دی‌سی به وجود آورده و علاقه‌ی مردم به دیدنِ ابرقهرمانان اصلی دی‌سی در کنار هم به رویداد بزرگی تبدیل شود و «واندر وومن» را پشت سر بگذارد، اما تحلیلگران وقوع این اتفاق را تضمین نمی‌کنند. مخصوصا با توجه به اینکه «جاستیس لیگ» تنها نیست و بین «ثور: راگناروک» (Thor: Ragnarok)‌ و «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (Star Wars: The Last Jedi)‌ قرار گرفته است. اما اگر «جاستیس لیگ» در شکستن رکورد «واندر وومن»‌ شکست بخورد، احتمالا این رکورد تا زمان اکران «آواتار ۲» در دسامبر ۲۰۲۰ همین‌طوری ناشکستنی باقی خواهد ماند.

جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

  نگاهی به برخی فیلم‌های تازه‌اکرا‌ن‌شده‌ی این هفته:

بادی‌‌گارد آدمکش

The Hitman’s Bodyguard

«بادی گارد آدمکش» از دور داد می‌زد که پتانسیل بدل شدن به یک سرگرمی سینمایی تابستانی درجه‌یک را دارد. بالاخره با اکشن/کمدی‌ای طرفیم که در آن ساموئل ال. جکسون و رایان رینولدز تیکه بار هم می‌کنند و خشاب‌هایشان را روی دشمنانشان خالی می‌کنند و پشتک می‌زنند و مشت و لگد می‌پرانند و بین شعله‌های آتش می‌دوند. فیلم درباره‌ی بادی‌گاردی به اسم مایکل برایس است که برای محافظت از آدمکشی به اسم داریوس کین‌کید استخدام می‌شود. فقط مسئله این است که داریوس دشمن خونی مایکل محسوب می‌شود و او قبلا بیش از ۲۰ بار برای کشتن او تلاش کرده بوده است. اما حالا این دو مجبورند برای ۲۴ ساعت نه تنها قیافه‌ی همدیگر را تحمل کنند، بلکه برای زنده نگه داشتن یکدیگر خودشان را به آب و آتش هم بزنند و به مصاف با دیکتاتوری از اروپای شرقی با بازی گری اولدمن بروند.

 منتقد ورایتی که فیلم را دوست دارد می‌نویسد: «"بادی‌گارد آدمکش" احتمالا نزدیک‌ترین چیزی است که امسال در قالب یک کارتون لایو اکشن تماشا خواهید کرد؛ منظورم مثل وقتی است که کسی بدنِ کایوتی را با یک توپ کروی‌شکل سوراخ می‌کند یا دسته‌ای دینامیت او را به خاکستر تبدیل می‌کند و ناگهان به خودتان می‌آیید و می‌بینید او دوباره صحیح و سالم مشغول تعقیب روود رانر است. این فرمی است که اکثر اوقات خوب از آب در نمی‌آید (برای نمونه‌ نگاهی به Shoot Em Up یا شکست ابتدایی آرنولد شوارتزنگر با The Villain بیاندازید)، اما این حرکت تحت هدایت پاتریک هیوز، کارگردان "یک‌بارمصرف‌ها ۳" و مهم‌تر از آن رابطه ستارگانش ساموئل ال. جکسون و رایان رینولدز تبدیل به اکشن کمدی‌ای شده که به‌طرز مسخره‌ای دل‌انگیز است». منتقد ایند‌ی‌وایر که زیاد از فیلم راضی نیست می‌آورد: «یک فیلم اورجینال تابستانی که آن‌قدر تنبل است که بازیگران مشهورش را مجبور می‌کند تا پایه‌ای‌ترین نسخه‌ی برندهایشان را به نمایش بگذارند. "بادی‌گارد آدمکش" این آزادی را دارد تا دنیای مفرح جدیدی خلق کند، اما محافظه‌کارانه‌تر از تمام فیلم‌های مجموعه‌ای که این روزها در مولتی‌پلکس‌ها عرضه می‌شوند عمل می‌کند... فیلم هر چه جلوتر می‌رود به شتاب و کیفیت بهتری دست پیدا می‌کند و در نیمه‌ی دومش چندتا صحنه‌ی اکشن قوی تحویل‌مان می‌دهد که اگرچه از لحاظ فرم اجرا کمبود دارند، اما به جذابیتی در حد و اندازه‌ی "بلوند اتمی" دست پیدا می‌کنند. یک سکانس تعجیب و گریز در کانال‌های آمستردام است که حتی قبل از اینکه یک نفر راکت‌لانچرش را از غلاف بیرون بکشد عالی است و یک نبرد تن به تن که به مرور پیچیده‌تر می‌شود». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۵۰ است.

لوگان خوش‌شانس

Logan Lucky

استیون سودربرگ اگرچه بعد از فیلم تلویزیونی «پشت چلچراغ» (Behind the Candelabra) در سال ۲۰۱۳ از سینما کنار کشید و اعلام بازنشستگی کرد، اما او واقعا بازنشسته نشده بود و در این مدت مشغول کارگردانی سریال خارق‌العاده‌ی «نیک» (Knick) برای شبکه‌ی سینه‌مکس بود. اما ظاهرا کارگردانی دوباره‌اش در تلویزیون آن‌قدر به مذاقش خوش آمده یا آن‌قدر به کارش علاقه دارد یا به قول خودش آن‌قدر از سناریوی «لوگان خوش‌شانس» خوشش آمده که بالاخره تصمیم گرفت بعد از چهار سال به سینما برگردد. اگر این کارگردان به یک چیزی معروف باشد، آن جمع کردن یک سری بازیگر درجه‌یک برای اجرای یک سرقت تیمی است. تجربه‌ی قبلی سودربرگ در این زیرژانر مربوط به بازسازی «یازده یار اوشن» (Ocean’s Eleven)، با بازی جورج کلونی، برد پیت و جولیا رابرتز می‌شود که منجر به ساخت دو دنباله شد و او حالا دنیل کریگ، چنینگ تیتوم، آدام درایور، رایلی کیئو و عده‌ای دیگر را گرد هم آورده تا یک داستان سرقت‌محور دیگر برایمان تعریف کند. داستان این فیلم درباره‌ی برادران بدشانسی است که برای معکوس کردن یک نفرین خانوادگی تصمیم می‌گیرند تا از یک پیست اتوموبیل‌رانی سرقت کنند، اما اشتباهاتی باعث می‌شود تا عملیات سرقتشان با یکی از پرطرفدارترین و شلوغ‌ترین مسابقات ناسکار همزمان شود.

منتقد سایت پلی‌لیست که فیلم را دوست دارد می‌نویسد: «سودربرگ با "لوگان خوش‌شانس" به مدیوم و ژانری برگشته که مشخص است که با آن احساس راحتی می‌کند، اما این‌بار با اعتمادبه‌نفس و توجه‌ای بیشتر به شخصیت‌پردازی در کنار مهارت فیلمسازی. از بازگشت او خوشحالیم... این فیلم تند و تیز و روده‌بُرکننده‌ و از لحاظ اجرا هوشمندانه‌ای از کارگردانی است که تقریبا دقت و مهارتش نظیر ندارد. به سختی می‌توان به فیلم دیگری از امسال فکر کرد که به این اندازه دل‌انگیز باشد؛ فیلمی که لحظه به لحظه با چیز جذاب یا عجیب یا واقعی‌ جدیدی شگفت‌زده‌تان می‌کند. اگرچه مدت زیادی نیست که سودربرگ از کارگردانی فیلم‌های سینمایی دست کشید، اما انگار خیلی وقت است که غیبت او را تحمل کرده‌ایم. و با "لوگان خوش‌شانس" او به‌طرز زیبایی تمام چیزهایی که دل‌مان برایشان تنگ شده بود را به نمایش می‌گذارد». منتقد امپایر که از فیلم راضی است می‌نویسد: «اگرچه فیلم به یک هُل نهایی نیاز داشته تا واقعا به اثر استثنایی‌ای تبدیل شود، اما هنوز چیزهایی زیادی برای لذت بردن در این فیلم وجود دارد. و سودربرگ باری دیگر گروه بازیگرانی را گرد هم آورده است که وقت گذراندن با آنها خیلی خوش می‌گذرد». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۷۸ است.