گزارش باکس آفیس: فیلم Tomb Raider از صدرنشینی باز ماند
در گزارش باکس آفیس این هفته درباره فیلم ویدیو گیمی Tomb Raider و دیگر پرفروشترین فیلمهای هفته صحبت میکنیم.
گزارش باکس آفیس این هفته را با جدیدترین فیلم «توم ریدر» (Tomb Raider) شروع میکنیم که ۲۳ و نیم میلیون دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرد. این رقم با توجه به اینکه افتتاحیهی ۲۱ میلیون دلاری «گهواره حیات» (Cradle of Life) در سال ۲۰۰۳ منجر به شکستی شد که عمر این مجموعه را به پایان رساند، چندان عالی نیست. افتتاحیهی ضعیفِ «گهوارهی حیات» در حالی بود که قسمت اول فیلم آنجلینا جولی رقم فوقالعادهی ۴۷ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرده بود. این در حالی است که شروع بیرمقِ «توم ریدر» به این معناست که وقتی فیلم اول با قدرت موتور این مجموعه را از دوباره روشن نکرده است، نمیتوان آیندهی درخشانی را برای دنبالههای احتمالیاش پیشبینی کرد. خبر خوب این است که طبق نظر منتقدان آلیسیا ویکاندر به لارا کرافت معرکهای تبدیل شده است، اما خبر بد این است که «توم ریدر» هم مثل امسال «افسانهی تارزان»ها و «شاه آرتور»ها آنقدر درگیر کلیشههای مرتبط با روایت یک داستان ریشهای برای شخصیت اصلیاش شده که نمیتواند به تمام پتانسیلهایش دست پیدا کند. میانگین امتیاز B تماشاگران به فیلم نشان میدهد که آنها هم نظرشان با منتقدان کم و بیش برابر است.مقالات مرتبطگزارش باکس آفیس هفتهی گذشته: جنیفر لارنس با Red Sparrow ثابت کرد که ستاره سینماست
اگر فیلم افتتاحیهی قویتری داشت (۲۳ و نیم میلیون دلار) یا با واکنشهای مثبتتری از سوی منتقدان روبهرو میشد، آنوقت میشد به آیندهاش خوشبین بود، اما نکتهی جالب ماجرا این است که «توم ریدر» با امتیاز ۴۹ از راتن تومیتوز (و میانگین امتیاز ۴/۵ از ۱۰ توسط منتقدان) بدل به تحسینشدهترین اقتباس ویدیو گیمی لایو اکشن سینما شده است. بنابراین تحلیلگران فروش خانگی نهایی ۶۵ تا ۷۳ میلیون دلاری «توم ریدر» را پیشبینی میکنند. اما از آنجایی که «توم ریدر» تا «شگفتانگیزان ۲» در اواسط ماه ژوئن، تنها فیلمی با شخصیت اصلی زن در بازار است، تعجب نکنید اگر فیلم با دوام بهتری در جدول روبهرو شود. کماکان با فیلمی سروکار داریم که با وجود افتتاحیهی ۴۱/۱ میلیون دلاریاش در چین و ۱۲۶ میلیون دلاری که تاکنون از ۹۰ میلیون دلار بودجه در دنیا به دست آورده است، نمیتوان آن را از همین حالا کاملا شکستخورده نامید. اگر فیلم بتواند از مرز ۷۱ میلیون دلار فروش خانگی عبور کند در جایگاه پنجم پرفروشترین اقتباس ویدیو گیمی و پشت سر «شاهزاده پارسی» (۹۰ میلیون دلار) و قسمت اول «توم ریدر» (۱۳۱ میلیون دلار) در جایگاه سوم پرفروشترین اقتباس ویدیو گیمی لایو اکشن قرار میگیرد. همچنین کسب ۲۷۰ میلیون دلار در دنیا، آن را پشت سر «توم ریدر» (۲۷۴ میلیون دلار)، «رزیدنت ایول: آخرت» (۳۰۰ میلیون دلار)، «رزیدنت ایول: آخرین فصل» (۳۱۲ میلیون دلار)، «شاهزاده پارسی» (۳۳۰ میلیون دلار)، «پرندگان خشمگین» (۳۴۶ میلیون دلار) و «وارکرفت» (۴۳۳ میلیون دلار) در جایگاه هفتم پرفروشترین اقتباس ویدیو گیمی در گیشهی جهانی قرار میدهد.
دومین تازهاکران این هفته درام دینی «فقط میتونم تصورشو کنم» (I Can Only Imagine)، محصول لاینزگیت و روودساید اترکشنز است که به ریشههای به وجود آمدن یک ترانهی راک مسیحی پرطرفدار میپردازد. این فیلم با تجربهی افتتاحیهای شگفتانگیز، ۱۷ میلیون دلار از اکران در یک هزار و ۶۲۹ سالن سینما کسب کرد و میانگین امتیاز A مثبت را از تماشاگرانش به دست آورد. رقمی که این فیلم را بالاتر از افتتاحیهی ۴/۲ میلیون دلاری «عشقم برای همیشه» (My Girl Forever)، بدل به بهترین افتتاحیهی تاریخ کمپانی روودساید اترکشنز میکند. راستی، «عشقم برای همیشه» که با ۳ و نیم میلیون دلار بودجه تهیه شده بود تاکنون ۱۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در خانه فروخته است. «فقط میتونم تصورشو کنم» میتواند با عبور از درآمد ۲۱ میلیون دلاری «ماد» (Mud)، تا هفتهی آینده به دومین فیلم پرفروش این کمپانی تبدیل شود. حتی اگر فیلم با سقوط غیرمنتظرهای روبهرو نشود، این شانس را دارد تا با پشت سر گذاشتن «منچستر کنار دریا» (۱۴۸ میلیون دلار)، جایگاه اول را بین اکرانهای این کمپانی به دست بیاورد. دستاوردی که موفقیت بزرگی برای این محصولِ ۷ میلیون دلاری محسوب میشود. این اتفاق در حالی میافتد که سال گذشته «آلونک» (The Shack)، محصول لاینزگیت کارش را با کسب ۱۶ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد. هیچ فیلم دینی لایو اکشن دیگری از آن زمان تاکنون نتوانسته چه در آخرهفتهی افتتاحیهاش یا بهطور کلی از مرز ۱۶ میلیون دلار فراتر برود. «فقط میتونم تصورشو کنم» دومین موفقیت لاینزگیت در زمینهی درامهای دینی است؛ زیرژانری که البته زمانی سونی بر آن فرمانروایی میکرد. البته قابلذکر است که «ستاره» (The Star) که یک انیمیشن دینی است و توسط سونی منتشر شده، موفق شد در عید شکرگزاری سال گذشته ۴۰ میلیون دلار بفروشد. این در حالی بود که «آلونک» به ۵۶ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد. تحلیلگران نتیجهی مشابهای (۵۵ تا ۶۰ میلیون دلار) را برای «فقط میتونم تصورشو کنم» پیشبینی میکنند که موفقیت خیلی خیلی بزرگی برای تمام کسانی که درگیر ساخت و پخش این فیلم بودند محسوب میشود.
سومین تازهاکران گستردهی هفته «با عشق، سایمون» (Love, Simon)، محصول فاکس قرن بیستم بود. این کمدی رومانتیک که با نقدهای اکثرا مثبتی روبهرو شده، ۱۱ و نیم میلیون دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرد که در محدودهی «قابلقبول» قرار میگیرد. از آنجایی که فقط ۱۷ میلیون دلار خرج ساخت فیلم شده، پس شروعِ ۱۱ و نیم میلیونیاش به اندازهی کافی خوب است. رقمی که آن را در کنار کمدی رومانتیکهای دیگری مثل «شهرهای کاغذی» (The Paper Towns) با ۱۲ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار افتتاحیه و «همهچیز، همهچیز» (Everything, Everything) با ۱۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار افتتاحیه قرار میدهد. با توجه به میانگین امتیاز A مثبتی که این فیلم دریافت کرده، تحلیلگران امیدوارند که تبلیغات دهان به دهانِ قویاش بتواند آن را در طول ماه آینده به درآمد خوبی برساند. «همهچیز، همهچیز»، محصول امجیام و برادران وارنر سال گذشته به ۳۵ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد، اما «شهرهای کاغذی»، محصول فاکس قرن بیستم ۳۲ میلیون دلار در خانه و ۵۳ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخت. «اگر بمانم» (If I Stay)، محصول نیو لاین به ۵۰ میلیون دلار فروش نهایی از ۱۵ میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا کرد و «داف» (The Duff) حدود ۳۴ میلیون دلار از ۱۰ میلیون دلار افتتاحیه کسب کرد.
در زمینهی فیلمهای قدیمی جدول بگذارید با «بلک پنتر» (Black Panther) شروع کنیم که ۲۷ میلیون دلار دیگر در پنجمین آخرهفتهی اکرانش کسب کرد تا برای پنج هفتهی متوالی صدر جدول را در تصاحب خود نگه دارد. این رقم «بلک پنتر» را پشت سر «یخزده» (۲۸ و نیم میلیون دلار)، «تایتانیک» (۳۰ میلیون دلار) و «آواتار» (۴۲ میلیون دلار) در جایگاه چهارم بهترین درآمد آخرهفتهی پنجم تاریخ قرار میدهد. همچنین «بلک پنتر» اولین فیلمی از زمان «آواتار» است که برای پنج هفتهی متوالی صدرنشینِ جدول بوده است و بعد از «تایتانیک»، «حس ششم» و «آواتار»، چهارمین فیلمی است که در طول ۲۰ سال گذشته موفق به انجام چنین کاری شده است. این رقم مجموع درآمد ۳۱ روزهی این فیلم را به ۶۰۵ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار میرساند و آن را به هفتمین فیلمی در تاریخ باکس آفیس خانگی تبدیل میکند که از مرز ۶۰۰ میلیون دلار درآمد عبور کرده است. این یعنی «بلک پنتر» هماکنون پشت سر «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (۶۲۳ میلیون دلار)، «دنیای ژوراسیک» (۶۵۲ میلیون دلار)، «تایتانیک» (۶۵۸ میلیون دلار)، «آواتار» (۷۶۰ میلیون دلار) و «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد» (۹۳۷ میلیون دلار) در جایگاه هفتم پرفروشترین فیلمهای تاریخ گیشهی آمریکای شمالی قرار میگیرد. همچنین این فیلم پشت سر «نیرو برمیخیزد» که ۸۴۰ میلیون در ماه اول اکرانش کسب کرد، ردهی دوم سریعترین فیلم در زمینهی فروش در تمام ادوار را نیز به دست میآورد. تمام اینها یعنی «بلک پنتر» احتمالا تا هفتهی آینده از مجموع درآمد خانگی ۶۲۳ میلیون دلاری «اونجرز» (Avengers) عبور خواهد کرد تا پنجمین فیلم پرفروشِ تاریخ گیشهی خانگی لقب بگیرد و به پرفروشترین فیلم ابرقهرمانی تاریخ تبدیل شود.
تنها فیلم ابرقهرمانی دیگری که شانس شکستن این رکورد را دارد «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (Avengers: Infinity War) خواهد بود که حسابی به عنوان دنبالهی «بلک پنتر» از موفقیت گستردهی این فیلم سود خواهد برد. تعجبی ندارد که «جنگ اینفینیتی» در عرض چند ساعت رکورد پیشفروش بلیت در بین فیلمهای ابرقهرمانی را شکست. در نتیجه کارشناسان پیشبینی میکنند که «بلک پنتر» این شانس را دارد تا پشت سر «نیرو برمیخیزد» و «آواتار»، به سومین فیلم پرفروش تاریخ باکس آفیس خانگی هم تبدیل شود. درآمد «بلک پنتر» با احتساب نرخ تورم، آن را بالاتر از «بتمن» (۵۷۷ میلیون دلار با احتساب نرخ تورم)، در جایگاه چهل و هفتم پرفروشترین فیلمهای گیشهی خانگی قرار میدهد. این در حالی است که این فیلم به زودی «پنجه طلایی» (Goldfinger) با ۶۰۸ میلیون دلار فروش با احتساب تورم را نیز پشت سر خواهد گذاشت. اگر فیلم بتواند به ۶۵۵ میلیون دلار دست پیدا کند، آنوقت در جایی بین «شکارچیان ارواح» (۲۲۹ میلیون دلار / ۶۵۳ میلیون با احتساب تورم) و «زیبای خفته» (۵۲ میلیون دلار / ۶۶۷ میلیون با احتساب تورم) در جایگاه سی و چهارم جدول بیشترین بلیتهای فروختهشده قرار خواهد گرفت. تمام اینها در حالی بود که «بلک پنتر» بعد از افتتاحیهی شگفتانگیزش در چین، در دومین هفتهی اکرانش در این کشور با کله سقوط کرد. با این حال فیلم تاکنون ۹۶ میلیون دلار از ۱۰ روز اکرانش در چین به دست آورده که برابر با «واندر وومن» و «بتمن علیه سوپرمن» است. این در حالی است که منهای آمریکای شمالی، افتتاحیهی «بلک پنتر» در چین (۶۷ میلیون دلار) بزرگتر از دیگر مناطق جهان بوده است. اینکه فیلم بعد از افتتاحیه به چه دلیلی سقوط کرد مهم نیست. مهم این است که فیلم در همان مدت اندکی که مورد استقبال قرار گرفت، پول قابلتوجهای از چین به جیب زد. اصولا وقتی فیلمی یک میلیارد و ۱۸۲ میلیون دلار در دنیا فروخته است، فروش ۱۰۵ میلیونی یا ۱۳۵ میلیونیاش در چین تقریبا بیاهمیت است.
«بلک پنتر» هماکنون از «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» عبور کرده تا پشت سر «مرد آهنی ۳» (یک میلیارد و ۲۱۵ میلیون دلار)، «اونجرز: دوران اولتران» (یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار) و «اونجرز» (یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار)، به چهارمین فیلم ابرقهرمانی پرفروش دنیا تبدیل شود. احتمالا فیلم بتواند با عبور از درآمد سومین «مرد آهنی»، پلنگ سیاه را به قویترین ابرقهرمان زمین تبدیل کند، اما عبور از درآمد «اونجرز»ها از آن ماموریتهای دشواری است که احتمالا اتفاق نخواهد افتاد. این در حالی است که رسیدن به درآمد یک میلیارد و ۳۳۰ میلیون دلاری «آخرین جدای» هم بزرگتر از چیزی است که پلنگ سیاه دیگر قدرتِ دستیابی به آن را داشته باشد. بنابراین پیشبینی میشود که «بلک پنتر» اکرانش را با قرار گرفتن در جایی بین «یخزده» (یک میلیارد و ۲۷۵ میلیون دلار) و «آخرین جدای» (یک میلیارد و ۳۳۰ میلیون دلار)، به عنوان دهمین فیلم پرفروش گیشهی جهانی به اتمام برساند. تا اینکه «جنگ اینفینتی» ماه آینده از راه برسد و برای تبدیل شدن به سومین اونجرزی که یک میلیارد و ۴۰۰ میلیونی میشود تلاش کند. البته هماکنون در موقعیت عجیبی هستیم که باعث شده همیشه این احتمال وجود داشته باشد که «جنگ اینفینیتی» حداقل در آمریکای شمالی نتواند بیشتر از «بلک پنتر» بفروشد. «بلک پنتر» یکی از آن دسته فیلمهایی است که آدمهایی که معمولا سینما نمیروند را به سینما میکشاند. فیلمهایی مثل «مصائب مسیح» (The Passion of Christ) که جامعههای آماری گوناگونی را به سمت خود جذب میکنند. این در حالی است که «بلک پنتر»، فیلم مستقلی است که برای لذت بردن از آن نیازی به تماشای تمام فیلمهای دنیای سینمایی مارول نیست. در عوض «جنگ اینفینیتی» نه تنها مستقل نیست، بلکه حکم چنان جمعبندیای را برای مارول ایفا میکند که باید بخش قابلتوجهای از فیلمهای اخیر مارول را تماشا کرده باشید. «اونجرز» نقش رویداد ورودی به دنیای مارول را داشت و «دوران اولتران» حتی بدون دیدن «سرباز زمستان» یا «مرد آهنی ۳» هم قابلفهم بود. اما در مقابل به نظر میرسد «جنگ اینفینیتی» به اطلاعات قبلی تماشاگران از قوسهای داستانی فیلمهای «مرد آهنی»، فیلمهای «کاپیتان آمریکا»، «دکتر استرنج» و «بلک پنتر» نیاز دارد.
بالاخره اگر دنیای سینمایی مارول را یک سریال در نظر بگیریم، «جنگ اینفینیتی» حکم فینال فصل را دارد که برای فهمیدن هرچه بهتر آن، تماشای فصلها و اپیزودهای قبلیاش اهمیت دارد. بنابراین اگر «جنگ اینفینیتی» نتواند آمار «بلک پنتر» را پشت سر بگذارد، دلیل اصلیاش به خاطر این است که بخش قابلتوجهای از سینماروها به آن همچون دنبالهای از مجموعهی «اره» (Saw) نگاه میکنند که لذت بردن از آن به دانستنِ قصهی فیلمهای قبلی بستگی دارد. اما یک ضداستدلال خوشبینانه هم وجود دارد که میگوید فینالبودنِ «جنگ اینفینیتی» نه تنها به ضررش تمام نمیشود، بلکه دقیقا همان عنصری است که راهش را به سوی اعداد و ارقامی رویایی هموار میکند. اینکه «جنگ اینفینیتی» میتواند حکم قسمت دوم «هری پاتر و یادگاران مرگبار» را داشته باشد. همهی کسانی که تکتک قسمتهای مجموعه را در سینما دیده بودند و تمام کسانی که از فاصلهی دور و با توجه کمتری این مجموعه را دنبال کرده بودند برای تماشای رویارویی نهایی پسری که زنده ماند و لُرد ولدمورت در سینما حاضر شدند. بالاخره تعداد بینندگان فینال سریال «فرندز» (Friends) خیلی بیشتر از فینالهای فصلهای قبلی بود. اگر «جنگ اینفینیتی» بتواند از بار احساسی آخرین فیلم «هری پاتر» بهره ببرد، احتمالا شاهد یک فینال واقعی در حد و اندازهی «بازگشت پادشاه» (Return of the King)، «انتقام سیث» (The Revenge of Sith) یا «یادگاران مرگبار قسمت دوم» خواهیم بود. البته که برخلاف فیلمهای نامبرده، «جنگ اینفینیتی» فینالِ دنیای سینمایی مارول نیست. «جنگ اینفینیتی» جایی نیست که تا اطلاع بعدی با این کاراکترها خداحافظی کنیم. راستش، سال بعد یک فیلم «اونجرز» دیگر خواهیم داشت که فعلا هیچ چیزی دربارهاش نمیدانیم. پس، مقایسه «جنگ اینفینیتی» با امثال «یادگاران مرگبار قسمت دوم» کاملا درست نیست. اما همزمان «جنگ اینفینیتی» برخلاف «یادگاران مرگبار قسمت دوم» یکی از آن رویدادهای سینمایی است که تاریخ سینما به خود ندیده. پس استدلال و ضداستدلالهای زیادی برای پیشبینی عملکردِ این فیلم وجود دارد. فعلا اما فقط باید صبر کنیم و ببینم سومین گردهمایی انتقامجویان چگونه فاز دیگری از دنیای مارول را به اتمام میرسد. بعد فرصت زیادی برای ابراز نگرانی برای آیندهی مارول خواهیم داشت.
از «بلک پنتر» و مارول که بگذریم، به «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji) برمیخوریم که این هفته از مرز ۴۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور کرد. این فیلم که با ۹۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، یک میلیون و ۶۵۰ هزار دلار دیگر در سیزدهمین آخرهفتهی اکرانش کسب کرد. «جومانجی» فقط ۳ میلیون دلار دیگر نیاز دارد تا «مرد عنکبوتی» (۴۰۳ میلیون دلار در سال ۲۰۰۲) را پشت سر بگذارد و به پردرآمدترین محصول سونی در گیشهی خانگی تبدیل شود. این فیلم تاکنون ۹۴۰ میلیون دلار در دنیا فروختنه که آن را پشت سر «اسکایفال» (یک میلیارد و ۱۰۸ میلیون دلار) در جایگاه دوم پرفروشترین فیلمهای سونی در دنیا قرار میدهد. غوغای موزیکالِ «بزرگترین شومن» (The Greatest Showman) بالاخره به نفسهای آخرش رسیده است. جدیدترین فیلم هیو جکمن یک میلیون و ۷۵۰ هزار دلار دیگر فروخت و به ۱۶۷ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروش خانگی دست پیدا کرد. این فیلم احتمالا تا هفتهی بعد از مجموع ۱۷۰ میلیون دلاری «شیکاگو» (Chicago) عبور خواهد کرد. «بزرگترین شومن» ۱۹/۲ برابر افتتاحیهی ۸/۸ میلیونیاش کسب کرده است. این فیلم ۴۰۰ میلیون دلار در دنیا از ۸۴ میلیون دلار بودجه فروخته است. فیلم فانتزی «چینخوردگی در زمان» (A Wrinkle in Time) در دومین آخرهفتهی نمایشش با ۵۰ درصد افت فروش مواجه شد، ۱۶ میلیون و ۵۶۵ هزار دلار فروخت و مجموع درآمد ۱۰ روزهاش را به ۶۱ میلیون دلار رساند. به این ترتیب تحلیلگران فروش نهایی ۹۵ میلیون دلاری این فیلم در گیشهی آمریکای شمالی را پیشبینی میکنند. این فیلم که با ۱۰۳ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون ۷۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است. در خبرهای بهتر برای دیزنی، «کوکو» (Coco) تا حالا ۵۴۹ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخت و با عبور از «در جستجوی دوری» (۵۴۲ میلیون دلار) و «شیرشاه» (۵۴۶ میلیون دلار)، پشت سر «یخزده» (Frozen)، «زوتوپیا» (Zootopia) و «در جستجوی نمو» (Finding Nemo)، در جایگاه چهارم پرفروشترین انیمیشنهای اورجینال دیزنی قرار میگیرد. این فیلم تاکنون ۷۵۷ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته و پنجمین فیلم پرفروش تاریخ پیکسار حساب میشود.
کمدی «شب بازی» (Game Night)، محصول برادران وارنر و نیو لاین مثل یک قهرمان به دوام آوردن ادامه میدهد. این فیلم که جیسون بیتمن و ریچل مکآدامز را در گروه بازیگرانش دارد، ۵ میلیون و ۵۷۰ هزار دلار دیگر در چهارمین هفتهی اکرانش کسب کرد و به درآمد ۲۴ روزهی ۵۴ میلیون و ۱۷۴ هزار دلار دست پیدا کرد. رقمی که اگرچه فوقالعاده نیست، اما سه برابرِ افتتاحیهی ۱۷ میلیون دلاری این فیلم محسوب میشود. این فیلم با ۸۴ میلیون و ۶۷۴ هزار دلاری که در دنیا کسب کرده، این شانس را دارد تا سه برابر بودجهی ۳۷ میلیون دلاریاش بفروشد. «پیتر خرگوشه» (Peter Rabbit) حدود ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار دیگر در ششمین هفتهی نمایشش کسب کرد و به ۱۰۲ میلیون و ۴۴۰ هزار دلار فروش خانگی از ۵۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. «غریبهها: شکار در شب» (The Strangers: Prey at Night) چهار میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در دومین هفتهی اکرانش کسب کرد و به درآمد ۱۰ روزهی ۱۸ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد که رقم خوبی برای یک دنبالهی ۵ میلیون دلاری است. «گنجشک سرخ» (Red Sparrow) چهار میلیون و ۴۵۰ هزار دلار در سومین هفتهی اکرانش فروخت و ۳۹ میلیون و ۵۸۰ هزار دلار از ۱۷ روزی که از اکرانش میگذرد به دست آورد. اگر فیلم افتتاحیهی بزرگتر یا بودجهی کمتری داشت، آنوقت این رقم نتیجهی قابلقبولی برای این فیلم جاسوسی بزرگسالانه محسوب میشد. با این حال همین که این فیلم ۶۹ میلیون دلاری، ۹۴ میلیون دلار در دنیا فروخته خودش امیدوارکننده است.
«آرزوی مرگ» (Death Wish)، محصول امجیام سه میلیون و ۳۶۸ هزار دلار در سومین هفتهی اکرانش کسب کرد و به ۲۹ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار فروش ۱۷ روزه دست پیدا کرد. فیلم علمی-تخیلی «نابودی» (Annihilation) یک میلیون و ۷۰۰ هزار دلار کسب کرد و به ۲۹ میلیون و ۵۹۰ هزار دلار فروش ۲۴ روزه دست یافت. «سرقت طوفانی» (The Hurricane Heist) فقط یک میلیون دلار دیگر در دومین هفتهاش کسب کرد و به درآمد ۱۰ روزهی ۵ میلیون و ۳۶۶ هزار دلار دست پیدا کرد. «گرینگو» (Gringo) با ۷۷ درصد افت فروش مواجه شد و به کسب ۶۳۰ هزار دلار در دومین هفتهی اکرانش و درآمد کلی ۴ و نیم میلیون دلار بسنده کرد. راستی، این هفته «شکل آب» (The Shape of Water)، برندهی بهترین فیلم اسکار در چین روی پرده رفت و ۱۰ میلیون و ۳۵۰ هزار دلار از اکران در ۱۷ هزار سینما به دست آورد. این رقم بالاتر از تمام فیلمهای اسکاری امسال از جمله «سه بیلبورد» (Three Billboards) قرار میگیرد که چند هفته پیش اکرانش را با کسب ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در این کشور شروع کرده بود. برندههای بهترین فیلم اسکارِ اندکی هستند که در چین روی پرده میروند. بنابراین فیلمهای زیادی برای مقایسه با «شکل آب» وجود ندارند. با این حال «شکل آب» با این افتتاحیه موفق شد افتتاحیهی فیلمهایی مثل «تاریکترین ساعت» (The Darkest Hour) با ۲/۲ میلیون دلار و «لالالند» (La La Land) با ۹ میلیون و ۳۵۰ هزار دلار از سال پیش که در نهایت به ۳۶ میلیون دلار فروش در چین دست پیدا کرد را پشت سر بگذارد.
ردیف | فیلم | فروش این هفته |
---|---|---|
۱ | Black Panther | ۲۷ میلیون دلار |
۲ | Tomb Raider | ۲۳/۵ میلیون دلار |
۳ | I Can Only Imagine | ۱۷ میلیون دلار |
۴ | A Wrinkle in Time | ۱۶/۵ میلیون دلار |
۵ | Love, Simon | ۱۱/۵ میلیون دلار |
۶ | Game Night | ۵/۵ میلیون دلار |
۷ | Peter Rabbit | ۵/۲ میلیون دلار |
۸ | Strangers: Prey at Night | ۴/۸ میلیون دلار |
۹ | Red Sparrow | ۴/۴ میلیون دلار |
۱۰ | Death Wish | ۳/۳ میلیون دلار |
نگاهی به برخی تازهاکرانهای این هفته:
توم ریدر
Tomb Raider
بازی «توم ریدر» که برای اولینبار در سال ۱۹۹۶ عرضه شد نه تنها یکی از جریانسازترین بازیهای اکشن/ماجرایی لقب گرفت، بلکه لارا کرافت قهرمانش هم به یکی از نمادهای صنعت بازی و قهرمانان زن اکشن تبدیل شد. بلافاصله در سال ۲۰۰۱ آنجلینا جولی در نقش این کاراکتر در فیلم «مهاجم مقبره: لارا کرافت» و دنبالهاش «گهوارهی حیات» در سال ۲۰۰۳ حضور پیدا کرد. شکست تجاری فیلم دوم باعث شد که هیچوقت فیلم سوم ساخته نشده و فعالیتهای این کاراکتر در سینما به انتها رسیده و در صنعت بازی باقی بماند و با ریبوت این مجموعه توسط استودیوی کریستال داینامیکس در سال ۲۰۱۳ و دنبالهاش وارد مرحلهی جدیدی شود. اما موفقیت بازیهای جدید شاید به این معنی بود که وقتِ بازگشت لارا به سینماست. از آنجایی که فیلمهای آنجلینا جولی در بهترین حالت جزو آن دسته از فیلمهای بد سرگرمکننده قرار میگرفتند، به نظر میرسید اقتباس از روی بازیهای واقعگرایانهتر کریستال داینامیکس و انتخاب بازیگر برندهی اسکاری مثل آلیسیا ویکاندر در نقش لارا، تلاشهایی برای ارائهی یک اقتباس درجهیک از این بازیها باشد. اما یک مشکل وجود داشت و آن هم این است که تاریخ نشان داده که آب فیلمهای درجهیک توی جوب اقتباسهای مستقیم از روی بازیهای ویدیویی نمیرود. مخصوصا با توجه به اینکه فیلم «توم ریدر» هم چندان اطمینانبخش به نظر نمیرسید. از پوستر فیلم که حالت فوتوشاپیاش و گردن زرافهای ویکاندر بدجوری توی ذوق میزند تا تریلرهای تبلیغاتیاش که شبیه بازسازی و سرهمبندی ضعیفِ میانپردههای بازیهای کریستال داینامیکس به نظر میرسیدند. آیا قرار بود رور اوثاگ نروژی به عنوان کارگردان این فیلم یک فاجعهی ویدیو گیمی دیگر تحویلمان بدهد؟ خب، طبق نظر اکثر منتقدان خبر بد این است که بله، «توم ریدر» اقتباس بینقصی که بتواند شانه به شانهی منابع الهامش بایستد نیست و نه تنها آن طلسم معروف را نمیشکند، بلکه آن را قویتر هم میکند، اما خبر خوب این است که با فیلم غیرقابلرستگاری که از هیچ نکتهی مثبتی بهره نمیبرد هم طرف نیستیم.
کیت اِربلند از ایندیوایر که از فیلم کم و بیش راضی است مینویسد: «فیلم جدید رور اوثاگ بهطرز خوبی لبریز از سکانسهای اکشن است. اکشنهایی که بدون اینکه چیزی آنها را به هم متصل کند بهطرز دیوانهواری از سکانسی به سکانس بعدی جست و خیز میکنند. عیبنی ندارد: اتفاقا وقتی "توم ریدر" دو دستی به اکشنهای خلاقانهاش مثل سکانس نفسگیر دوچرخهسواری در لندن و سکانس حقیقتا تهوعآور غرق کشتی میچسبد به اندازهی سرگرمیهای پاپکورنی این روزها مفرح میشود. اما وقتی فیلم سراغ کلیشههای کهنهاش میرود با سکته مواجه میشود». جیمز براردینلی از ریلویوز که دو و نیم ستاره به فیلم داده میآورد: «با توجه به اینکه بازیهای "توم ریدر" یا بازیهای شبیه به آن چیزی بین ۸ تا ۱۶ ساعت محتوا دارند، فیلم در مقایسه با آنها ناقص و کوتاهشده احساس میشود. خط داستانی با وجود یک غافلگیری قابلپیشبینی و کمترین پیچیدگی روایی، سرراست است. فیلم شامل مقدار زیادی تیراندازی (با اسلحه و کمان)، پریدن، کوهنوردی و سقوط کردن میشود. آدمبدها کاملا تکبُعدی هستند و وضعیت آدمخوبها هم به جز لارا بهتر از آنها نیست». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۴۶ است.
منبع : زومجی
0 دیدگاه